ایران برای چه کسی است؟
تعریف جایگاه مردم در اندیشه موسسان، قانون اساسی و دفاع از نظام مستقر، بحث مفصلی است که بارها صورت گرفته ‌است و همچنان هم می‌تواند محل بحث باشد. از سوی دیگر تجربه دو دهه اخیر ثابت کرده که هرگاه نظام واجد پشتوانه مردمی مناسب و مشهود باشد در پیشبرد اهداف خود و همچنین در تعامل با نظام جهانی و بین‌المللی دست بالا را دارد. درواقع مردم و حمایت‌شان از جمهوری اسلامی رکن اصلی نظام محسوب می‌شوند، حتی برخی پا را از این فراتر گذاشته‌اند و بر این این باورند که به‌صورت ماهوی و به دلایل عمیق تاریخی و جغرافیای سیاسی، ایران هیچ‌گاه نمی‌تواند از میان ابرقدرت‌های جهانی هم‌پیمانی راهبردی برای خود داشته باشد، لذا برای بقا در جهان بی‌هم‌پیمان راهبردی، داشتن پشتوانه مردمی ناگزیر است.
  • ۱۴۰۲-۰۸-۱۵ - ۰۲:۳۲
  • 40
ایران برای چه کسی است؟
جامعه‌شناسی ایران ۱۴۰۲ که متحجرها و اپوزیسیون نمی‌دانند
جامعه‌شناسی ایران ۱۴۰۲ که متحجرها و اپوزیسیون نمی‌دانند

سعید نریمان، استاد دانشگاه: مردم در اندیشه پشتیبان جمهوری اسلامی ایران نقش کلیدی و پررنگی دارند؛ چراکه اساسا تحقق جمهوی اسلامی ایران از ابتدای خود تا لحظه اکنون، براساس حضور مردم و با پشتیبانی آنها صورت پذیرفته است. تعریف جایگاه مردم در اندیشه موسسان، قانون اساسی و دفاع از نظام مستقر، بحث مفصلی است که بارها صورت گرفته ‌است و همچنان هم می‌تواند محل بحث باشد. از سوی دیگر تجربه دو دهه اخیر ثابت کرده که هرگاه نظام واجد پشتوانه مردمی مناسب و مشهود باشد در پیشبرد اهداف خود و همچنین در تعامل با نظام جهانی و بین‌المللی دست بالا را دارد. درواقع مردم و حمایت‌شان از جمهوری اسلامی رکن اصلی نظام محسوب می‌شوند، حتی برخی پا را از این فراتر گذاشته‌اند و بر این این باورند که به‌صورت ماهوی و به دلایل عمیق تاریخی و جغرافیای سیاسی، ایران هیچ‌گاه نمی‌تواند از میان ابرقدرت‌های جهانی هم‌پیمانی راهبردی برای خود داشته باشد، لذا برای بقا در جهان بی‌هم‌پیمان راهبردی، داشتن پشتوانه مردمی ناگزیر است. نام این وضعیت، تنهایی استراتژیک است. تنوع و گوناگونی مردم براساس نیازها، خواسته‌ها، باورها و رفتارها به دلایل متعددی در این دودهه آنچنان زیاد شده است که دیگر به‌راحتی نمی‌توان این شکل موزائیکی مردم و جامعه را یکدست دید. برخلاف وضعیتی که هرگاه در گفتارها، اشارات، تحلیل‌ها و پیمایش‌ها پای مردم به‌میان می‌آید، به بخش مشخصی از آنها اشاره می‌شود و تکثر نادیده گرفته می‌شود. در این جستار تلاش می‌شود با استفاده از بخشی از پیمایش‌هایی که در پنج‌سال گذشته انجام شده است، داده‌ها و تحلیل‌هایی ارائه شود که بتواند این تنوع اجتماعی و محل منازعات برای پاسخ به کیستی مردم را تا حدی روشن کند.
یکی از مهم‌ترین رانه‌های اصلی و وجه ممیزه جامعه که می‌توان آن را در تحلیل‌های اجتماعی و مطالعه تکثر مردم دخیل کرد، تمایز سطح دینداری افراد نسبت به یکدیگر است. بدین‌معنا که اگر دینداری جامعه بین منفی 1 تا 1 درنظر گرفته شود، نحوه پراکنش و چینش جامعه روی این خط، خصوصا دو سر طیف تفاوت‌های جدی در دیگر باورها، رفتارها و نگرش‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سبک زندگی ایجاد می‌کند. ناظر به این پیشینه، نتایج پیمایش‌ها، در آخرین بررسی‌های صورت‌گرفته نشان می‌دهد که:
1.1 جامعه در باورهای اصلی مانند وجود و ربوبیت خدا، وجود معاد و حساب، کلام خدا بودن قرآن، عصمت امامان(ع)، مهدویت و عدل الهی عمیقا معتقد است که بیش از 90 درصد جامعه تمام این باورها را دارند. این نشان می‌دهد جامعه علی‌رغم برخی کاهلی‌ها در رفتارهای دینی، درحال‌حاضر باورهای عمیقا دینی دارد. مناسک دینی مخصوصا عزاداری ماه محرم و احیای شب‏های قدر (بیش از 75 درصد) همچنان جزء سبک زندگی بخش قابل‌توجهی از جامعه است.
1.2 یکی از مهم‌ترین برداشت‏ها از این مطالعات که از تقاطع چند عامل اصلی در حوزه عمل به واجبات و ترک محرمات به‌وجود می‌آید و تصویری کلان از «وضعیت دینداری جامعه ایرانی» به‌دست می‌دهد، این است که در یک نگاه کلی و ساده‌سازی‌شده، جامعه ایرانی را می‌توان به یک «هسته دینداری حداکثری» بین 30 تا 40 درصدی، اکثریت بینابینی «دینداران گزینشی» با 50 تا 60 درصد، و اقلیت 10تا 20 درصدی «بی‌قیدی دینی» تقسیم کرد. با وجود این لازم به تاکید است که این تصویر «تصویری ایستا و ساده‌سازی شده» ‌است.
پویایی، روند تغییرات و جزئیات این نمای کلان از افت معنادار و بعضا با شیب قابل‌تامل به‌سمت بی‌دینی حکایت دارد. می‌توان گفت وضعیت فعلی را با گزاره «رواج نسبی تقیدات عملی دینی در عین روند نزولی» توصیف کرد که پیام‏ها و دلالت‌های سیاسی و سیاستی مهمی را به‌همراه دارد.
هرچند در نمای کلان جامعه ایرانی، «هسته بی‌قیدی دینی» اقلیت مطلقی را نمایندگی می‌کند، اما در تحلیلی عمیق‌تر، این اقلیت علاوه‌بر متاثرشدن و الهام‌بخشی توسط «جریان غالب دین‌گریزی جهانی» دارای هژمونی رسانه‌ای، و متکی بر پشتوانه تاریخی و تجربه موفق تقابل دنیای غرب با رویکردها و نهاد دین در چند سده گذشته، از خصوصیات ساختاری و بافت اجتماعی قابل‌مطالعه‌ای برخوردار است که دورنمای توسعه نفوذ و دامنه پوشش آن را، محتمل می‌نماید.
روند رو به افزایش بودن «هسته بی‌قیدی دینی» در یک مطالعه طولی بین سال‏های 89 تا 95 مشاهده شده است. این جریان، درکنار رو به افزایش بودن، ویژگی‏های مهم دیگری نیز دارند. یکی از این ویژگی‏ها جوانی و «داشتن تحصیلات بالای دانشگاهی» است. 10 تا 20 درصدی که هیچ‌گونه قیدی به واجبات و محرمات نداشتند، 70 درصدشان دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، درحالی‌که تنها 30 درصد از هسته کاملا دین‏دار جامعه تحصیلات دانشگاهی دارند. ویژگی بسیار مهم دیگر این جریان، این است که بسیار زیاد «دیده، شنیده و خوانده» می‏شوند. این گروه- به‌خصوص بعد از ناآرامی‏های مهر 1401- ظهور و بروز خیابانی زیادی دارند و چون درحال انجام فعلی غیرمعمول هستند، از منظر شناختی با توسل به قاعده «سوگیری انتخابی1» جلب‌توجه زیادی نیز می‏کنند و درنتیجه هم در نگاه مسئولان کشور و هم در نگاه مردم خیابان، بیشتر از آنچه واقعا هستند2، دیده می‏شوند. عامل دیگری که این گروه را بیشتر از مقدار واقعی‏شان نشان می‏دهد، حضور بیشتر این گروه در شبکه‏های اجتماعی نسبت به هسته‏ دیندار جامعه است. سرانه‏ حضور در اینستاگرام در اسفند 1400، در جمعیت غیردیندار، 5.7 ساعت در هفته بود و این مقدار برای جمعیت دین‏دار، 2.2 ساعت بوده است. با فرض 60 میلیون نفره بودن جامعه بالای 18 سال کشور، مجموع زمان حضور هسته‏ بی‏دینی در اینستاگرام 40 میلیون ساعت در هفته و مجموع زمان حضور هسته‏ دینداری در اینستاگرام 52 میلیون ساعت در هفته به‌دست می‏آید.
با منطقی مشابه، اگر تعداد استوری گذاشتن در اینستاگرام در همان زمان اسفند 1400 محاسبه شود، هسته‏ دینداری 8.1 میلیون استوری در هفته و هسته‏ بی‏دینی 8.9 میلیون استوری در هفته می‏گذارند. البته باید توجه داشت که صرف حضور در فضای مجازی کفایت نمی‌کند و به نظر می‌رسد کیفیت حضور و نحوه کنشگری هم اهمیت دارد. داده‏ها نشان می‏دهند مرجعیت‏پذیری و الگوپذیری در افراد با تحصیلات بالا کم است و در افراد با تحصیلات پایین زیاد، بنابراین می‏توان نتیجه گرفت که این10 تا 20 درصد بی‌دین در مقایسه با آن 30 تا 40 درصد دیندار، اثرپذیری کمتر و اثرگذاری بسیار بیشتری دارند. ناظر به موارد گفته‌شده، می‌توان چنین گفت که به‌واسطه ظرفیت و پشتوانه جهانی بی‌دینی و همچنین پژواک پربسامد رسانه‌ای، این جریان درحال‌حاضر آنها را بسیار بیشتر از آن چیزی که هستند، نشان می‌دهد.

برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱