در نگاه جامعه‌شناختی به مقوله کارآفرینی از زاویه کتابخانه‌های عمومی کشور اهمیت داده و محور تحلیل بر اهمیت جامعه محلی و به رسمیت‌شناختن آن قرار می‌گیرد. این درحالی است که علوم اجتماعی همچنان حاشیه‌نشین مباحث کارآفرینی است و ما با شنیدن واژه «کارآفرینی» معنایی تماما اقتصادی از آن فهم می‌کنیم.
  • ۱۴۰۲-۰۷-۳۰ - ۰۳:۳۹
  • 00
دانش محلی؛ دروازه ورود به کارآفرینی
دانش محلی؛ دروازه ورود به کارآفرینی

علی عربی، استادیار گروه جامعه‌شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز: در نگاه جامعه‌شناختی به مقوله کارآفرینی از زاویه کتابخانه‌های عمومی کشور اهمیت داده و محور تحلیل بر اهمیت جامعه محلی و به رسمیت‌شناختن آن قرار می‌گیرد. این درحالی است که علوم اجتماعی همچنان حاشیه‌نشین مباحث کارآفرینی است و ما با شنیدن واژه «کارآفرینی» معنایی تماما اقتصادی از آن فهم می‌کنیم. نقد بسیار سودمند در ارتباط با هژمونی اقتصادی در حوزه کارآفرینی که سبب انکار علوم اجتماعی و فقدان صدای جامعه محلی در این عرصه شده است در مقاله‌ای از فردریش فون هایک (۱۸۹۹-۱۹۹۲) در سپتامبر 1945 با عنوان «کاربرد دانش در جامعه»، جلوه‌گر شده که قابل تأمل است. هایک، تز اصلی خود را در این جستار چنین بیان می‌کند: دانشی که به‌عنوان دانش علمی در اقتصاد شناخته شده است با دانش عملی فاصله بسیار دارد. دانش عملی به‌زعم هایک، دانشی مبتنی‌بر شرایط مکانی و زمانی است که علوم اجتماعی از آن با عنوان «دانش محلی» نام می‌برد. به رسمیت‌شناختن دانش محلی را می‌توان دروازه ورود جامعه‌شناسی و نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور به عرصه سیاستگذاری و اجرای برنامه‌های کارآفرینی دانست.
نکته‌ای که ضرورت دارد پیش از ادامه بحث بالا مدنظر قرار گیرد، آن است که نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور به‌عنوان یک نهاد مدنی باید مبتنی‌بر جامعه محلی مستقر در آن ادراک شود؛ بنابراین ضرورت دارد تا در تمامی برنامه‌ریزی‌ها، سیاستگذاری‌ها و چشم‌اندازهای خود پیش از هر چیز شنوای صدای مردم باشد. با این پیش‌فرض در حوزه کارآفرینی نیز مهم‌ترین هدف باید توانمندسازی جامعه محلی مبتنی‌بر شرایط اجتماعی-فرهنگی و ظرفیت‌های موجود منطقه‌ای باشد. هرچند نگاهی به برنامه‌های توسعه در دهه‌های اخیر حاکی از این واقعیت است که گنجینه دانش محلی در سیاستگذاری‌ها از اهمیت عملیاتی برخوردار نبوده است. این درحالی است که با توجه به تعریف «کارآفرینی به‌عنوان ساخت ترکیبات جدید از نیروها و مواد موجود»، دانش محلی برای رشد و نمو کارآفرینی منطقه‌ای موفق، بسیار ضروری است.
آنچه به‌زعم ریچارد سوئدبرگ (جامعه‌شناس سوئدی‌زاده ۱۹۴۸) از این تحلیل قابل استنتاج است این واقعیت است که بر اقتصاددان‌ها و سیاستگذاران لازم است تا این «دانش کاربردی» را در تحلیل‌های خود بگنجانند؛ بنابراین برای ایجاد امکان نقش‌آفرینی موثر نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در حوزه کسب‌وکار و انجام ماموریت‌های متناسب با آن بسیار حائز اهمیت است تا زیربنای جاده و علائم راهنما از بطن جامعه هدف با نیازسنجی کیفی استخراج شوند.
در تایید این ضرورت می‌توان به یافته‌های مگان جانیکی، نویسنده کتاب «کتابخانه‌های اشتغال‌آفرین: توسعه کسب‌وکارهای کوچک در کتابخانه‌های عمومی» اشاره کرد که مهم‌ترین متغیر موفقیت در این عرصه به‌عنوان یک اصل از کلام او در وبینار «کتابخانه‌های عمومی در زیست بوم دانش‌بنیان» (برگزارشده توسط نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در 5 مرداد سال 1401) این‌گونه قابل بیان است: به رسمیت‌شناختن منحصربه‌فرد بودن جامعه محلی و کتابخانه مستقر در آن. مبتنی‌بر این اصل می‌توان ضرورت کسب آگاهی از ویژگی‌های فرهنگی و اقتصاد محلی جهت توانمندسازی کسب‌وکار را استنتاج کرد. لازم به ذکر است که ورود به عرصه کارآفرینی را نباید سیاستی از بالا تلقی کرد. در تایید این ادعا می‌توان به یافته‌های طرح نیازسنجی مطالعاتی قوم عرب (رستمی و عربی، 1401) اشاره کرد که در آن ارائه کلاس‌های مهارت‌آموزی و ایجاد شبکه ارتباطی با کارآفرینان و مسئولان از مهم‌ترین مطالبات مشارکت‌کنندگان در پژوهش عنوان شده است. البته در مسیر دستیابی به چنین هدفی نباید ساختارهای فرصت (شامل شرایط تاریخی، شرایط بازار و عملکردهای نهادی جامعه)، که سوئدبرگ در مدل برهم‌کنشی خود به آنها اشاره می‌کند را از نظر دور داشت. با استناد به نگاه جامعه‌شناختی سوئدبرگ می‌توان استدلال کرد که هرگونه برنامه‌ریزی و سیاستگذاری در عرصه کارآفرینی در مواجهه با ناکارآمدی و از آن مهم‌تر عدم توجه به مولفه‌های اجتماعی‌تاریخی‌منطقه‌ای، به احتمال بسیار محکوم به ناتمامی خواهد بود.
درنهایت، به لحاظ جامعه‌شناختی در ارتباط با مأموریت توانمندسازی افراد و جامعه محلی در حوزه کسب‌وکار می‌توان دو نقش حمایتی مجزا را برای نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور تصویر کرد: از یکسو ارائه حمایت‌های اقتصادی، مکانی، تکنولوژیک و آموزشی به جامعه محلی و اعضا، و از سوی دیگر ایجاد بستری برای تعاملات متقابل کارآفرین‌ها، متخصصان، مسئولان و اعضا با ایجاد شبکه ارتباطی دربرگیرنده در سه سطح خرد، میانه و کلان.
البته در افقی جامعه‌شناختی لازم به ذکر است که نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور جهت استمرار حضور خود به‌عنوان یک عضو ضروری و حیاتی در پیکره جامعه و همچنین آمادگی برای ورود به پارادایمی جدید، ضرورت دارد سه بعد توسعه‌ای را همزمان مورد توجه قرار دهد: اول توسعه فیزیکی شامل مکان‌یابی صحیح و همچنین معماری متناسب با فصل جدید مأموریت‌ها؛ دوم: به‌کارگیری آخرین فناوری‌ها برای عمق‌دهی و وسعت‌بخشی به خدمات پیشین و نوین؛ سوم: حضور پررنگ در شبکه‌های اجتماعی برای جذب مخاطبان و همچنین ارائه برخی خدمات چندرسانه‌ای.
در راستای مسئولیت‌پذیری اجتماعی نهادها و سازمان‌ها که همانا استقرار تعادل است، توصیه می‌شود نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور از نگاه کمی و آماری برکنار بماند و رسالت اصلی خویش را تعهد نظری و عملی به ایجاد فرصت‌ها و خدمات متناسب با ظرفیت‌های محلی و از آن مهم‌تر امکان دسترسی برابر به این فرصت‌ها و خدمات برای آحاد جامعه قرار دهد. این استراتژی بی‌شک منجر به توسعه‌ای پایدار همراه با تعالی فرهنگی و شادابی و پویایی جامعه خواهد شد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۳