نظرسنجیهای انجامشده نشان میدهد؛
گفتن آنچه در روزهای آتی رخ خواهد داد، دشوار است. اسرائیلیها به تازگی با ترومای ناشی از جنگ مواجه شدهاند و اگر این نبرد ادامه پیدا کند، ممکن است مرگ و رنج برای مدتی هم ادامه یابد. اگر هم درنهایت پیروزی، به معنای حذف حماس، حاصل شود، آنقدر بزرگ نخواهد بود که جراحتهای حاصله را التیام بخشد. این تصور هم مطلوب و خوشایند است که وقایع 7 اکتبر باعث خواهد شد که چرخش به راست [سیاست داخلی اسرائیل] متوقف گردد؛ زیرا اصول و رهبران جناح راست دیگر بدنام شدهاند، درست همان گونه که پنجاه سال پیش جنگ اعراب و اسرائیل نخبگان وقت حاکم را بدنام کرد و به ظهور جناح راست و جنبش شهرکسازی منجر شد و روند حرکت به سوی دینداری بیشتر را که پس از سال 1967 آغاز شده بود، تسریع بخشید.
نظرسنجیهای انجامشده نشان میدهد؛
نتانیاهو فقط اعتبار خود در عرصه امنیتی را از دست نداده است
دیوید ایی روزنبرگ، دبیر اقتصادی روزنامه صهیونیستی هاآرتص، در مقالهای با عنوان «نتانیاهو فقط اعتبار خود در عرصه امنیتی را از دست نداده است» که در وب سایت آمریکایی فارن پالیسی منتشر شده است، به بررسی پیامدهای حمله 7 اکتبر حماس برای دولت نتانیاهو پرداخته و این گزاره مهم را مطرح میکند که کنار رفتن نتانیاهو از عرصه سیاسی رژیمصهیونیستی پس از این جنگ تقریبا حتمی است. بهعلاوه، او معتقد است که اقتصاد اسرائیل توانایی لازم برای تداوم جنگ را ندارد و اگر رژیمصهیونیستی وارد نبرد همزمان با حزبالله لبنان و حماس شود، بخشهای اقتصادی آن دوران دشواری را تجربه خواهند کرد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، مدتها است که به خود بهعنوان «آقای امنیت» و «آقای اقتصاد» میبالد. نتانیاهو (و البته بسیاری از اسرائیلیها)، معتقد بودند که او بهعنوان آقای امنیت، تنها کسی است که میتواند تضمین کند که اسرائیل از نظر نظامی همچنان قوی باقی خواهد ماند و با جهان عرب نیز یک آشتی تاریخی را تجربه خواهد کرد. او در قامت آقای اقتصاد هم بهعنوان مسئولی شناخته میشد که دوره صدارتش با رشد اقتصادی پایدار و شکوفایی صنعت فناوریهای پیشرفته همراه بوده است. با این وجود، سر سوزنی نمیتوان تردید داشت که تصویر آقای امنیت هم جزء قربانیان کشتار 7 اکتبر به شمار میرود؛ البته این امر درباره آقای اقتصاد هم صدق میکند. نکته مهم این است که خسارات هر دو حوزه امنیتی و اقتصادی، تنها به نتانیاهو محدود نخواهد بود و احتمالا برای چندین سال، اسرائیل را هم بهعنوان یک کشور و هم بهعنوان یک جامعه تحت تاثیر قرار خواهد داد.
اسرائیل در دوران نتانیاهو، خود را بهعنوان یک قدرت نظامی، سیاسی و فناورانه مطرح در سطح جهان میدید. نگرشی که بدون دلیل و بیپایه هم نبود. این سه حوزه- نظامی، سیاسی و فناوری- ارتباط درهم تنیدهای با یکدیگر دارند. صنعت فناوری پیشرفته اسرائیل موتور رشد اقتصادی بود که سبب ثروتمند شدن آن شد. توانمندیهای فنی این کشور نیز سبب شد تا چین و هند آغوش خود را برای برقراری ارتباطاتی قوی با تلآویو باز کنند و به علاوه، نقشی کلیدی در عادیسازی روابط اسرائیل با قدرتهای عربی که به دنبال دسترسی به نوآوریهای اسرائیلی بودند، داشت. فناوری همچنین اسرائیل را قادر ساخت تا تواناییهای نظامی و اطلاعاتی خود را بسیار بیشتر از آنچه که میتوانست از طریق جمعیت یا سایر منابع رایج در این حوزه به دست آورد، تقویت کند. همچنین شایان ذکر است که بسیاری از اسرائیلیها مهارتهای فنی خود را در واحدهای نخبه ارتش کسب کردهاند. مرز غزه در آستانه حمله 7 اکتبر حماس نمونهای از پیوند نظامی-فناوری بود. در این منطقه مرزی، نیروهای مسلح چندانی حاضر نبودند اما ارتش مجموعهای از ابزارهای بسیار پیچیده را برای نظارت بر فعالیتهای حماس در داخل نوار غزه و جلوگیری از تهاجم این گروه به خاک خود ایجاد کرده بود. این ابزارها مشتمل بر یک دیوار بتنی مسلح زیرزمینی با حسگرهایی برای تشخیص تونل، یک حصار فولادی به ارتفاع 20 فوت [بیش از 6 متر]، شبکهای از ارائهها و حسگرهای راداری و سلاحهای کنترل از راه دور بودند. اما حماس توانست تمامی این سامانهها را با استفاده از پهپادهایی ساده از کار بیندازد. سپس نوبت تراکتورها بود تا فنسها را پاره کنند. کل برنامهریزی عملیاتی هم در حالی انجام گرفت که کارشناسان ارتش اسرائیل هیچ اطلاعی از آن نداشتند.
مسلما این شکست منفک از شبکه نظامی-فناورانهای است که افتخارات زیادی را به نام خود کسب کرده است. اما با توجه به هزینههای انسانی این فاجعه که بر اثر تصاویر وحشتناک موجود در اینترنت تقویت هم شده است، اعتمادی که اسرائیل به خود و تواناییهای فناورانهاش داشت، به سرعت در اذهان عمومی در قالب غرور تعبیر شد؛ مشابه آنچه در آخرین شکست اسرائیل در مقابل اعراب در سال 1973 رخ داد. البته نتانیاهو نقش فردی در این شکستهای فناورانه نداشته است و بدون شک تلاش خواهد کرد تا این شکست را به گردن نهادهای دفاعی اسرائیل بیندازد. اما او بهعنوان نخستوزیر، نمیتواند از پیامدهای این شکست بگریزد؛ درست مانند گلدا مایر، نخستوزیر وقت اسرائیل که پس از جنگ 1973 قادر به شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت نبود. تنها چند روز پس از «کشتار» اخیر توسط حماس و آن هم درحالیکه مردم هنوز در حال هضم عمق فاجعه بودند و باید مشابه هر بحران عادی دیگری حامی رهبر خود باشند، یک نظرسنجی نشان داد که تنها 21 درصد از پاسخدهندگان معتقد به بقای نتانیاهو در مسئولیت خود پس از پایان جنگ بودند. اگر انتخابات پارلمانی اسرائیل همین امروز برگزار شود، حزب لیکود 40 درصد از کرسیهای خود در کنست را از دست خواهد داد.
پای نتانیاهو ناگزیر به شکست سیاستی مرتبط با این کشتار کشیده خواهد شد، زیرا رویکرد مبتنیبر فناوری برای مبارزه با حماس منعکسکننده سیاست دفاع محوری است که از سوی او حمایت میشد؛ سیاستی که به جای غلبه بر حماس برای مهار این گروه طراحی شده بود. دلایل خوبی برای اتخاذ این رویکرد وجود داشت، اما عمده دلیل استفاده از این روش راهبرد صرفا سیاسی نتانیاهو برای زنده نگه داشتن حماس و اجازه تداوم حکومت این گروه در غزه بود. به این ترتیب، دو رهبری فلسطینی وجود داشت؛ تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری ممکن بود به دنبال راهحل دیپلماتیک باشد اما تا زمانی که حماس کنترل غزه را در دست داشت و سیاست مقاومت خشونتآمیز خود را دنبال میکرد، هرگز نمیتوانست ادعا کند که نماینده همه مردم فلسطین است یا قادر به نیل به صلح میباشد. بنابراین اسرائیل میتوانست بهطور موجه مدعی عدم برخورداری از شریک صلح باشد.
از نظر عینی، تواناییهای اسرائیل و ظرفیت این کشور در عرصه نوآوری تغییری نکرده است، اما شهرت آن بهعنوان «ملت استارتاپ» تقریبا بهطور قطع رو به نزول خواهد گذاشت. این ایده که اسرائیلیها میتوانند هر کاری انجام دهند - از ساخت شبکه دفاع هوایی گنبد آهنین یا یک سیستم دفاع موشکی مبتنیبر لیزرهای نسل آینده تا ایفای نقشی پیشگام در برنامههای ناوبری یا تولید گوشت آزمایشگاهی - اکنون با نگرش انتقادیتری از طرف کارآفرینان، سرمایهگذاران و شرکای بنگاههای اقتصادی مواجه خواهد شد. این اتفاق در زمان نامناسبی هم رخ میدهد. در سطح جهانی، صنعت فناوری پیشرفته در بحبوحه رکودی گرفتار شده است که مانع از افزایش سرمایه استارتاپهای اسرائیلی میشود. رقابت برای پول در دسترس شدید است. در همین حال، فراخوان بیش از 360000 نیروی ذخیره، که بسیاری از آنها شاید برای مدت طولانی در خدمت باشند، سبب ایجاد اختلال در این صنعت خواهد شد؛ صنعتی که عمده کارکنان آن جوان و مرد هستند. اصلاحات قضایی که دولت نتانیاهو به دنبال آن بود، از قبل باعث شده است که بسیاری از شرکتهای تازهتاسیس اسرائیلی در خارج از کشور دست به ثبتنام بزنند. اتفاقی که نشانگر میزان تردید اسرائیلیها درباره آینده خود حتی پیش از رخدادهای 7 اکتبر است.
اگر این جنگ به سرعت پایان نیابد و اسرائیل از رویارویی دوجبههای با حماس و حزبالله اجتناب نکند، بقیه بخشهای اقتصادی آن نیز دوران دشواری را تجربه خواهند کرد. علاوهبر حضور تعداد زیادی از نیروی کار در قالب نظامی، اسرائیل احتمالا با دورهای از حملات موشکی مکرر نیز مواجه خواهد شد. این احتمال نیز قوی است که افزایش ناآرامیها در کرانه باختری، فعالیتهای اقتصادی را مختل کند. در نتیجه، اعتماد کسبوکارها و مصرفکنندگان نیز سقوط خواهد کرد. دولت اسرائیل هم که با کسری مالی بیشتر از بودجه خود مواجه است، با هزینههای سنگین دفاعی مواجه خواهد شد که در غیاب تزریق گسترده کمکهای اقتصادی، باید با دریافت مالیاتهای بالاتر یا استقراض بیشتر با نرخهای بهره بالا پوشش داده شود. نتانیاهو تا حد زیادی شایستگی دریافت لقب آقای اقتصاد را ندارد. اگرچه او زمانی که در دو دهه قبل، مسئولیت وزارت اقتصاد را برعهده داشت، گامهای مهمی در جهت کوچک کردن بخش دولتی برداشت اما از آن زمان تا حد زیادی سیاستهای اقتصادی را نادیده گرفته است. اقتصاد اسرائیل بدون کمک چندانی از وزرای دارایی ناکارآمد و ضعیف خود، رشد کرده است.
متصدی فعلی وزارت دارایی اسرائیل هم بدترین گزینه ممکن میباشد. بزالل اسموتریچ، رهبر حزب راست افراطی صهیونیسم مذهبی، بیشتر از آنکه به سیاستهای اقتصادی علاقهمند باشد در پی تحقق نقش خود در وزارت دفاع در قالب حمایت از منافع شهرکنشینان اسرائیلی، میباشد [توضیح مترجم: اسموتریچ در وزارت دفاع مسئوولیت امور مربوط به شهرکنشینان صهیونیست در کرانه باختری را برعهده دارد.] اسموتریچ سیاستمداری نیست که توانایی یا فداکاری لازم برای مقابله با چالشهای اقتصادی زمان جنگ را داشته باشد. ناکامی نظامی اسرائیل در برابر اعراب در سال 1973، همراه با افزایش قیمت جهانی انرژی، اقتصاد اسرائیل را وارد دورهای طولانی از رکود اقتصادی کرد. این جنگ اعتمادبهنفسی را هم که با پیروزی بزرگ اسرائیل در جنگ شش روزه 1967 ایجاد شده بود، تضعیف کرد. بهعلاوه، تشکیلات حزب کارگر که از زمان تاسیس اسرائیل، رهبری این کشور را برعهده داشت و اقتصاد شبهسوسیالیستی ایجاد شده توسط آن، هرگز از این ضربه خلاص نشدند. این سناریو ممکن است در اسرائیل کنونی نیز به منصه ظهور برسد؛ رکود اقتصادی، کاهش اعتماد و طرد رهبری سیاسی.
نتانیاهو برای رهایی خود یا اسرائیل از این بحران ساخته نشده است. او بهعنوان فردی با مهارتهای ارتباطی بسیار بالا شناخته میشود اما او امروز با یک فاجعه ملی مواجه است که اسرائیل در نیم قرن گذشته نظیر آن را ندیده است. سه سخنرانی هم که نتانیاهو از زمان شروع درگیری با حماس ایراد کرده، با استقبال سردی مواجه شده است (آخرین سخنرانی حتی باعث ایجاد دوره کوتاهی از وحشت نیز شد زیرا او در اقدامی غیرعادی این سخنرانی را روز شنبه [تعطیلی یهودیان] انجام داد و این تصور را به وجود آورد که حرف مهمی برای گفتن دارد؛ درحالیکه اینگونه نبود.) نتانیاهو از زمان «قتل عام» فقط یک بار از منطقه درگیری بازدید کرده است و ملاقات او با خانوادههای کشتهشدگان و ربودهشدگان نیز یک هفته پس از 7 اکتبر انجام شد. پنج روز نیز طول کشید تا او یک دولت اضطراری تشکیل دهد؛ اقدامی که دلیل آن بنا به گزارشها نگرانی از تقسیم اعتبار پیروزی احتمالی علیه حماس بود.
گفتن آنچه در روزهای آتی رخ خواهد داد، دشوار است. اسرائیلیها به تازگی با ترومای ناشی از جنگ مواجه شدهاند و اگر این نبرد ادامه پیدا کند، ممکن است مرگ و رنج برای مدتی هم ادامه یابد. اگر هم درنهایت پیروزی، به معنای حذف حماس، حاصل شود، آنقدر بزرگ نخواهد بود که جراحتهای حاصله را التیام بخشد. این تصور هم مطلوب و خوشایند است که وقایع 7 اکتبر باعث خواهد شد که چرخش به راست [سیاست داخلی اسرائیل] متوقف گردد؛ زیرا اصول و رهبران جناح راست دیگر بدنام شدهاند، درست همان گونه که پنجاه سال پیش جنگ اعراب و اسرائیل نخبگان وقت حاکم را بدنام کرد و به ظهور جناح راست و جنبش شهرکسازی منجر شد و روند حرکت به سوی دینداری بیشتر را که پس از سال 1967 آغاز شده بود، تسریع بخشید. اما حقیقت این است که این اتفاق رخ نخواهد داد. رخدادهای 7 اکتبر این حس را تقویت خواهد کرد که اسرائیل از سوی دشمنانی محاصره شده است که قصد نابودی آن را دارند و اکنون زمان صلح و انتقاد از خود نیست. جناح چپ هیچ پاسخی برای وضعیت پیش گفته ندارد و جناح مرکزی بیش از حد نرم و عملگرا است. بنابراین پس از پایان جنگ، نتانیاهو تقریبا بهطور قطع صحنه را ترک خواهد کرد اما جناح راست اسرائیل در میدان باقی خواهد ماند.
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۳
پیام روشن کشتهشدن خاخام صهیونیست در اماراتبخشی از سربازان ذخیره صهیونیست نمیخواهند بجنگندرتبه پرسپولیس در لیگ نخبگان در شأنش نیستپرسپولیس با ترکیب تهاجمی مقابل الریانبگومگو در مبحث گوشت قرمز بالا گرفتاستقلال-پاختاکور؛ همه آنچه باید بدانیدحسن یزدانی به احتمال زیاد نمیتواند در وزن ۸۶ کشتی بگیردشاخص «بهره باز»بیتکوین و اتریوم به رکورد جدیدی رسیدندروایت وزیر اطلاعات دولت روحانی از ترور دانشمندان توسط اسرائیلاحترام هنرمندان ایرانی به سرود ملی کشور در جشن حافظحداقل حقوق کارمندان ۱۳ میلیون تومان تعیین شدحکم اعدام نتانیاهو باید صادر شود
حملات سنگین جنگندههای صهیونیستی به ضاحیه جنوبیمهدی طارمی: پدرم الگوی فوتبالی من استعمره گزاران باید مننژیت تزریق کنند؟پزشکیان: به همه تعهدات خود با مردم پایبندیممزایده ۶ خودروی خارجی کوروش کمپانیجزئیات جدید از طرح پرداخت حق ثبت مهریهعلیرضا قربانی :در تنهاییام قرآن گوش میدهمامید عالیشاه جراحی میشودوضعیت نامشخص اورونوف و ایوب برای بازی با الشرطهحکم پرونده چای دبش تا پایان ماه صادر میشودوام ازدواج زیر ۲۵ سالهها ۳۰۰ میلیون میشود