در مسیر خروج از زمینهای ۱۹۴۸؟رژیمصهیونیستی بهطور کلی بر اساس اشغالگری شکل گرفته و حتی اگر یک مترمربع را نیز در دست داشته باشد، آنجا منطقهای اشغالی به حساب میآید. این دیدگاه در میان دشمنان رژیم فراگیر و قاطع است، اما اگر از عینک صهیونیستها نیز به اقدامات و کنترل سرزمینی آنها نگاه کنیم، آنها اقداماتی در حوزه اشغالگری داشتهاند.
تنها یکچهارم سرزمینهای اشغالی باقی مانده است
سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه جهانشهر: رژیمصهیونیستی نسبت به دوران اوجش، وسعت اشغالگریهایش شامل 80 هزار کیلومترمربع از سرزمینهای فلسطین، مصر، سوریه و لبنان میشد، چهار برابر کوچکتر شده. این سرزمینها نه با صلح و یا مذاکره که با فشارهای نظامی مختلف از چنگ صهیونیستها خارج شده است. عملیات طوفان الاقصی در هفتم اکتبر، در حال به چالش کشیدن صهیونیستها در 22 هزار کیلومترمربع باقیمانده است. خیلی سخت نیست درک روزهای پس از جنگ. صهیونیستها بعید است جرأت کنند در غلاف غزه یا نزدیک جنوب لبنان ساکن شوند.
رژیمصهیونیستی بهطور کلی بر اساس اشغالگری شکل گرفته و حتی اگر یک مترمربع را نیز در دست داشته باشد، آنجا منطقهای اشغالی به حساب میآید. این دیدگاه در میان دشمنان رژیم فراگیر و قاطع است، اما اگر از عینک صهیونیستها نیز به اقدامات و کنترل سرزمینی آنها نگاه کنیم، آنها اقداماتی در حوزه اشغالگری داشتهاند.
بر اساس طرحهای سازمان ملل، قرار بود فلسطین بین فلسطینیان و یهودیان ساکن این سرزمین تقسیم شود که بر مبنای آن سه منطقه جدای از هم یعنی کرانه باختری، نوار غزه و الجلیل به فلسطینیان تعلق میگرفت. این طرح که در قالب قطعنامه شماره 181 سازمان ملل منعکس شده و مورد رایگیری در مجمع عمومی قرار گرفت، 55 درصد فلسطین را در اختیار یهودیان قرار میداد. با این وجود یهودیان پس از تشدید شورش خود علیه مردم فلسطین و دولت انگلیس که در آن برهه کنترل این سرزمین را در دست داشت، موفق شدند الجلیل را بهطور کامل اشغال کرده و از وسعت کرانه باختری و نوار غزه بکاهند؛ درنتیجه رژیمصهیونیستی در شرایطی تشکیل شد که نسبت به طرح متحدانش غربیاش، مناطق بیشتری را اشغال کرده و سهم 55 درصدی خود را به 80 درصد رسانده بود. اگر دولتها و بخشی از افکار عمومی تشکیل رژیم را براساس قطعنامه 181 مشروع بدانند، صهیونیستها 25 درصد بیشتر از این طرح، سرزمینهای فلسطین را تصرف کردهاند. با این حال کشورهای غربی علیرغم رایگیری خود برای مشروعیتدهی به رژیم، بهجای 55 درصد، تلآویو را در 80 درصد فلسطین بهرسمیت شناختند که 22 هزار کیلومترمربع از مجموع 27 هزار کیلومترمربع سرزمین فلسطین را شامل میشد؛ منطقهای که به سرزمین 1948 مشهور شد.
صهیونیستها در سال 1956 پس از آنکه انگلیس و فرانسه تصمیم گرفتند در واکنش به ملی ساختن کانال سوئز توسط جمال عبدالناصر، رئیسجمهور مصر به این کشور حمله کنند، با آنها هماهنگ شده و با استفاده از این فرصت موفق شد صحرای سینا را اشغال کند. این منطقه که 60 هزار کیلومترمربع وسعت داشت، تقریبا 2.7 برابر سرزمین 1948 بهعنوان سرزمین رسمی صهیونیستها بود؛ هرچند تلآویو تحت فشارها و بر اساس توافق شوروی و آمریکا از این منطقه بهسرعت خارج شد. با این حال چشم رژیم همچنان بهدنبال صحرای سینا بود. صهیونیستها در جریان جنگ شش روزه 1967 بهطور ناگهانی به سرزمینهای باقیمانده فلسطین، مصر و سوریه حمله کردند. در این جنگ دو منطقه کرانه باختری و غزه که سرزمینهای باقیمانده در دست فلسطینیان به شمار میرفتند و با 5 هزار کیلومترمربع 20 درصد سرزمین فلسطین را شامل میشدند، اشغال کردند. آنها همچنین بلندیهای جولان متعلق به سوریه را با 1800 کیلومترمربع و صحرای سینا متعلق به مصر را با 60 هزار کیلومترمربع تصرف کردند. وسعت مجموع سرزمینهای 1967 (شامل کرانه باختری و غزه)، بلندیهای جولان سوریه و صحرای سینا به 66 هزار کیلومترمربع میرسید که سه برابر وسعت سرزمین 1948 بهعنوان مرزهای رسمی رژیم بود. با احتساب این مناطق، وسعت مجموع مناطق تحت اشغال صهیونیستها به 88 هزار کیلومترمربع رسیده و وسعت رژیم تنها طی شش روز چهار برابر شد.
رژیم در سال 1982 جنوب لبنان تا بیروت، پایتخت این کشور را به اشغال خود درآورد که تقریبا نیمی از وسعت 10 هزار کیلومترمربعی این کشور بود. وسعت تقریبا 5 هزار کیلومترمربعی نیمهجنوبی لبنان که به اشغال تلآویو درآمده بود نیز بهلحاظ نسبت، معادل یکچهارم وسعت سرزمین 1948 بود.
پس از اشغال صحرای سینا توسط رژیم، فاصله 300 کیلومتری سرزمینهای اشغالی با قاهره، پایتخت مصر به نزدیک 100 کیلومتر رسید. اگر تا پیش از این استقرار نظامیان مصری در صحرای سینا، خطر موجودیتی برای صهیونیستها بود و میتوانست سایه اشغال کامل را بر فراز رژیم ایجاد کند، اینبار احتمال داشت صهیونیستها در یورشی ناگهانی و پرحجم مانند سال 1967، قاهره و اسکندریه دو شهر اصلی مصر را اشغال کنند. چنین خطری دمشق را نیز تهدید میکرد، زیرا از بلندیهای جولان تا دمشق تنها 70 کیلومتر فاصله بود، مضاف بر آنکه صهیونیستها با اشغال جولان، بر این شهر بهلحاظ اطلاعاتی و توپخانهای مشرف بودند. در نتیجه دو کشور در 7 اکتبر 1973، عملیات نظامی علیه رژیمصهیونیستی را آغاز کردند. این جنگ برای نخستینبار سایه خطر موجودیتی را که صهیونیستها از آن هراس داشتند، بالای سر آنان گسترده کرد. بر همین اساس تلآویو برای نخستینبار به فکر استفاده از سلاح هستهای درصورت لزوم افتاد.
آمریکا برای دفاع از رژیم و جلوگیری از بهکارگیری سلاح هستهای کمکهای نظامی گستردهای به صهیونیستها ارائه کرد که موثر واقع شده و موضع آنان را که تا پیش از آن در جنگ شکست خورده بودند، تقویت کرد. با فشارهای بینالمللی و بازیابی روحیه صهیونیستها، مصر و سوریه چارهای جز ترک مخاصمه ندیدند، اما صهیونیستها که در سال 1973 تا مرز از دست دادن کل سرزمینهای تحت اشغالشان رفته بودند، به پیشنهاد یا فشار آمریکا ناچار شدند از صحرای سینا خارج شوند. واشنگتن امید داشت با این حربه مصر را که پیرو مسکو بود وارد جرگه متحدان خود کند و صهیونیستها را نیز از فشار قدرت نظامی این کشور رها سازد.
بر همین اساس ابتدا دو کشور توافق صلح کمپدیوید را با میانجیگری آمریکا در سال 1982 به امضا رساندند و بر پایه آن، صهیونیستها تا سال 1982 صحرای سینا را تخلیه کردند. در پی این خروج، تلآویو 18 شهرک صهیونیستنشین این منطقه را برچید و ساکنان آن را به داخل فلسطین بازگرداند.
از این رو منطقه وسیع و مهم صحرای سینا هر چند به شکل خسارتبار، بهطور رسمی از اشغال صهیونیستها خارج شد. با این حال مصریها قول دادند در این منطقه دیگر ارتشی مستقر نکنند و برای هرگونه تحرکات نظامی لازم برای سرکوب شورشیان و قبایل حاضر در آن با صهیونیستها هماهنگ باشند. همچنین آمریکا و رژیم، حقی برای سیطره اطلاعاتی در این منطقه بهدست آوردند. با تمام این مشکلات، صحرای سینا نخستین سرزمینی بود که از اشغال صهیونیستها بهصورت رسمی خارج میشد.
دومین منطقه، جنوب لبنان بود. رژیم که در سال 1982 نیمهجنوبی لبنان را اشغال کرده بود، با فشار نظامی نیروهای مقاومت لبنان تا سال 1985 به مرور از بخش اعظم مناطق اشغالی خارج شدند. با این حال همچنان از سال 1985 تا 2000 از ارتش جنوب لبنان حمایت میکرد که منطقهای حائل بین لبنان و سرزمینهای اشغالی بود. این منطقه که 800 کیلومترمربع وسعت داشت نهایتا در سال 2000 با عقبنشینی صهیونیستها طی یک روز بهطور ناگهانی فروپاشید. پس از صحرای سینا در دهه 1980، جنوب لبنان دومین منطقه اشغالیای بود که صهیونیستها از آن بهطور کامل خارج میشدند. با وجود فاصله 18ساله میان خروج از صحرای سینا تا خروج از جنوب لبنان، دفعه سوم بسیار زودتر رخ داد. تنها پنج سال پس از پاکسازی لبنان، صهیونیستها تحت فشار انتفاضه دوم ناچار شدند در سال 2005 بهطور کامل از نوار غزه عقبنشینی کنند. غزه هر چند در تاریخ خروج صهیونیستها از مناطق اشغالیشان سومین مورد بود اما این منطقه نخستین بخش از خاک فلسطین بود که از سلطه رژیم رها شد. تلآویو با این خروج، 21 شهرک صهیونیستنشین این منطقه را نیز برچیدند. از آنجا که کرانه باختری بخش دیگر انتفاضه دوم بود، صهیونیستها ناچار شدند چهار شهرک در شمال این منطقه را هم برچینند.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.
مطالب پیشنهادی







