ساختارهای خودسازمان‌ده، بستر هم‌افزایی؛
از جلسه فعالان تعلیم و تربیت با مقام‌معظم‌رهبری و مطالبه ایشان مبنی‌بر اینکه طرحی آماده کنید که اکثر شما روی اکثریت متن اجماع داشته باشید، مساله هم‌افزایی بیش از پیش مورد توجه جریان‌های اجتماعی تعلیم و تربیت قرار گرفت. همه فعالان تربیتی اذعان دارند که باید این اجماع نسبی شکل گیرد و هم‌افزایی محقق شود، ولی سوال اساسی که اندکی میان فعالان تعلیم و تربیتی چالشی شده و نیاز به تامل و تفکر بیشتری دارد، کیفیت تحقق این هم‌افزایی است. سوالات محوری این است که این هم‌افزایی چه اقتضائاتی دارد و چگونه محقق می‌شود و از کجا باید شروع کنیم که در ادامه به اختصار در مورد این سوالات صحبت خواهیم کرد.
  • ۱۴۰۲-۰۸-۰۱ - ۰۲:۲۵
  • 10
ساختارهای خودسازمان‌ده، بستر هم‌افزایی؛
نقطه شروع هم‌افزایی اجتماعی در تربیت رسمی
نقطه شروع هم‌افزایی اجتماعی در تربیت رسمی

ابراهیم راستیان، پژوهشگر حلقه مدرسه مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع): بی‌شک اگر به‌دنبال تحول در عرصه تعلیم و تربیت رسمی هستیم، باید به جریان‌های اجتماعی تربیتی توجه ویژه‌ای داشته باشیم؛ چراکه تحول بدون حضور مردم و بدون محوریت داشتن بازیگران اصلی تربیت به هیچ عنوان محقق نمی‌شود. برخی گمان می‌کنند حضور جریان‌های اجتماعی یکی از مصادیق تحول در تعلیم و تربیت رسمی است، درحالی‌که هم‌افزایی اجتماعی فراتر از مصداق و مقوم تحول تربیت رسمی است که تحقق آموزش‌و‌پرورش مطلوب را در مصادیق تحول تربیت رسمی معنادار و محقق می‌کند. با هم‌افزایی اجتماعی برنامه‌های درسی متنوع معنادار می‌شود. با هم‌افزایی اجتماعی الگوی اقتصادی مطلوب محقق می‌شود. با هم‌افزایی اجتماعی کنکور و مابقی مولفه‌های گلوگاهی تغییر می‌کند. لذا حضور جریان‌های اجتماعی مقوم تحول در مولفه‌های گلوگاهی هستند. پس از جلسه فعالان تعلیم و تربیت با مقام‌معظم‌رهبری و مطالبه ایشان مبنی‌بر اینکه طرحی آماده کنید که اکثر شما روی اکثریت متن اجماع داشته باشید، مساله هم‌افزایی بیش از پیش مورد توجه جریان‌های اجتماعی تعلیم و تربیت قرار گرفت. همه فعالان تربیتی اذعان دارند که باید این اجماع نسبی شکل گیرد و هم‌افزایی محقق شود، ولی سوال اساسی که اندکی میان فعالان تعلیم و تربیتی چالشی شده و نیاز به تامل و تفکر بیشتری دارد، کیفیت تحقق این هم‌افزایی است. سوالات محوری این است که این هم‌افزایی چه اقتضائاتی دارد و چگونه محقق می‌شود و از کجا باید شروع کنیم که در ادامه به اختصار در مورد این سوالات صحبت خواهیم کرد.

مهم‌ترین اقتضای هم‌افزایی اجتماعی، توجه به عموم بازیگران مردمی در سطوح مختلف است؛ هر‌چند همه به این ماجرا اذعان دارند ولی در عمل به لوازم این هم‌افزایی اجتماعی پایبند نیستند. محور قرار گرفتن جریان‌های مردمی، در‌حقیقت توجه به مسائل، نیازها و دغدغه‌ها و البته توانمندی‌ها و مهارت‌های بازیگران عمومی تربیت است. شما نمی‌توانید درخواست مشارکت اجتماعی داشته باشید ولی به این تنوعات توجه نکنید. مهم‌ترین مساله این است که برای حضور حداکثری جریان‌های تربیتی باید تنوعات آنها را به‌رسمیت شناخت و برای آن طراحی داشت، با این حال نباید این تنوعات، همگرایی انسانی، دینی و ملی را خدشه‌دار کند. فهم این مساله که نیاز به الگوهای متنوع اما همگرا داریم، سرعت هم‌افزایی اجتماعی در تحول تربیت رسمی را به‌سرعت افزایش می‌دهد. حال برای اینکه بتوانیم به معنای حقیقی کلمه هم‌افزایی اجتماعی (الگوهای متنوع اما همگرا) را محقق کنیم چه مسیری را باید طی کنیم؟
قبل از پاسخ به سوال مذکور خوب است به یک برداشت غلط اشاره کنم. برخی به اشتباه چنین تصور می‌کنند بدون تولید ایده و محتوا می‌توانند گفتمان‌سازی کنند. به بیان دیگر این افراد می‌پندارند که می‌توانند «انحصارا» در تعامل اجتماعی ایده را خلق کنند، پرورش دهند و به گفتمان تبدیل کنند؛ بدون اینکه به ایده‌های پرورش‌یافته توسط افراد و جمع‌های کوچک، توجه داشته باشند. لذا صرفا به‌صورت صوری فعالان را دور هم جمع می‌کنند و به دام گفتمان‌سازی پوچ و بی‌حاصل می‌افتند که جز سرد شدن و کدورت و ناراحتی اکثر فعالان عموما نتیجه‌ دیگری ندارد. اشتباه نکنید؛ بنده با گفتمان‌سازی مخالف نیستم. با گفتمان‌سازی تهی و بی‌محتوا مخالفم. پیش‌فرض گفتمان‌سازی این است که بازیگران عمومی تعلیم و تربیت چه در عرصه نظر و چه در عرصه عمل به تجربیات مفیدی رسیده‌اند که البته لزوما این تجربیات قابلیت دریافت تمام و کمال برای دیگر مجموعه‌ها را ندارد و در ابتدای کار بستر تعامل و گفت‌وگو را باز می‌کند. بنابراین حتما باید جمع‌های کوچکی وجود داشته باشند که متناسب با نیازها و مسائل خودشان، تولید محتوا کرده‌اند و به ایده‌های تحولی رسیده‌اند و براساس این ایده‌ها گفتمان‌سازی شکل می‌گیرد. بی‌شک این محتواها در گروه‌های کوچکی باید تدوین و آماده ‌شوند و اگر چنین نباشد، اساسا حضور افراد کنشگر تعلیم و تربیت حول یک میز بی‌معنا و بی‌حاصل است. حال سوال این است که اگر افراد ایده تحولی داشته باشند، می‌توانیم گفتمان‌سازی را شروع کنیم؟
شاید تصور کنید همین که کنشگران تربیتی ایده داشته باشند و احساس نیاز به حرکت جمعی در آنها زنده شده باشد، گفتمان‌سازی می‌تواند شکل بگیرد ولی در‌حقیقت هنوز به مرحله گفتمان‌سازی نرسیده‌ایم. در چنین شرایطی اگر وارد گفتمان‌سازی شویم، تمام تک ایده‌های خوب را خراب کرده‌ایم. پس صرف داشتن ایده‌ و تجمیع ایده‌ها شما را برای گفتمان‌سازی آماده نمی‌کند. شما نیازمند طراحی معماری کلان در تحول تربیتی هستید؛ معماری کلانی که در آن محورهای تحول و مولفه‌های گلوگاهی تحول مشخص باشد. طبیعتا باید افراد یا گروهایی باشند که فراتر از تک ایده‌ها برای هم‌افزایی اجتماعی (الگوهای متنوع اما همگرا) معماری داشته باشند. دقت کنید اگر بدون داشتن یک طراحی کلان به‌دنبال گفتمان‌سازی بین تک‌ ایده‌ها باشیم، نه‌تنها مشکلات قبلی (بی‌ثمری گفتمان) پابرجا خواهد ماند، بلکه با متنی روبه‌رو می‌شویم که تجمیع آراست و هیچ‌کدام از کنشگران از این سند حمایت نخواهد کرد. کما اینکه بارها و بارها شاهد این ماجرا بوده‌ایم. در چنین شرایطی اولا باید کنشگرانی که معماری هم‌افزایی اجتماعی در تحول رسمی دارند، دور هم جمع شوند و الگوی مقبول خودشان از معماری مطلوب را ارائه دهند. ثانیا گفتمان‌سازی در لایه‌های بعدی روی همین معماری مطلوب بین جریان‌های مردمی تربیت رخ می‌دهد. البته ممکن است در مورد مولفه‌های گلوگاهی، مصداق و تعدادشان بحث و چالش وجود داشته باشد که در گام‌های بعدی گفتمان‌سازی به این موارد و مصادیق و تک ایده‌ها باید پرداخته شود و جای خودش را در این نظام پیدا کند. فراموش نکنیم معماری کلان مبتنی‌بر نظریه الگوهای متنوع اما همگرا باید طراحی شود؛ چراکه قوام تحول در تربیت رسمی، جریان‌های مردمی هستند و تربیت بدون این الگوها محقق نمی‌شود.

برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰