تراژدی موج نو؛
امیدواریم این آخرین باری نباشد که درباره داریوش مهرجویی می‌نویسیم و البته که چنین نخواهد بود. او سال‌های سال، قبل از اینکه همه ما چشم به این دنیا باز کنیم، چه بزرگ‌ترهایمان و چه جوان‌ترها، در عالی‌ترین تراز ملی و بین‌المللی فیلم می‌ساخت و بخش چشمگیری از آنچه امروز به‌عنوان سینمای ایران می‌شناسیم، مرهون کارهایی است که او ساخت.
  • ۱۴۰۲-۰۷-۲۴ - ۰۱:۲۶
  • 00
تراژدی موج نو؛
مهرجویی؛ مرد اول داستان تقابل با فیلمفارسی‌های مبتذل دهه ۵۰
مهرجویی؛ مرد اول داستان تقابل با فیلمفارسی‌های مبتذل دهه ۵۰

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ: امیدواریم این آخرین باری نباشد که درباره داریوش مهرجویی می‌نویسیم و البته که چنین نخواهد بود. او سال‌های سال، قبل از اینکه همه ما چشم به این دنیا باز کنیم، چه بزرگ‌ترهایمان و چه جوان‌ترها، در عالی‌ترین تراز ملی و بین‌المللی فیلم می‌ساخت و بخش چشمگیری از آنچه امروز به‌عنوان سینمای ایران می‌شناسیم، مرهون کارهایی است که او ساخت. فیلمسازی که گذشته از چالش‌های نظری درباره محتوای آثارش - چیزی که نشان می‌داد او از لحاظ محتوایی هم جدی است - به لحاظ سطح کیفی آثار تا «میهمان مامان» عالی بود و شاید بعضی‌ها «نارنجی‌پوش» او را هم دوست داشته باشند. شکی نیست که همین کارنامه پروپیمانی برای یک کارگردان است؛ کارنامه‌ای که حتی یک‌پنجم از وزن آن برای نامدار شدن هر فیلمساز و ورودش به لیگ تاریخی قهرمانان کافی به نظر می‌رسد. مهرجویی را می‌شود محجوب‌ترین یا لااقل یکی از محجوب‌ترین روشنفکران عرفی ایران، نه‌تنها در وادی سینما، بلکه به‌طور کل در دنیای روشنفکری ایران دانست. او یک روشنفکر عرفی بود اما ضددین نبود و متلک‌های موذیانه هم نمی‌انداخت. فیلمسازی که پیش از انقلاب با دید انتقادی نسبت به نظم سیاسی و اجتماعی وقت، طرفدار طبقات محروم بود و پس از انقلاب، دغدغه طبقه متوسط و به‌خصوص زنان طبقه متوسط را پیدا کرد. او کسی بود که بخش قابل توجهی از سواد بصری کارگردانان ایرانی در میزانسن، مدیون تماشای آثارش است و میزانسن را از دل فیلمنامه بیرون می‌کشید و در سینمای اقتباسی ایران هم به بالاترین قله‌ها رسید؛ هنری که امروز مهجور است. داریوش مهرجویی در شامگاه ۲۲ مهرماه به همراه همسرش وحیده محمدی‌فر به قتل رسید و نوع مرگ او طوری بود که همه را غافلگیر کرد. راستش این خبر به هر کسی می‌خورد به جز داریوش مهرجویی. چند صحنه قتل را در فیلم‌های او به یاد دارید یا اصلا در سینمای مهرجویی کجا به قتل اشاره می‌شود؟ یک بار حمید هامون می‌خواست همسر بی‌وفایش را از دور با تفنگ دوربین‌دار بزند که او هم دلش نیامد. این خداحافظی ما با پدربزرگ عصبی و کمی بدخلق اما خوش‌ذات سینمای ایران، می‌توانست همین قدر غمبار باشد که حالا هست، اما لااقل اینقدر دردناک نباشد. در ادامه مطالبی آمده که سینمای مهرجویی را از چشم‌انداز دو نویسنده روزنامه «فرهیختگان» بررسی می‌کند و گزارشی هم به آن ضمیمه شده که آثار مکتوب آقای مهرجویی را از نظر گذرانده است. در مطلبی دیگر، از خود مهرجویی و سینمایش و کتاب‌هایش فاصله گرفته‌ایم و به حواشی قتل او و بازتاب رسانه‌ای و اجتماعی‌اش پرداخته‌ایم.

فیلمسازی که دوربین قلمش بود

در جست‌وجوی قاتل مهرجویی

پایان آیرونیکِ مهرجویی!

آه از این سردابه قرون وسطایی

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱