اجماع ایرانیان منهای براندازها به نفع آرمان فلسطین قابل‌تأمل است؛
تحولات در سرزمین فلسطین آنقدر با سرعت به وقوع می‌پیوندد که هرلحظه و با انتشار اخبار می‌توان تحلیل تازه‌ای از آینده اتفاقات رخ‌داده در فلسطین ارائه داد. اما یک نکته مهم در این میان موردتوجه قرار دارد و آن هم این است که صهیونیست‌ها الان در باتلاقی قرار دارند که هرچه بیشتر دست و پا می‌زنند بیشتر فرو می‌روند. در
  • ۱۴۰۲-۰۷-۲۶ - ۰۵:۳۰
  • 00
اجماع ایرانیان منهای براندازها به نفع آرمان فلسطین قابل‌تأمل است؛
براندازها در تله آفساید ۷ اکتبر
براندازها در تله آفساید ۷ اکتبر

زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: تحولات در سرزمین فلسطین آنقدر با سرعت به وقوع می‌پیوندد که هرلحظه و با انتشار اخبار می‌توان تحلیل تازه‌ای از آینده اتفاقات رخ‌داده در فلسطین ارائه داد. اما یک نکته مهم در این میان موردتوجه قرار دارد و آن هم این است که صهیونیست‌ها الان در باتلاقی قرار دارند که هرچه بیشتر دست و پا می‌زنند بیشتر فرو می‌روند. در این میان هم به‌نظر می‌رسد، آنهایی که قصد دارند‌ صهیونیست‌ها را نجات دهند یا با آنها همراه شوند نیز در حال فرو رفتن در این باتلاق هستند. رسانه‌های فارسی‌زبان و چهره‌های برانداز را می‌توان از جمله این افراد دانست. در حالی که در کشورهای مختلف و در قلب اروپا فریاد آزادی‌خواهی و محکومیت مردم فلسطین بلند شده است. این رسانه‌ها به دنبال سفید‌شویی اقدامات و جنایات صهیونیست‌ها هستند. امری که هم‌راستا به تلاش برای ایجاد دودستگی در این رابطه میان گروه‌ها و سلایق سیاسی مختلف در ایران دنبال می‌شود.
«اسرائیل بار دیگر زیر هجوم تروریست‌هایی با ایدئولوژی آدم‌کشانه قرار دارد. این نیروهای شر و حامیان‌شان باید متوقف شوند. ما حمله وحشیانه امروز به مردم عادی، خشونت بی‌رحمانه علیه زنان و کودکان و گروگان‌گیری افراد بی‌گناه را محکوم می‌کنیم.» این اظهارنظر یکی از شهروندان یا ساکنان صهیونیست در سرزمین‌های اشغالی نیست، صحبت‌های شازده پهلوی در واکنش به آغاز عملیات طوفان ‌الاقصی است. اما شاید همان‌طور که نمی‌توان اتفاقات و حملات در حال وقوع در سرزمین‌های اشغالی را محدود به چندسال اخیر و عملیات 7 اکتبر دانست‌ و ماجرا را از وسط روایت کرد، حمایت پهلوی‌چی‌ها از اقدامات و فعالیت‌های صهیونیست‌ها نیز تنها به این روزها اختصاص ندارد و ماجرا به دوران محمدرضا پهلوی برمی‌گردد. محمدرضا پهلوی اگرچه به جهت مخالفت جامعه ایران و علما در حمایت از رژیم‌صهیونیستی احتیاط می‌کرد و گاهی نیز در ظاهر آنها را محکوم می‌کرد اما ارتباط خوبی میان صهیونیست‌ها و خاندان پهلوی وجود داشت. این همراهی تا آنجا ادامه پیدا کرد که یا ماموران ساواک برای آموزش، توسط نیروهای موساد به سرزمین‌های اشغالی سفر می‌کردند یا فرماندهان موساد به ایران می‌آمدند. بااین حال شاید بشود گفت اطرافیان یا طرفداران سلطنت تصور می‌کنند‌ اکنون حمایت از رژیم‌صهیونیستی برگ برنده را در اختیار آنها قرار می‌دهد. سفر شازده پهلوی به سرزمین‌های اشغالی درست در میانه بحران سیاسی اسرائیل و تظاهرات ساکنان سرزمین‌های اشغالی نیز با هدف بازی در زمین برنده صورت گرفت. سفری که واکنش‌های منفی زیادی از جانب سیاستمداران صهیونیست و اپوزیسیون ایرانی به همراه داشت. اما در این میان آنچه مورد توجه قرار داشت، این بود که سلطنت‌طلب‌ها تصور می‌کردند با حمایت از رژیم‌صهیونیستی می‌توانند در اجرای ایده براندازی، موفق عمل کنند و از حمایت‌های اسرائیل در این راستا بهره‌مند شوند. تصوری که البته اشتباه نبود و چند وقت بعد از سفر رضا پهلوی چند تن از اعضای پارلمان رژیم‌صهیونیستی، از طرحی صحبت به میان آوردند که از تجزیه ایران حمایت می‌کرد و خواستار تشکیل کشوری به نام آذربایجان جنوبی و تجزیه مناطق آذری‌نشین ایران شده بود.
این همراهی و همکاری با صهیونیست‌ها البته به رضا پهلوی محدود نماند و جدیدترین نمونه جلسه وزیراطلاعات اسرائیل با برخی از خبرنگاران رسانه‌های فارسی‌زبان را می‌توان امری دانست که حمایت و همکاری صهیونیست‌ها یا رسانه‌های فارسی‌زبان را علنی کرد. در این میان شاید چندان تعجب‌برانگیز نباشد اگر اکنون این رسانه‌ها در حال پوشش اتفاقات و اخبار لحظه به لحظه درگیری‌ها در سرزمین‌های اشغالی و مظلوم نمایی از صهیونیست‌ها در این درگیری باشند. رضا پهلوی البته تنها فردی نبود که از صهیونیست‌ها حمایت کرد؛ عبدالله مهتدی، چهره تجزیه‌طلب و دبیرکل حزب کومله نیز از صهیونیست‌ها حمایت کرد و ایران را مقصر انجام این حملات دانست. قدم بعدی حمایت از صهیونیست‌ها تکرار این گزاره از جانب براندازها بود که حماس به دستور ایران به سرزمین‌های اشغالی حمله کرده است. امری که بار دیگر دستاویز آنها برای اجرای پروژه تحریم، فشار و منزوی کردن ایران شد. «ما فشار حداکثری را فراموش کردیم.» این جمله‌ای بود که رضا پهلوی آن را تکرار کرد و به نظر می‌رسد او در سناریویی از‌پیش‌تعیین‌شده و با هماهنگی متحد صهیونیستی‌اش این اظهارات را مطرح می‌کند. بازی براندازها در این زمین نیز باعث می‌شود موضع اخیر آنها درباره اتفاقات رخ‌داده چندان تعجب‌برانگیز به نظر نرسد. آنها در حالی تلاش می‌کنند صهیونیست‌ها را مردمی عادی بخوانند که به دست حماس کشته شدند اما در مقابل جنایات آنها در غزه سکوت می‌کنند. در قدم بعدی، این رسانه‌ها تلاش می‌کنند اتفاقات غزه را به مسائل داخلی ایران گره بزنند و موضوع و آرمان فلسطین را به امری سیاسی تقلیل دهند که تنها از جانب حکومت ایران مورد حمایت قرار می‌گیرد و افکارعمومی در ایران نسبت به آن رغبتی نشان نمی‌دهند. این امر در واقعیت اتفاق نیفتاد و موضوع فلسطین، امری بود که نه‌تنها مردم ایران بلکه افکارعمومی دنیا را تحت‌تاثیر قرار داد و علاوه‌بر مقامات کشورها، منجر به برگزاری تجمعاتی در دل اروپا نیز شده بود. شاید بتوان گفت حمایت براندازان و رسانه‌های وابسته به آنها نه برمبنای ارائه تحلیل دقیق و درست از اتفاقات، بلکه صرفا در راستای حفظ منافع خود و کسب بودجه برای ادامه فعالیت آنها صورت می‌گیرد و آنچه در این میان برای براندازان از کمترین میزان اهمیت برخوردار است، کشتار انسان‌های بی‌گناهی است که در این اتفاقات کشته شدند.

برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰