پیامدهای طوفان‌الاقصی برای رژیم‌صهیونیستی؛
عملیات طوفان‌الاقصی را می‌توان بزرگ‌ترین، مهم‌ترین و پرثمرترین عملیات علیه گروه‌های فلسطینی و کشورهای عربی علیه رژیم‌صهیونیستی درطول 75 سال اخیر دانست؛ عملیاتی که تاکنون به کشته شدن بیش از 1500 صهیونیست و اسیر شدن 230 نفر و زخمی شدن 5500 نفر انجامیده است و این آمار با گذشت زمان نیز افزایش می‌یابد.
  • ۱۴۰۲-۰۸-۱۴ - ۰۱:۰۳
  • 00
پیامدهای طوفان‌الاقصی برای رژیم‌صهیونیستی؛
۱۲ ضربه به اسرائیل
۱۲ ضربه به اسرائیل

امیررضا مقومی، دانشجوی دکتری مطالعات خاورمیانه: عملیات طوفان‌الاقصی را می‌توان بزرگ‌ترین، مهم‌ترین و پرثمرترین عملیات علیه گروه‌های فلسطینی و کشورهای عربی علیه رژیم‌صهیونیستی درطول 75 سال اخیر دانست؛ عملیاتی که تاکنون به کشته شدن بیش از 1500 صهیونیست و اسیر شدن 230 نفر و زخمی شدن 5500 نفر انجامیده است و این آمار با گذشت زمان نیز افزایش می‌یابد. یکی از مولفه‌های اهمیت این عملیات، در تلفات گسترده صهیونیست‌ها نهفته است. این موضوع با بررسی تلفات این رژیم‌ در جنگ شش‌روزه (1967) که در آن نزدیک به 800 نفر کشته و 15 نفر اسیر و در جنگ سی‌وسه روزه (2006) که در آن 120 نفر کشته و دو تن اسیر شدند، بهتر خود را نشان می‌دهد. بااین‌حال نباید اهمیت عملیات طوفان‌الاقصی را در همین موضوع خلاصه کرد، بلکه باید از زوایای گوناگون به این موضوع نگریست؛ چراکه این عملیات بر معادلات داخلی رژیم‌صهیونیستی و نوع کنشگری بازیگران منطقه‌ای تاثیر خواهد گذاشت و نظم منطقه‌ای و روندهای موجود را تغییر خواهد داد. همان‌گونه که کوبی مایکل، از تحلیلگران ارشد رژیم‌صهیونیستی نیز می‌نویسد: «حمله حماس نه‌تنها غافلگیرکننده و درنتیجه شکست‌های عظیم اطلاعاتی و عملیاتی، بلکه دارای هزینه‌های بسیاری است که از آن چیزی که به‌نظر می‌رسد، فراتر است و برای سالیان متمادی در حافظه ملی اسرائیل خواهد ماند.» با این اوصاف می‌توان پیامدهای اساسی عملیات طوفان‌الاقصی برای این رژیم را به این شکل مورد تحلیل و بررسی قرار داد:
نخست یکی از پیامدهای اصلی و مهم جنگ طوفان‌الاقصی، متوقف شدن روند عادی‌سازی است. روندهای منطقه‌ای که تا پیش از هفتم اکتبر به‌سمت نظم شبکه‌ای به محوریت ایالات‌متحده و با اولویت دادن مباحث ژئواکونومیک (در قالب کریدورها و طرح‌های توسعه‌ای) و همگرایی بیش از پیش کشورهای عربی با رژیم‌صهیونیستی پیش‌می‌رفت، اکنون دگرگون شده است. تا پیش از هفتم اکتبر، روابط کشورهای عربی به‌طور عام و عربستان‌سعودی به‌طور خاص، با این رژیم‌ روند صعودی گرفته بود و برخی گزارش‌ها از امکان عادی‌سازی عربستان با رژیم‌صهیونیستی تا ژانویه 2024 خبر می‌دادند. درواقع ورود عربستان به پیمان ابراهیم و امکان پیوستن دیگر کشورهای جهان عرب و جهان اسلام به این روند، نظم منطقه‌ای را به‌نفع رژیم‌صهیونیستی و ایالات‌متحده متحول می‌کرد. بااین‌حال جنگ طوفان‌الاقصی و خروش مردم در اقصی‌نقاط جهان اسلام، نه‌تنها روند عادی‌سازی را متوقف کرد، بلکه زمینه‌های عادی‌سازی احتمالی کشورهای عربی با رژیم‌صهیونیستی را در آینده با موانعی مواجه ساخت. سبعیت این رژیم‌ علیه مردم نوار غزه و کل فلسطینیان و بازگشت فلسطین به مهم‌ترین مساله جهان اسلام، درکنار حمایت افکار عمومی جهان اسلام از فلسطین، عملا هزینه‌های عادی‌سازی را برای کشورهای عربی و به‌ویژه عربستان‌سعودی که مدعی رهبری جهان اسلام است، بالا برده و روند عادی‌سازی روابط را حداقل تا کوتاه‌مدت متوقف کرده است. به سخن دیگر، طوفان‌الاقصی این مساله را مجددا مورد تاکید قرار داد که صلح در منطقه بدون حل مساله فلسطین تحت‌اشغال امکان‌پذیر نیست.
دوم اینکه همواره قدرت اطلاعاتی و نظامی رژیم‌صهیونیستی که برگرفته از قدرت فناورانه آن است، یکی از موارد جلب‌نظر کشورهای منطقه و فرامنطقه برای عادی‌سازی روابط و توسعه همکاری‌ها به‌حساب می‌آمد. کشورهای منطقه (از ایران دوران پهلوی تا امارات متحده عربی) و فرا منطقه (هند و چین و دولت‌های اروپایی و آفریقایی)، همواره به این توانمندی رژیم‌صهیونیستی به‌عنوان هدفی برای ارتقای روابط با تل‌آویو می‌نگریستند و همین دیپلماسی فناورانه و اطلاعاتی رژیم‌صهیونیستی، زمینه را برای کنشگری وسیع این رژیم در جهان فراهم می‌ساخت. به سخن دیگر، تصویر و ایماژ شکست‌ناپذیری ارتش رژیم‌صهیونیستی و قدرت نظامی آن در اذهان دولتمردان، هم برای عادی‌سازی روابط با کشورهای مختلف جهان و هم ادغام اسرائیل در نظم امنیتی و اقتصادی منطقه غرب آسیا و شکل‌گیری نظم خاورمیانه‌ای جدید با محوریت ایالات متحده، لازم است. اما طوفان‌الاقصی و ضربه جبران‌ناپذیر بر این بخش از قدرت رژیم‌صهیونیستی، عملا می‌تواند منجر به بازنگری رهبران دیگر کشورها از این توانمندی رژیم‌ شود و ادراک آنها نسبت به آن را تغییر دهد. همان‌گونه که دیوید روزنبرگ، تحلیلگر روزنامه هاآرتص می‌گوید: «توانایی‌های اسرائیل و ظرفیت آن برای نوآوری بدون تغییر باقی می‌ماند، اما شهرت آن به‌عنوان به‌اصطلاح ملت استارتاپی تقریبا به‌طورقطع کاهش خواهد یافت و با نگرش انتقادی‌تری مواجه خواهد شد.»
سوم اینکه حمله حماس به‌عنوان یک گروه غیردولتی و با توانایی محدود به رژیم‌صهیونیستی، عملا دکترین دفاعی و نظامی رژیم‌صهیونیستی را که بر چهار اصل 1- بازدارندگی، 2- هشدار اولیه، 3- تصمیم‌گیری نظامی و پیروزی سریع و 4- دفاع مدنی استوار است، زیرسوال برد. طبق این اصول «بازدارندگی» در اولین مرحله از عناصر دکترین دفاعی رژیم‌صهیونیستی قرار دارد. طبق این اصل این رژیم‌ باید چنان قدرت بازدارندگی ایجاد کند که دشمنانش به فکر حمله، آن‌ هم حمله همه‌جانبه به رژیم‌صهیونیستی نیفتند. بااین‌حال عملیات طوفان‌الاقصی و پیروزی کم‌نظیر آن، قدرت بازدارندگی این رژیم را در منطقه و حتی جهان زیرسوال برد. به سبب عدم تقارن بنیادی که بین رژیم‌صهیونیستی و گروهی همچون حماس وجود دارد، عملا برگرداندن قدرت بازدارندگی این رژیم کاری سخت و در برخی ابعاد نشدنی است. شاید فرموده رهبر انقلاب درخصوص «غیرقابل‌ ترمیم بودن» تاثیر طوفان‌الاقصی بر رژیم‌صهیونیستی، به این حوزه بازمی‌گردد. دومین اصل «هشدار اولیه» است. طبق این اصل زمانی که بازدارندگی شکست خورد و دشمن خواهان حمله به اسرائیل شد، سازمان‌های اطلاعاتی باید به حاکمیت هشدار دهند. این اصل نیز در جنگ طوفان‌الاقصی، محقق نشد. غافلگیری راهبردی سازمان‌های اطلاعاتی رژیم‌صهیونیستی و عدم فهم درست از تحولات غزه، عملا به این نتیجه ختم شد که رژیم‌صهیونیستی برای حمله آماده نباشد. «تصمیم‌گیری نظامی» مربوط به توانایی بازداشتن دشمن از تداوم جنگ یا نابودی توانمندی‌های نظامی آن یا تضعیف میل و اراده روانی او برای انجام این کار اشاره می‌کند. در عملیات طوفان‌الاقصی شاهدیم که علی‌رغم گذشت نزدیک به دو هفته از آغاز جنگ و حملات وحشیانه رژیم‌صهیونیستی به نوار غزه، اما گروه‌های مقاومت روزانه مناطقی از آن رژیم‌ را با راکت و موشک مورد هدف قرار می‌دهند. چهارمین اصل اساسی در دکترین دفاعی و نظامی رژیم‌صهیونیستی «دفاع مدنی» است. این اصل به‌تازگی و در دو دهه اخیر به دکترین دفاعی و نظامی این رژیم‌ اضافه شده که دلیل آن افزایش تهدیدهای نامتقارن از سوی گروه‌های فلسطینی است. مریدور و الدادی، از ژنرال‌های برجسته رژیم‌صهیونیستی در تعریف گسترده از اصل دفاع مدنی می‌گوید: «دفاع شامل تمام تلاش‌ها در سطح ملی برای حفاظت از جبهه داخلی است که به عرصه اصلی نبرد و به‌ویژه به دفاع از مردم و زیرساخت‌های استراتژیک مربوط می‌شود. حفاظت از خانه‌ها و همچنین تقویت پتانسیل بازدارندگی، افزایش فضای مانور دولت، احساس امنیت بیشتر و کاهش آسیب‌پذیری در زیرساخت‌های ملی است. علاوه‌بر این دفاع متوجه حفاظت از تاسیسات حساس، مراکز جمعیتی و اطلاعات رسمی است.» با عنایت به چنین تعریفی و اتفاق رخ‌داده در عملیات طوفان‌الاقصی که منجر به کشته شدن 1500 نفر، زخمی شدن 600 نفر و اسارت 220 نفر شده و همچنین شهرک‌های اطراف نوار غزه آسیب‌های فراوانی دیده و بعضا کاملا تخلیه شده‌اند و حتی به‌گفته سخنگوی ارتش رژیم‌صهیونیستی تقریبا نیم میلیون اسرائیلی از خانه‌های خود آواره شده‌اند، نشان می‌دهد که این اصل نیز در طوفان‌الاقصی خدشه‌دار شد و رهبران رژیم‌ نتوانستند این اصول را به‌کارگیرند. بنابراین طوفان‌الاقصی و عملیات بی‌نظیر گروه‌های مقاومت علیه رژیم‌صهیونیستی، بر دکترین نظامی و دفاعی این رژیم و حتی ساختارهای سیاسی و نظامی- امنیتی آن که نتوانستند در وهله اول بازدارندگی ایجاد کنند و در وهله دوم قادر به پیش‌بینی و دفاع از شهرک‌نشینان رژیم‌صهیونیستی نبودند نیز تاثیر خواهد گذاشت.

برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰