فرهیختگان: بنیامین نتانیاهو چهار دهه پیش با این ادعا که روابط بینالملل، امنیت و اقتصاد را درک میکند، پا در میدان سیاست گذاشت. او مزیت اصلی خود را «امنیت» تعریف کرد و معتقد بود که تنها وظیفه نخستوزیر در اسرائیل حفظ امنیت است. او اما هفتم اکتبر از گروهی که بودجه دفاعیاش یکهزارم بودجه رژیمصهیونیستی هم نیست، شکست سنگینی خورد. جنگ به نخستین ماه خود رسیده است و هنوز نمیتوان بهسادگی درباره آینده سخن گفت؛ نه آینده جنگ و نه آینده سیاسی نتانیاهو و حتی رژیمصهیونیستی. در میدان بهنظر اتفاق خاصی رخ نداده و تصاویر منتشرشده از غزه، نشان میدهد تانکها و بولدوزرهای صهیونیست تبدیل به هدف سهلالوصولی برای مقاومت شدهاند. بهنظر نمیرسد رویاهای صهیونیستها بهسادگی قابلیت تعبیر در جغرافیای غزه داشته باشند. همه نگاهها این روزها به آن جغرافیای 360 کیلومتر مربعی است. تحلیلگران این روزها فقط از غزه و آینده جنگ میگویند. در ایران نیز رسانهها بهصورت ویژه به اخبار این جنگ میپردازند. در همین راستا، چهارشنبه هفته گذشته (10 آبان)، سیدعطاءالله مهاجرانی وزیر فرهنگ دولت اصلاحات میهمان گروه تلگرامی «گفتوشنود» بود تا درباره«طوفان الاقصى و آینده فلسطین» سخن بگوید. متن کامل این ارائه که با پرسش و پاسخ همراه بود را در ادامه میخوانید.
یک استاد فلسفه متخصص معرفتشناسی انگلیسی به دانشگاه پکن دعوت شده بود تا درباره معرفتشناسی سخنرانی کند. مترجم او یک فیلسوف چینی 80 ساله جهاندیده بود. مترجم بعد از اینکه استاد انگلیسی، یک ربع صحبت کرد، فقط سه کلمه را ترجمه کرد. پس از ربع دوم سخنرانی، مترجم باز هم سه کلمه را ترجمه کرد. ربع سوم و ربع چهارم هم به همین منوال گذشت. استاد انگلیسی خیلی تعجب کرده بود که چطور ممکن است یک ساعت سخنرانی من در چند کلمه ترجمه شده باشد. این را از مترجم چینی میپرسد. مترجم چینی در پاسخ میگوید «یک راز در این موضوع نهفته است. یک ربع ابتدایی که شما صحبت کردید، در ترجمه گفتم چیز تازهای نبود. ربع دوم هم گفتم باز هم حرف تازهای نزد. ربع سوم گفتم که گمان نمیکنم حرف تازهای بزند؛ و نهایتا در ربع چهارم گفتم چنانکه من گمان میکردم حرف تازهای نزد.»
این مقدمه را از این جهت گفتم که دوستان خیلی انتظار سخن تازهای از من نداشته باشند. من نه متخصص فلسطینم و نه متخصص اسرائیل. من با این مباحث آشنا هستم و آن را دنبال میکنم.
فلسطین و طوفانالاقصی بهعنوان موضوع برنامه انتخاب شده است. این موضوع ابعاد متعدد و متنوعی دارد. من بحثم را با اشاره و اختصار کامل دنبال خواهم کرد.
تمرکزم بیشتر در یک حوزه و یک موضوع است که دوستان هم در پرسشهای خودشان مطرح کرده بودند و آن «نگاه الهیاتی-توراتی به فلسطین از زاویه دید صهیونیسم سیاسی و البته صهیونیستم مسیحی» است.
ما در شرایط بسیار بسیار حساسی به سر میبریم. بیست و پنجمین روز و شب طوفان الاقصی، پیامدهایی تا به حال داشته است. نزدیک به 9 هزار نفر در غزه شهید شدند و حدود 30 هزار نفر مجروح شدند و شرایط زندگی بسیار سخت شده است. نه آب، نه برق، نه دارو، نه امنیت و نه چشمی که برای خواب بتواند آسوده بر هم نهاده شود و نه مادری که وقتی فرزندش را نگاه میکند احساس کند که آیا فردا هم او را خواهد دید یا نه، مجموعه ویژگیهایی است که ما شاهدش هستیم. گمان میکنم در تاریخ معاصر، تاریخ جهان و تاریخ جنگها هیچگونه سابقهای مظلومتر از مردم غزه و این فشار طاقتفرسای سهمگینی که بر آنها وارد شده، وجود نداشته باشد.
البته در جنگ جهانی دوم، واقعهای اتفاق افتاده که برای شناخت ماهیت و طبیعت آمریکا و انگلیس بسیار روشنگر است. آلمان در دوم سپتامبر 1944 تسلیم شد و جنگ جهانی دوم به پایان رسید. پنج ماه بعد یعنی از 13 تا 15 فوریه سال 1945 نیروی هوایی آمریکا و نیروی هوایی انگلستان متفقا شهر درسدن در شرق آلمان را بمباران کردند و 25 هزار نفر را کشتند. هیچ توجیهی نمیشد برای جنگ پیدا کرد. شهر خیلی بزرگ هم نبود ولی آمریکا و انگلیس تمام زیربناهای خدماتی و صنعتی را نابود کردند؛ هیچ مدرسهای باقی نماند.
الان میگویند اسرائیل برای دفاع از خودش بمباران میکند. خب آمریکا و انگلیس که پنج ماه بعد از جنگ آلمان را بمباران کردید؛ در برابر شما ارتشی نبود، دولتی نبود، هیتلری نبود. اصلا چرا به مردم اجازه ندادند از شهر خارج شوند؟ 25 هزار نفر را کشتند. بعدا آمریکاییها دو گزارش توجیهی در سال 1953 و 1954 منتشر کردند و گفتند که این بمباران عادلانه بوده است؛ عادلانه برای نابودی اهداف استراتژیک که بار دیگر نازیسم نتواند سربرآورد.
در هر حال این نمونه تقریبا مشابه اتفاقات اخیر غزه است اما تمام ماجرای بمباران آلمان، سه روز طول کشید، ولی در غزه این بمباران 25 شبانه روز بدون انقطاع ادامه دارد. درباره بمباران، گفته میشود بیش از حجم و کمیت یا توان نابودسازی بمبهایی که آمریکا هیروشیما را با آن نابود کرد، بر سر غزه که یک منطقه بسیار کوچک است، ریخته شده است.
از این جهت شاهد یک شرایط خیلی ویژه هستیم. خوشبختانه در مقطع کنونی، به دلیل تلویزیونهای آزاد و مستقل از شبکههایی که زیر سیطره تبلیغات کنترلشده هستند، صدای مردم غزه و کودکان غزه و تصویر آنها دیده شده است. فضای مجازی هم یک فضای تبلیغاتی روشنی است. این شرایط بسیار عجیب است.
عملیات 7 اکتبر یاری خداوند بود
می خواهم به نکتهای قرآنی هم اشارهای کرده باشم. آیه 214 سوره بقره آیه شگفتانگیز و سرشار از مفاهیم و لایههای پنهان و تودرتویی است که خیلی اندیشهبرانگیز است. خداوند در این آیه میفرماید: «ام حَسِبْتُمْ ان تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا یأْتِکمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکمْ مَسَّتْهمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى یقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَه مَتَى نَصْرُ اللَّه أَلَا آن نَصْرَ اللَّه قَرِیبٌ» (آیا پنداشتهاید در حالی که هنوز حادثههایی مانند حوادث گذشتگان شما را نیامده، وارد بهشت میشوید؟! به آنان سختیها و آسیبهایی رسید و چنان متزلزل و مضطرب شدند تا جایی که پیامبر و کسانی که با او ایمان آورده بودند [در مقام دعا و درخواست یاری] میگفتند یاری خدا چه زمانی است؟ [به آنان گفتیم:] آگاه باشید! یقینا یاری خدا نزدیک است.)
واژه «الْبَأْسَاءُ» و «الضَّرَّاءُ» که در این آیه ذکر شده، جزء واژههای کلیدی قرآن مجید است که شایسته توجه و دقت است. الْبَأْسَاءُ به معنای ویرانیها، دشواریها، سختیها و مصیبتهایی است که بر روح و روان انسان بار میشود و الضَّرَّاءُ هم به طبع مصیبتهایی که جسم انسان با آن روبهرو میشود. این تعبیر الْبَأْسَاءُ به معنای جنگ به خاطر اینکه جنگ به یک معنا، سرچشمه همه مصیبتها و سختیها خواهد بود، به کار برده شده.
در آیه 177 همین سوره بقره آمده «... وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِک الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِک همُ الْمُتَّقُونَ» (کسانی که در تنگدستی و تهیدستی و رنج و بیماری و هنگام جنگ شکیبایند؛ اینانند که [در دینداری و پیروی از حق] راست گفتند، و اینانند که پرهیزکارند.)
حضرت امیرالمومنین(ع) تعبیری در نهجالبلاغه دارند که میفرمایند: «کنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَینَا بِرَسُولِ اللَّه(ص)» (هنگامى که کارزار سرخ مىشد ما خود را در پناه رسولاللّه(صلىاللهعلیهوآله) حفظ مىکردیم.) این جزء زیباترین سخنان حضرت امیر است. او هم امیر کلمه است.
اجمالا ما شاهد چنین شرایطی هستیم که قرآن مجید میگوید حتی پیامبر و مومنین گفتند پس این یاری خداوند کی میرسد؟ کجاست این یاری خداوند؟
بهنظرم یاری خداوند همین اتفاقی است که در روز هفتم اکتبر (15 مهرماه) با عنوان طوفان الاقصی اتفاق افتاد. مجموعه سخنانی که بعد از این اتفاق شنیدیم، این را نشان میدهد. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی بلافاصله واکنش نشان داد و گفت این سیاهترین روز تاریخ اسرائیل از هولوکاست و کورههای آدمسوزی هیتلر تا به امروز است.
شکست چندین افسانه صهیونیستی
«توماس فریدمن»، مشهورترین روزنامهنگار آمریکایی و صهیونیست است. او صهیونیست متشرعی هم هست یعنی کتابهای او را ببینید معمولا در بعضی از سرفصلها اشاره میکند که من این موضوع را با راهنمای روحانی خودم مطرح کردم و او مثلا این نظر را داد. مقالهای در نیویورکتایمز نوشت و گفت که بایستی در آینده این حادثه -که نامش را «روز واقعه» گذاشته- در دانشکدههای نظامی و در اتاقهای فکر بررسی شود. ما باید ببینیم چطور ممکن است دیواری را با بیش از 1.2 میلیارد دلار بسازید و 3 میلیارد دلار هم هزینه گنبد آهنین کنید و درنهایت در ساعت ششونیم صبح 7 اکتبر نه آن دیوار عمل کند و نه آن گنبد آهنین. چه اتفاقی افتاده؟
بهنظر من اتفاق مهمتری که از دیوار و گنبد آهنین افتاد، شکست چند افسانه در 7 اکتبر بود. افسانه شکستناپذیری ارتش اسرائیل؛ افسانه نفوذناپذیری موساد و شبکههای امنیت داخلی شاباک یا شین بت. اینها همه با سوال روبهرو شدند. همچنان در «هاآرتص»، «یدیعوت آحارانوت» و «معاریو» و «جروزالم پست» این بحث زنده است که این چه اتفاقی بود که بر سر ما آمد؟
یکی از کسانی که مقاله مهمی در این باره نوشت، «دانی یاتوم»، رئیس موساد بین سالهای 1998-1996 بود. او نوشت که «پس خدای موسی و هارون چه شد؟ این چه اتفاقی بود که افتاد؟ آیا اینها دارند از یک امکان غیبی استفاده میکنند؟»
«محال» اتفاق افتاد
ما با شرایط ویژهای روبهرو هستیم. میتوان گفت کاری که بهنظر محال میرسید، اتفاق افتاده است. ما شاهد وضعیتی هستیم که به هیچ عنوان با ملاکها و حسابهای سرانگشتی ظاهری قابل جمع نیست و درواقع اتفاقی که افتاد در منتهای برنامهریزی و دقت توسط مردانی با تواناییهای ویژه انجام پذیرفت. من در شعر دوست عزیزمان آقای ساعد باقری تعبیر «بهت جلالی» را دیدم. «ای دل این آشفته حالی را که تقدیم تو کرد؟... اینک این بهت جلالی را که تقدیم تو کرد؟» درواقع 7 اکتبر، یک بهت جلالی است.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.