سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه جهانشهر: در اوایل صبح روز 13 اکتبر، ارتش رژیمصهیونیستی به 1.2 میلیون فلسطینی شمال غزه هشدار داد که باید ظرف 24 ساعت قبل از تهاجم زمینی احتمالی تخلیه شوند. انتشار این خبر نشان میداد که رژیم، هدفی جز تسلط بر غزه و پایان دادن به مقاومت در این منطقه ندارد. محافل غربی هوادار رژیمصهیوینستی، این اقدام را به نوعی «خودکشی» رژیم تلقی کردند و از همین رو نیز فارین پالیسی در گزارشی از آمریکا خواست که «اسرائیل را از دست خودش نجات دهد.» از نگاه نویسنده این گزارش، تهاجم قریبالوقوع به غزه یک «فاجعه انسانی، اخلاقی و استراتژیک» به دنبال خواهد داشت و نهتنها بهشدت به امنیت بلندمدت اسرائیل آسیب میرساند و هزینههای انسانی غیرقابل تصوری را بر فلسطینیها تحمیل میکند، بلکه منافع اصلی ایالات متحده در خاورمیانه، اوکراین و در رقابت واشنگتن با چین بر سر نظم هند و اقیانوس آرام را نیز تهدید میکند. حمله شنبه 7 اکتبر مجموعه مفروضاتی را که وضعیت موجود بین اسرائیل و غزه در حدود دو دهه تعریف کرده بود، به صورت کامل تغییر داد. عملیات به حدی غافلگیرانه بود که نظامیان صهیونیست حتی فرصت آن را پیدا نکردند که شلوارشان را بپوشند. بهطور حتم افشای پیچیدگیهای این عملیات، سالها زمان خواهد برد اما مشخص است که مقاومت پیشبینیهای لازم برای پاسخ طرف مقابل را هم کرده باشد. همچون عملیات، فعلا به جز معدودی از فرماندهان نمیدانند آیا غافلگیری دیگری در راه است یا خیر. مقاومت فلسطین مطمئنا پیشبینی حملات گسترده هوایی و پس از آن حمله زمینی را میکرده و از همین رو برای یک جنگ شهری طولانیمدت علیه نیروهای در حال پیشروی اسرائیل آماده است. بهطور حتم ورود به غزه برای ارتشی که سالهاست در چنین جنگی شرکت نکرده، سخت و پرتلفات خواهد بود. بهطور حتم میزان موفقیت رژیم در جنگ، با میزان جنایتی که به اجرا خواهد گذاشت، نسبت مستقیمی خواهد داشت و همین نیز واکنش جهانی را به دنبال خواهد داشت. ضربه سخت و غافلگیرکننده مقاومت، سازمان رزم ارتش رژیم را فلج کرد و از همین رو، بازپسگیری اراضی تصرفشده توسط مقاومت، حداقل دو روز زمان برد. شاید روی کاغذ حماس نتواند ارتش رژیم را نابود کند اما نشان داد که اسرائیل آسیبناپذیر نیست و نمیتواند خواست فلسطینیها برای تعیین سرنوشت را نادیده بگیرد. پیچیدگیهای جنگ را میتوان در تیتر مقاله استفان ام. والت، ستوننویس فارین پالیسی و رابرت و رنه بلفر، استاد روابط بینالملل دانشگاه هاروارد دریافت: «اسرائیل میتواند در نبرد غزه پیروز شود و جنگ را ببازد.» تا لحظه نگارش این گزارش، دو روز از 13 اکتبر گذشته است و فعلا خبری از تهاجم زمینی به غزه در رسانهها مخابره نشده است. هرچند بهطور حتم رژیم نمیتواند با ورود زمینی به غزه، مقاومت را از بین ببرد، اما احتمال این وجود دارد که برای حفظ آبرو، یک ورود سطحی به غزه داشته باشد.
«تله کویت» یا «بلای غزه»
مشهور است آمریکا در واکنش به ابراز تمایل رژیم بعث عراق برای حمله به کویت، به بغداد القا کرده بود در یک درگیری منطقهای دخالت نمیکند. با این حال این مساله فریب بود، زیرا واشنگتن که برای جنگ عراق با ایران، رژیم صدام را به پنجمین ارتش بزرگ جهان تبدیل کرده بود، پس از پایان جنگ قصد داشت توان آن را نابود کند زیرا بیم آن را داشت صدام از این توانمندی علیه منافع آمریکا بهره گیرد.
آمریکا میدانست نابودی این امکانات در صدها پادگان و هزاران هدف پراکنده دشوار است. راهکار، حیلهای بود که این تواناییها را در نقطه جغرافیایی محدودی بدون حفاظت متجمع سازد. ارتش صدام با اشغال کویت ضمن ایجاد بهانه موجه برای حمله آمریکا به خود، باعث ایجاد شور و نشاط جهانی برای مقابله با خود شده و نیروهایش را نیز در کویت و مرزهای خود با این کشور متمرکز ساخت. آمریکاییها بهسرعت این ارتش را بمباران کرده و ضمن نابودی امکانات آن 50 هزار سرباز عراقی را کشتند.
چنین بلایی درصورت تلاش رژیم برای حمله به غزه در انتظار صهیونیستهاست. آنها برای حمله به غزه نیروهای خود را از پایگاههای متعدد، پراکنده و حفاظتشده خارج کرده و در نقاط مشخصی پیرامون غزه بدون استحکامات و حفاظت هوایی مناسب مستقر ساختهاند. برخلاف گروههای شبهنظامی مانند گروههای مقاومت ازجمله حماس، جهاد اسلامی و مقاومت لبنان، صهیونیستها به شکل ارتشی و با ویژگیهای آن میجنگند که مستلزم نقاط تجمع گسترده نیروهاست. رژیم تاکنون نیروهای خود را پیرامون غزه متمرکز ساخته اما تنها گام تا حمله به این نیروها در چنین نقطهای، کلید توجیهی آن است که در «قتل عام مردم غزه» نهفته است. اگر صهیونیستها به غزه ورود زمینی کرده و یا حتی در کشتار از طریق بمباران بیش از این پیش بروند، آنگاه پهبادهای مقاومت نیروهای رها شده صهیونیست در بیابانهای پیرامون غزه را هدف قرار خواهند داد. حملاتی که اگر فراگیر و از چندین جبهه باشند، ضمن آنکه خود تلفاتی از صهیونیستها میگیرند، باعث میشوند با برهم خوردن سازمان رزم صهیونیستها، نیروهای غزه مجدد با تکی از سمت غزه، علاوه بر وارد آوردن تلفات بیشتر به صهیونیستها، اسرا و غنیمتهای جنگی بیشتری بگیرند.
صهیونیستها برای پاسخ به چنین حملهای کار دشواری پیشرو خواهند داشت، زیرا گروههای مقاومت این اقدام را با پرتاب ناشناس پهباد انجام داده و از سوی دیگر پایگاه عیانی روی زمین ندارند تا تلآویو متقابلا به آنها حمله کند. یحیی سنوار از رهبران حماس پیش از این از وجود 70 هزار نیروی مسلح در شاخههای نظامی این گروه خبر داد. درحالیکه شاخه نظامی حماس یکی از 12 گروه مقاومتی حاضر در غزه است. نیروهای جهاد اسلامی بهعنوان دومین گروه شبهنظامی بزرگ در غزه، 12 هزار نفر تخمین زده میشود. این دو گروه در کنار یکدیگر حداقل 82 هزار نیرو در اختیار دارند که با درنظر گرفتن 10 گروه دیگر میتوان تعداد مجموع مسلحان در غزه را تا 100 هزار نفر برآورد کرد.
در مقابل رژیم بنابر خبرهای مختلف 110 تا 300 هزار نیروی ذخیره را فراخوانده است که عدد دوم به واقعیت نزدیکتر است، زیرا صهیونیستها درهرحال باید علاوه بر غزه، برای جبهه شمال نیز آمادگی خود را افزایش دهند. اگر آمارهای اولیه 110 هزار نفر را صرفا منحصر به غزه بدانیم و عدد بعدی 300 هزار نفر را با لحاظ کردن جبهه شمال درنظر بگیریم، صهیونیستها قصد دارند با توجه به نیروهایی که هماکنون در اطرافهای غزه مستقر هستند، 110 هزار نفر دیگر را نیز به آنها پیوند بزنند. بیش از صد هزار نیروی صهیونیستی که برای جنگ غزه آماده خواهند شد، به اصطلاح «گوشت دم توپ» پهبادهای انتحاری پرتاب شده از خارج فلسطین بوده و باقی ماندگان نیز در معرض تهاجم دهها هزار مسلح موجود در داخل غزه که انگیزه بالایی دارند، قرار خواهند گرفت.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.