فرهیختگان: سازمان مجاهدینخلق که در ایران بهعنوان سازمان منافقین مشهور است، با فاصله، جنایتکارترین گروه اپوزیسیون در ایران بهشمار میرود. خروج این گروه از فهرست سازمانهای تروریستی در آمریکا و اروپا، زمینهساز فعالیتهای رسمی آن را فراهم کرد. آنها در این سالها توانستهاند با پرداخت هزینههای قابلتوجه گروههای لابی در پارلمانهای اروپایی شکل دهند تا مطالباتشان را از این طریق دنبال کنند. نشستهای سالانه این گروهک که با پرداختهای قابلتوجه به سیاستمداران بازنشسته اروپایی و آمریکایی همراه میشود، این سوال را پررنگ کرده که منبع و ریشه این پولها از کجاست؟ «بررسی منابع مالی و ارتباطات سازمان مجاهدینخلق» عنوان نشستی است که کارگروه تاریخ انجمن افراز با همکاری ماهنامه وطن یولی برگزار کرده است. در این نشست ابراهیم خدابنده از اعضای سابق سازمان منافقین و مدیرعامل انجمن نجات، مجید تفرشی تاریخپژوه و کارگردان مستند «خیریه اشرف»، صادق امامی روزنامهنگار و علی ملاقلیپور کارگردان به ارائه نظرات خود درباره منابع مالی منافقین پرداختند. با توجه به اهمیت موضوع، «فرهیختگان» متن این نشست را منتشر میکند که با پرسش و پاسخ همراه بوده است.
ابراهیم خدابنده (مدیرعامل انجمن نجات)
من ابراهیم خدابنده، متولد سال 32 در تهران هستم. سال 50 بعد ازاخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان البرز، به انگلستان رفتم و در رشته مهندسی برق از دانشگاه نیوکاسل فوق لیسانس گرفتم. قبل از انقلاب عضو انجمن اسلامی بودم و بعد از انقلاب با اتحادیه انجمنهای اسلامی در خارج از کشور همکاری کردم. سال 59 جذب سازمان مجاهدینخلق شدم. 23 سال در این سازمان بهطور شبانهروزی فعالیت کردم. در بیش از 20 کشور ماموریتهای مختلف مالی انجام دادم.
در سال 59 که جذب سازمان شدم، بیشتر صحبت از مبارزه ضدامپریالیستی بود. اسلام انقلابی بود؛ کمک به فلسطین بود. یکی از ادعاهای مسعود رجوی این بود که چرا ایران به فلسطین کمک نمیکند؟ او عقیده داشت: «ایران باید نیرو و اسلحه بدهد. میگفت چرا مبارزه ضدآمریکایی انجام نمیشود؟» سازمان میگفت گروگانهای آمریکایی برای سفارت آمریکا باید محاکمه و اعدام شوند. در این حد تند میرفت. این دیدگاه خیلیها را جذب کرد. کسانی مثل من، با این انگیزهها جذب سازمان شدند.
برای پرچم آمریکا کف میزدند
در سازمان شرایط بهشکل دیگری رقم خورد ولی همهچیز تغییر کرد، مثلا در آلبانی درندهترین جناح امپریالیستی مثل مککین، جولیانی، جان بولتون و... که خود آمریکا از اینها تبری میجست، در جلسات مجاهدین سخنرانی میکردند. بعدها کسانی که از سازمان جدا شدند، تعریف میکردند که هر زمان پرچم آمریکا در مانیتور نشان داده میشد، همه بلند میشدند و کف میزدند. این تغییر ناشی از «کنترل ذهن» است. این پدیدهای است که دانشمندان روی آن کار میکنند و من هم خیلی مطلب دربارهاش ترجمه کردم و نوشتم.
وقتی دستگیر و به ایران آورده شدم، پدرم گفت: «من به کشتار و ازدواجهای درونسازمانی و... کار ندارم، شما با چه منطقی کنار صدام حسین قرار گرفتید؟» گفتم: «ما فکر میکردیم این کاری که میکنیم عین انقلاب، خدمت به میهن و وطن است. با این دید رفته بودیم.»
چرا این فکر را میکردید؟ سازمان در انگلستان علیه تجاوز صدام به ایران تظاهرات راه انداخت اما سریع تغییر موضع داد. از تهران به شما پیغام دادند که تغییر موضع دادید؟ این را چطور توجیه کردید؟
خدابنده: این توجیه را وقتی میتوان درک کرد که شناخت کافی از کارکرد و روانشناسی فرقهها داشته باشید. این بخشی از کنترل ذهن مخرب فرقهای است. در آنجا شما یک رهبر فرقه دارید. همه ارگانها، سازمانها و احزاب سه پارامتر اصلی دارند؛ رهبر، ایدئولوژی و تشکیلات. این سه مولفه در فرقهها تعریف متفاوت دارد. در سازمان رهبر جای خدا مینشیند، یعنی همان تنظیم رابطهای که با خدا میکنید با رهبر فرقه میکنید. تشکیلات یک تشکیلات هرمی است و ایدئولوژی بهمعنای مجموعهای از اعتقادات، باورها و بایدها و نبایدها نیست، بلکه یک متدولوژی روانی است، یعنی براساس متدولوژی روانی، فرد را به نقطهای میرسانند که هرچه رهبر میگوید عین واقعیت است؛ آیه قرآن است. در تشکیلات مسئول یک درجه بالاتر از من، همان تنظیم رابطه را با او میکنم که با رهبر میکنم.
انتقاد؛ فقط از بالا به پایین
سازمان مجاهدینخلق بیشتر از هر سازمانی ادعای دموکراسی دارد. نوک سوزنی دموکراسی داخل این سازمان وجود ندارد. مطلق حرف رجوی است. بحث و سوال و انتقاد نداریم. انتقاد فقط از بالا به پایین است، سوال فقط از بالا به پایین است. این شرایط را با متدولوژی روانی ایجاد میکنند که وقتی میگویند مصالح ملی ما این است که کنار صدام قرار بگیریم؛ همه میپذیرند. افرادی که همه انقلابی، مسلمان و وطنپرست بودند و با انگیزههای اسلامی جذب شدند وقتی سازمان در خارج از کشور، سکولار و فمینیست میشود، باز در همین سازمان هستند.
یعنی با امپریالیسم مشکلی ندارد؟
خدابنده: اصلا با امپریالیسم مشکلی ندارد. در بحث مالی اگر وارد شویم سازمان بسیار مشابه داعش است. نیروهایی دارد که بدون چون و چرا همه کار میکنند. وقتی شما افرادی دارید که هر کاری برایتان میکنند، ناخواسته قدرتی دارید که خوب پول دربیاورید، خوب کلاهبرداری کنید، قاچاق کنید و بهعبارتی هر کاری میتوان کرد. این افراد این کارها را بدون اینکه مزدی بگیرند، میکنند.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.