حجتالله عبدالملکی، عضو هیاتعلمی و دانشیار اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)-کارشناس اقتصاد مقاومتی: فارغ از جنبههای اعتقادی و سیاسی نابودی رژیمصهیونیستی و اهمیت فوقالعاده آن، تداوم موجودیت این رژیم از موانع اصلی شکوفایی و پیشرفت اقتصادی جهان اسلام محسوب میشود و بر خلاف هراس بسیاری از دولتمردان کشورهای اسلامی-عربی از اثرات اقتصادی رویارویی با این موجود جعلی، حذف آن به مثابه رفع یکی از موانع اصلی پیشرفت اقتصادی منطقه و ملتهای مسلمان و حتی غیرمسلمان، دورهای جدید از شکوفایی و جهش اقتصادی جهان اسلام را رقم خواهد زد.
جهان اسلام (کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی) با داشتن حدود 25 درصد جمعیت جهان، کمتر از 10 درصد تولید ناخالص جهانی را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که بیش از 25 درصد منابع اقتصادی جهان (اعم از منابع زیرزمینی مانند نفت و گاز و سایر معادن و منابع دیگر) در اختیار این کشورها قرار دارد. در ارزیابی علل این عقبماندگی نقش سیاستگذاری ناصحیح اقتصادی قابل انکار نیست. بیتوجهی به عنصر درونزایی در مدیریت اقتصادی، اتکا به خام فروشی، بیبرنامگی در انتقال و رشد فناوری و عوامل دیگر ناشی از ضعف عملکرد درونی اقتصاد این کشورها حائز اهمیت است؛ اما در زمره عوامل بیرونی این اتفاق، حضور رژیمی در مقیاس و با عنوان اسرائیل در نقطهای حساس از جغرافیای منطقه و جهان اسلام، از عوامل بسیار مهم و در عین حال مغفول به شمار میرود و رفع این عارضه زمینه جهشی قابل ملاحظه در اقتصاد منطقه و جهان اسلام را فراهم میآورد.
1. آغاز اسرائیل و پایان امنیت اقتصادی در منطقه: بیشک عنصر امنیت، مهمترین عامل در سرمایهگذاری، پیشرفت و جهش تولید محسوب میشود، عاملی که با شکلگیری اسرائیل بهطور رسمی از منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا رخت بربست! ذات این رژیم جعلی بهجز ناامنی نیست، چه اینکه این موجود نه در فرآیند طبیعی شکلگیری یک کشور و ملت، بلکه با تعرض و اشغال و قتل و آوارگی میلیونها انسان به وجود آمده و لذا ذاتا موجودیتی خشن، مهاجم و متجاوز است. همچنین براساس مقدمات علم اقتصاد، انتظار سرمایهگذاری و پیشرفت اقتصادی در مجاورت یکی از بزرگترین زرادخانههای تسلیحاتی و هستهای جهان که قواعد بینالمللی عدم اشاعه را نپذیرفته و بهطور دائم کشورهای مختلف را به حمله نظامی و هستهای تهدید میکند، انتظاری واهی و بیپایه است.
2. رژیمصهیونیستی و ازهمگسیختگی زنجیره ارزش تولید در کشورهای منطقه: امکان طبیعی تقسیم کار بینالمللی و همافزایی بین کشورهای مختلف اسلامی حاضر در منطقه برای تکمیل زنجیره ارزش وجود دارد. زنجیرههای بینالمللی ارزش در حوزههای انرژی، حملونقل، علم و فناوری، بهداشت و سلامت، گردشگری و برخی حوزههای دیگر ناشی از مزیتهای نسبی طبیعی و انسانی کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا قابل شکلگیری است، اما حضور رژیمصهیونیستی در نقطه ثقل این کشورها (از سمت شرق، افغانستان، پاکستان، کشورهای آسیای میانه، ایران، عراق، سوریه و لبنان؛ از سمت جنوب عربستان، یمن، بحرین، قطر، عمان، امارات؛ از سمت غرب مصر و کشورهای آفریقایی و از شمال، ترکیه) عملا سکتهای در تعامل اقتصادی بین کشورهای اسلامی منطقه ایجاد و زنجیرههای ارزش را پاره کرده است.
3. رژیمصهیونیستی و کاهش بهره کشورهای منطقه از اقتصاد مدیترانه: دریای مدیترانه از ظرفیتهای اقتصادی کمنظیری برخوردار است. از اقلیم و هوای مناسب، تا ایجاد ارتباط بین بیش از 25 کشور در اطراف خود، فرصتهای زیادی برای تولید و تجارت و انتقال فناوری ایجاد کرده است، ظرفیتی که به واسطه حضور رژیمصهیونیستی در حاشیه این دریای غنی، امکان بهرهمندی کامل کشورهای اسلامی (در شمال، شرق و جنوب این دریا) را از بین برده است. در شرایطی که این دریا میتواند بستری برای همافزایی سازنده کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا با کشورهای اروپایی باشد، این رژیم بهعنوان عنصری اختلالگر عمل میکند.
4. رژیمصهیونیستی و فرار سرمایه از منطقه: ناامنی حاصل از حضور این رژیم در منطقه علاوهبر منع حضور سرمایهگذاران شرقی و غربی در منطقه، باعث فرار سرمایهگذاران بومی همین منطقه نیز شده است. کاهش سرمایهگذاری نتیجهای بهجز افزایش خام فروشی و افول روزافزون اقتصادهای دارای ظرفیت منطقه نخواهد داشت.
5. رژیمصهیونیستی و زوال سرمایه اجتماعی در کشورهای مسلمان: امروزه نقش سرمایه اجتماعی در پیشرفت اقتصادی کشورها اثبات شده است. در تعریفی ساده، سرمایه اجتماعی عبارت است از درهم تنیدگی و انسجام درون و بین ملت و دولت. حمایت دینی و انسانی ملتهای اسلامی از مردم فلسطین و تقاضای آنها از دولتهایشان برای اقدام عملی در راستای نابودی اسرائیل از یکسو و هراس و عادیسازی روابط سیاسی و اقتصادی دولتمردان این کشورها با رژیمصهیونیستی از سوی دیگر طی بیش از 70 سال اخیر باعث تنزل قابل ملاحظه سرمایه اجتماعی در این کشورها و به تبع آن کاهش اثربخشی سیاستها و برنامه رشد و جهش اقتصادی آنها شده است.
6. رژیمصهیونیستی و بحران اقتصاد آب در منطقه: بدون آب امکان پیشرفت اقتصادی وجود ندارد. از سوی دیگر منطقه غرب آسیا نیز از مناطق بحرانخیز جهان در حوزه آب بوده و این رژیم نقش اساسی در تشدید این بحران داشته است. انحراف رود اردن از جنوب دریاچه طبریه به سمت اسرائیل با اعمال زور و فشار، تسخیر بلندیهای جولان در سوریه به علت داشتن بارندگیهای فراوان، کنترل سرچشمههای رودهای اردن، حاصیانی، نیاس در سوریه، تجاوز به جنوب لبنان بهمنظور اشراف بر مسیر رودخانه لیتانی و تغییر مجرای آن، برخی از اقدامات خصمانه این موجود در حوزه آب است که منجر به تشدید بحران در منطقه شده است. درصورتیکه اثرات مخرب اقتصادی حضور این رژیم جعلی به نحو مناسب به اطلاع ملتها و دولتهای منطقه برسد، در کنار الزامات سیاسی و اعتقادی، میتواند به شکلگیری اجماع و اقدام موثر برای حذف این غده سرطانی بینجامد.