ردصلاحیت منتقدان، کمک به حامیان تحریم انتخابات است؛
درخواست ردصلاحیت منتقدان برخی طرح‌های مجلس از سوی یک گروه سیاسی، کمک به حامیان تحریم انتخابات است.
  • ۱۴۰۲-۰۸-۱۸ - ۰۴:۱۰
  • 00
ردصلاحیت منتقدان، کمک به حامیان تحریم انتخابات است؛
همه مخالفان مشارکت و رقابت در انتخابات
همه مخالفان مشارکت و رقابت در انتخابات

زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: شاید بتوان نقطه هدف ناآرامی‌های سال گذشته، یعنی موضع‌گیری رسانه‌های براندازان خارج‌نشین درباره اتفاقات پاییز را ضربه جدی به اعتماد عمومی مردم نسبت به ساختار حکمرانی دانست. فضاسازی و روایت‌سازی‌ها در جریان ناآرامی‌های سال گذشته نقطه تمرکز را روی ضربه به اعتماد عمومی گذاشته بود. بر همین مبنا اتفاقات پاییز و هر آنچه را تکمیل‌کننده پازل آن اتفاقات باشد می‌توان در چهارچوب ضربه به اعتماد ملی صورت‌بندی کرد. اهمیت وارد کردن خدشه به اعتماد عمومی مردم آنجا اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که به این امر توجه کنیم که قرار است انتخاباتی در پایان سال برگزار شود و با مساله مهمی مثل مشارکت عمومی مواجه هستیم. امری که اگرچه در تمام دوره‌های برگزاری انتخابات حائز اهمیت و توجه بوده، اما ضریب اهمیت آن برای انتخابات اسفند و با توجه به وقایع سال گذشته، چندبرابر شده است. در همین چهارچوب می‌توان هر اقدام و اظهارنظری که منجر به وارد کردن خدشه تازه‌ای به اعتماد عمومی شود، تکمیل‌کننده پازل اهداف و اتفاقات سال گذشته دانست. در وقایع پاییز این امر به‌وضوح مشخص بود که جریان برانداز و درکنار آن برخی چهره‌های سیاسی تند منصوب به اصلاح‌طلبان به‌دنبال این بودند که از بستر اعتراضاتی که به اغتشاش کشیده شد، اهداف سیاسی خود مبنی‌بر ضربه به نظام حکمرانی کشور را محقق کنند. امری که اگرچه در تحقق آن موفق نبودند اما برای اثبات آن به‌دنبال این هستند که مشارکت در انتخابات پیش‌رو با کاهش قابل‌توجهی همراه شود. علاوه‌بر اینکه این کاهش مشارکت در انتخابات دوره قبل مجلس نیز قابل‌مشاهده بود و با توجه به نارضایتی‌هایی که در مسائل اقتصادی و تورم کالاهای اساسی مثل مسکن و خودرو ایجاد شده، این نگرانی از جانب کارشناسان و تحلیلگران مطرح می‌شود که مشارکت در انتخابات پیش روی مجلس، امری است که باید به آن توجه ویژه نشان داد.
شاید بتوان یکی از مولفه‌ای اصلی را که بر افزایش میزان مشارکت تاثیر قابل‌توجهی دارد برگزاری انتخابات استاندارد دانست. البته لازمه آن این است که اقشار مختلف مردم حس کنند که رقابتی میان احزاب و جناح‌های سیاسی وجود دارد؛ امری که می‌توان گفت وجود آن تا انتخابات سال 98 میان گروه‌ها و اقشار مختلف مردم احساس می‌شد و پس از آن سیری نزولی پیدا کرد و این حس رقابت میان مردم در انتخابات 1400 کمرنگ شد و می‌توان گفت اساسا وجود نداشت. نکته دیگری که به‌نوعی نقش موثری بر ایجاد حس رقابت میان مردم و گروه‌های مختلف می‌گذارد، نوع مواجهه و برخورد نهادها و ساختارهای حاکمیت نسبت به نقش‌آفرینی و حضور طیف‌ها و احزاب سیاسی در انتخابات است. تکرار این گزاره از جانب برخی سلایق سیاسی مبنی‌بر اینکه شورای نگهبان با نظارت استصوابی مانع حضور برخی افراد و شخصیت‌ها در انتخابات می‌شود، به‌شکل پررنگ‌تری خود را در انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 نشان داد و ندادن پاسخ قانع‌کننده‌ به افکارعمومی در این رابطه، نقش قابل‌توجهی بر کاهش حس رقابت میان مردم در انتخابات گذاشت. این‌ روزها و در شرایطی که برخی لزوم دقت‌نظر و توجه شورای نگهبان در بررسی صلاحیت‌ها و ارائه پاسخ قانع‌کننده درصورت عدم احراز صلاحیت‌‌ها برای جلوگیری از تاثیرگذاری منفی بر افکارعمومی می‌گویند، برخی اظهارنظرهای نسنجیده، بدون درنظرگرفتن شرایط و اوضاع فعلی کشور به چنین امری آسیب می‌زند. اظهارنظرهایی که به‌نظر می‌رسد به جهت تسویه‌حساب‌های سیاسی و برای حذف رقبای درون‌جناحی مطرح می‌شود اما شرایط بررسی صلاحیت‌ها را برای شورای نگهبان سخت کرده و درواقع شورا را در موقعیتی از پیش بازنده قرار می‌دهد و این گزاره را نسبت به بررسی صلاحیت افراد و شخصیت‌ها در شورای نگهبان ایجاد می‌کند که بررسی‌ها صرفا با سفارشات و اظهارات اینچنینی صورت می‌گیرد و امری سلیقه‌ای است.
در سمت دیگر ماجرا و علاوه‌بر نقش موثر گروه‌های در چهارچوب قانون‌اساسی، فعالیت احزاب و جناح‌های سیاسی نیز می‌تواند نقش موثری در افزایش میزان مشارکت داشته باشد. در این بین نمی‌توان اجماع‌های سیاسی که معمولا در روزهای نزدیک به انتخابات‌ها اعلام موجودیت می‌کنند یا احزابی را که وقتی احتمال باخت می‌دهند عملا شکست را پیش از مشارکت و حضور فعال می‌پذیرند در افزایش مشارکت سیاسی مردم موثر دانست. آنچه لازمه افزایش مشارکت فعال مردم در انتخابات است، حضور احزاب و جناح‌های سیاسی با گفتمان و ایده مشخص و به‌دنبال همراه کردن بخشی از مردم جامعه با ایده‌ها و نظرات خود و درکنار آن رقابت برای پیروزی بررقباست. از طرفی رقابت صرف برمبنای دعواهای سیاسی را نمی‌توان چندان قابل‌توجه و بااهمیت دانست، در همین چهارچوب نه کشمکش‌های سیاسی میان جناح‌های اصولگرا در قالب احزاب نواصل‌گرا- مثل مبنا و جبهه‌پایداری‌ها و شریان- و نه اختلافات سیاسی میان احزاب اصلاح‌طلب- مثل کارگزاران و اعتدال و توسعه با اتحاد ملتی‌ها و مشارکتی‌ها- می‌تواند تاثیر قابل‌توجهی بر افزایش مشارکت موثر در عرصه سیاسی داشته باشد. شاید بتوان گفت زمانی این رقابت‌ها و کشمکش میان احزاب و جناح‌های سیاسی تاثیرات مثبت به‌همراه خواهد داشت که رقابت‌ها بر سر ایده‌های مختلف حکمرانی کشور صورت بگیرد؛ امری که هم فضای سیاسی کشور را از رخوت خارج می‌کند، هم به مجالی برای تضارب آرا و بحث پیرامون‌ ایده‌های مختلف حکمرانی تبدیل خواهد شد.
اگر آنچه می‌تواند بر افزایش میزان مشارکت در انتخابات اسفند تاثیر بگذارد را یک سمت ماجرا بدانیم در سمت دیگر نیز گروه‌ها و افرادی وجود دارند که تلاش می‌کنند نقش موثری در کاهش مشارکت مردم در انتخابات ایفا کنند. خط مقدم این فعالان ضد‌ مشارکت، براندازها و تجزیه‌طلبان قرار دارند. امری که در روزهای ناآرامی خیابان‌های ایران در پاییز 1401 نیز از جانب افراد و چهره‌های موسوم به این گرایش‌ها دیده می‌شد. کاهش میزان مشروعیت نظام در میان افکار عمومی، ایجاد چنددستگی میان مردم و خدشه وارد کردن به چیزی که نمادی از وحدت ملی باشد، در همین چهارچوب و با همین هدف از جانب براندازها صورت‌بندی می‌شد و تلاش شده تا این‌طور القا شود که مردم دیگر تمایلی برای مشارکت در ساختار نظام سیاسی فعلی ندارند. گروه دیگری که از ایده تحریم یا عدم مشارکت در انتخابات صحبت به میان می‌آوردند، افراد و چهره‌های سیاسی در داخل کشور بودند که برخی از آنها تنها به جهت اینکه صلاحیت‌شان برای ورود به عرصه رقابت انتخابات، مورد تایید قرار نگرفت، به یکباره ژست اپوزیسیون گرفتند و از ایده تحریم انتخابات حمایت کردند. برخی دیگر نیز احزاب سیاسی اصلا‌ح‌طلب با گرایش‌های تندروانه بودند که در ایده تحریم انتخابات با دیگر هم‌حزبی‌های خود به چالش خوردند. این افراد که بیشتر در میان اتحاد ملتی‌ها و مشارکتی‌ها دیده می‌شوند و حالا نیز در جبهه اصلاحات سکان‌دار ریاست آن هستند، این گزاره را مطرح می‌کردند که دیگر با حضور در انتخابات و ساختار حکمرانی، نمی‌توان نقش موثری در جامعه ایفا کرد و می‌بایست در وهله اول انتخابات را تحریم و بعد از آن به‌دنبال پیدا کردن پایگاه‌ اجتماعی از طریق ارتباط گرفتن با اقشار مختلف مردم بود. ایده‌ای که البته همچنان در حد شعار باقی مانده است، اما در گزاره ابتدایی یعنی تحریم انتخابات، موفق‌تر عمل کرده و اگرچه از اعلام رسمی تحریم انتخابات طفره می‌روند اما سعی می‌کنند در برخورد سرد با انتخابات و مطرح کردن این جمله که ما توصیه‌ای به حضور در انتخابات نمی‌کنیم به نحوی این امر را محقق کنند. در سمت دیگر این تقسیم‌بندی گروه‌ها و افرادی قرار دارند که مخالف برگزاری انتخابات نیستند، اما کاهش مشارکت را رمز پیروزی خود در انتخابات می‌دانند و در همین راستا تلاش می‌کنند تا صرفا قشر و بخش خاصی از جامعه را برای مشارکت در انتخابات راضی نگه دارند. اگر ماجرا را از این قاب نگاه کنیم، دیگر مطرح شدن اظهاراتی مانند آنچه کارشناس زنده تلویزیونی یا همان عضو یک حزب تازه‌تاسیس اصولگرا مطرح می‌کند چندان تعجب برانگیز به‌نظر نمی‌رسد و در این میان نیز اهمیتی ندارد که بخشی از جامعه نسبت به مطرح شدن این اظهارات چه خواهند گفت یا چه نظری خواهند داد. در کنار این امر نیز مطرح شدن اظهاراتی مانند آنچه عضو جبهه پایداری درباره ردصلاحیت برخی از نمایندگان فعلی مجلس به‌خاطر مخالفت با برخی از لوایح مطرح می‌کند نیز در همین چهارچوب قرار می‌گیرد. قاسم روانبخش، عضو جبهه پایداری در آخرین یادداشتی که در اپلیکیشن ویراستی منتشر کرده، می‌نویسد: «امیدواریم شورای نگهبان، نامزدهایی که در تراز انقلاب اسلامی نیستند را تایید نکنند. برخی از نمایندگان فعلی نیز با مجلس انقلابی نسبتی ندارند! انتظار این است کسانی که با سوءاستفاده از جایگاه خود مانع تصویب طرح‌های مهم شفافیت و صیانت از کاربران فضای مجازی و عفاف و حجاب شده‌اند، ردصلاحیت شوند.» در این میان برای افرادی که این اظهارات را مطرح می‌کنند این گزاره از اهمیت برخوردار نیست که شورای نگهبان با اظهارات اینچنینی تحت فشار افکار عمومی قرار می‌گیرد و چنانچه برخی از نمایندگان فعلی مجلس که اتفاقا مخالف هر یک از این طرح‌ها بودند با دلایل دیگر ردصلاحیت شوند، این شائبه برای افکار عمومی ایجاد می‌شود که تنها به‌خاطر مخالفت با یک طرح ردصلاحیت شدند. به‌نظر می‌رسد دعوای چند وقت اخیر این افراد تنها بر سر واژه انقلابی و انقلابی‌تر است و تمرکز افراد نزدیک به جبهه پایداری بیشتر بر حذف افرادی که است در دسته‌بندی انقلابی‌تر آنها قرار نمی‌گیرند و آنچه برای آنها از اهمیت نزدیک به صفر برخوردار است، ضربه‌ای است که اظهارات اینچنینی به افکار عمومی و تمایل آنها برای افزایش مشارکت در انتخابات اسفند وارد می‌کند؛ چراکه آنها پیروزی خود را در چهارچوب مشارکت طیف خاصی از جامعه تحلیل می‌کنند.

برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰