• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۲-۰۸-۰۸ - ۰۳:۱۸
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0

شهرت راه‌حل مشکلات متیو پری نبود

«سلام، اسم من متیوست؛ گرچه شاید مرا با اسم دیگری بشناسید. دوستانم مرا متی صدا می‌کنند؛ و الان باید مرده باشم. اگر مایلید، می‌توانید چیزی را که قرار است بخوانید، پیغامی از آن دنیا درنظر بگیرید، از زندگی پس از مرگ من.»

شهرت راه‌حل مشکلات متیو پری نبود

عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: «سلام، اسم من متیوست؛ گرچه شاید مرا با اسم دیگری بشناسید. دوستانم مرا متی صدا می‌کنند؛ و الان باید مرده باشم. اگر مایلید، می‌توانید چیزی را که قرار است بخوانید، پیغامی از آن دنیا درنظر بگیرید، از زندگی پس از مرگ من.» کتابش را با همین جملات شروع می‌کند، انگار همان روحیه شوخ سریال در این نامه هم وجود دارد و سعی کرده همان را حفظ کند. «متیو پری، بازیگر سریال آمریکایی «فرندز» و نامزد جایزه امی در ۵۴ سالگی درگذشت.» این خبر شنبه‌شب در رسانه‌ها پخش شد و دنیای هنر را شوکه کرد. به‌گفته لس‌آنجلس تایمز پیکر بی‌جان او در جکوزی خانه‌اش پیدا شد و هیچ اثری از مواد مخدر پیدا نکرده‌اند. چند دقیقه بعد از انتشار این خبر، شرکت برادران وارنر، سازنده مجموعه پرطرفدار فرندز، در اطلاعیه‌ای به خبر درگذشت او واکنش نشان داد و نوشت: «ما از درگذشت دوست عزیزمان متیو پری ناراحت هستیم. متیو یک بازیگر فوق‌العاده با استعداد و بخش جدانشدنی از خانواده تلویزیونی برادران وارنر بود. نبوغ کمدی او در سراسر جهان احساس می‌شد و میراث او در قلب بسیاری زنده خواهد ماند. امروز یک روز غم‌انگیز است و ما همدردی خود را با خانواده، دوستان و همه طرفدارانش اعلام می‌کنیم.»
حساب اینستاگرام Friends نیز به متیو پری ادای احترامی صمیمانه کرده و نوشته: «او یک هدیه واقعی برای همه ما بود.»
برای اینکه از متیو پری بگوییم شاید بهتر باشد نگاهی به کتاب خاطراتش داشته باشیم که سال گذشته منتشر شد و جزء کتاب‌های پرفروش آمازون بود. داستان متیو پری در کتاب خاطراتش از کودکی او آغاز می‌شود. زمانی که پنج‌ساله بود و از مونترآل به لس‌آنجلس بین والدین جداشده‌اش مدام در رفت‌وآمد بود. گاهی به‌تنهایی از مونترآل برای دیدار پدرش در لس‌آنجلس با تابلویی که روی آن نوشته شده بود «کودک بدون همراه» سفر می‌کرد. خودش این خاطرات را جزئی از سخت‌ترین دوران زندگی‌اش می‌داند. 
پری می‌نویسد: «نداشتن والدین در آن پروازها یکی از چیزهایی است که منجرشده احساس رها شدن مادام‌العمر داشته است.» او خلأ عاطفی داشت و وجودش پر از نیازمندی بود. همه‌جا به‌دنبال تایید مادرش می‌گشت، درحالی‌که مادرش همه را در اطرافش می‌دید جز فرزندش. پری تا ۱۵ سالگی با پدرش در لس‌آنجلس زندگی می‌کرد و در همان زمان تصمیم گرفت تلاشش را برای تنیس کنار بگذارد و بر استعدادش روی بازیگری تمرکز کند. پدرش، جان بنت پری، در دهه‌های 70 و 80 میلادی، خواننده و مجری معروفی بود که بیشتر شهرتش را از حضور در تبلیغات برخی برندهای آرایشی و بهداشتی داشت. او تا حدودی مشوق پسرش برای بازیگر شدن بود، اما فکر نمی‌کرد روزی شهرت پسر از پدر پیشی بگیرد و متیو بتواند در ماندگارترین سریال کمدی تاریخ بازی کند. متیو از اوایل جوانی به‌دنبال موفقیت و شهرت بود، ولی درونش به‌خاطر آسیب‌های کودکی پر از حفره‌ بود. از 15، 16 سالگی تصور می‌کرد با نوشیدن الکل می‌تواند زندگی را راحت‌تر تحمل کند و افکار منفی را از سرش بیرون کند و این سرآغازی برای تخریبش بود. وی از همان زمان الکلی شد و پس از آن رفته‌رفته به خوردن قرص رو ‌آورد و اندکی بعد مواد مخدر ذره‌ذره جانش را آلوده کرد. آماری که پری برای مصرفش می‌دهد حیرت‌انگیز است. مصرف افراطی قرص و مواد، او را در سراشیبی بدی قرار داد. این یک چرخه سمی و سیاه برای او بود، هرچه مصرف بالاتر می‌رفت، نیازش به مواد هم بیشتر می‌شد.
او در جایی از کتاب می‌نویسد روزی 50 عدد از قرص به‌خصوصی را می‌خورد تا تازه بتواند روی پا بایستد. این برای کسانی که سریال را دیده‌اند جای سوال و تعجب دارد که او با این وضعیت چطور می‌توانست سر صحنه حاضر شود و بازی کند؟ البته او در کتاب اعتراف می‌کند به‌خاطر ارزشی که برای کار و دیگر بازیگران سریال قائل بوده، هیچ‌گاه مست سر صحنه نرفته یا قبل از حضورش مواد مصرف نکرده، البته تاثیر خماری و مستی که از روزهای قبل داشته، سر صحنه با متیو بوده و او گاهی اوقات برای پنهان کردن لرزش‌ دست‌هایش مجبور می‌شد دستش را روی میز یا صندلی بگذارد. متیو اولین تلاش برای ترک اعتیاد را در 26 سالگی انجام داد و بعضی اوقات از مرکز بازپروری به صحنه می‌آمد، مقابل دوربین حاضر می‌شد و دوباره برای ترک اعتیاد و سم‌زدایی به مرکز بازپروری می‌رفت. چاق و لاغر شدن‌های او در بعضی فصل‌ها به همین موضوع برمی‌گردد، البته اعتیاد و بازیگری در سریال به همین راحتی نبود و چندین‌بار او را تا آستانه اخراج از سریال پیش برده و این دوستانش در سریال بودند که اجازه این کار را ندادند. 
پذیرفته شدن متیو پری برای بازی در سریال فرندز به‌سادگی نبود. او درتلاش برای شهرت بود و چند هفته قبل از اینکه برای سریال تست بدهد در طبقه دهم آپارتمانش این دعا را بر لب آورد: «خدایا! می‌تونی هر کاری خواستی با من بکنی. فقط خواهش می‌کنم من رو معروف کن.» متیو در 25 سالگی در تست‌های سریال قبول شد. فرندز 10 فصل به معروف‌ترین سریال کمدی جهان تبدیل شد. میلیون‌ها نفر در سراسر جهان سریال را دیدند و همه با نام و چهره 6 بازیگر اصلی آن آشنا شدند. آرزوی پری برای شهرت زودتر از چیزی که تصورش را می‌کرد، برآورده شد ولی شهرت تمام زندگی او نبود. خودش در بخشی از کتاب با زبانی طنز در این باره می‌نویسد: «حالا که این همه سال گذشته، مطمئنم معروف شدم تا تمام عمرم را درتلاش برای معروف شدن حرام نکنم. باید معروف شوی تا بفهمی شهرت راه‌حل مشکلاتت نیست، ولی آدم‌هایی که معروف نیستند، هرگز زیر بار این حرف نمی‌روند.»
مگان لینچ ناشر کتاب متیو، درباره این کتاب و تعریف داستان زندگی او می‌گوید: «صدای واقعی متیو پری در این کتاب شنیده می‌شود. کاملا روشن است که او قصد دارد جزئیات مهمی را نه‌فقط درمورد زمان حضورش در سریال فرندز، بلکه درمورد تمام زندگی‌اش به اشتراک بگذارد.»
علت مرگ او هنوز مشخص نشده است، اما هرچه باشد متیو پری یا چندلر در خاطر مردم دنیا همان پسر شوخی است که سعی کرد مشهور باشد. 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار