«فرهیختگان» پوشش وقایع اخیر در صدا و سیما و الجزیره را مقایسه می کند؛
وقتی تمام رسانه‌های جریان اصلی دنیا جانب یکی از طرفین دعوا ایستاده‌اند که اتفاقا ناحق است، هر روزنه‌ای در این میان باز شود تا صدای متفاوتی را منعکس کند، چشم‌های فراوانی را به‌سمت خود خواهد چرخاند. در دنیای مدرن هیچ رژیمی را نمی‌شود سراغ گرفت که مثل اسرائیل، اینقدر وقیحانه دست به جنایت و غصب و غارت بزند، اما همین رژیم جانی و غاصب و غارتگر از جانب رسانه‌ها و حتی دستگاه‌های دیپلماسی قدرتمندترین کشورها سفیدشویی و حمایت ‌می‌شود.
  • ۱۴۰۲-۰۷-۲۰ - ۰۱:۵۷
  • 00
«فرهیختگان» پوشش وقایع اخیر در صدا و سیما و الجزیره را مقایسه می کند؛
روایت حماسه ۷ اکتبر با ابزار جنگ ۶ روزه
روایت حماسه ۷ اکتبر با ابزار جنگ ۶ روزه

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ: وقتی تمام رسانه‌های جریان اصلی دنیا جانب یکی از طرفین دعوا ایستاده‌اند که اتفاقا ناحق است، هر روزنه‌ای در این میان باز شود تا صدای متفاوتی را منعکس کند، چشم‌های فراوانی را به‌سمت خود خواهد چرخاند. در دنیای مدرن هیچ رژیمی را نمی‌شود سراغ گرفت که مثل اسرائیل، اینقدر وقیحانه دست به جنایت و غصب و غارت بزند، اما همین رژیم جانی و غاصب و غارتگر از جانب رسانه‌ها و حتی دستگاه‌های دیپلماسی قدرتمندترین کشورها سفیدشویی و حمایت ‌می‌شود. بعد از قریب‌به ۸۰ سال تعدی صهیونیست‌ها به جان و اموال مردم فلسطین و ایجاد بزرگ‌ترین زندان روباز تاریخ، به‌محض اینکه نیروی مقاومت به غاصبان تک زد و حلقه‌ای از این زنجیر را گسست، همان رسانه‌ها و همان دیپلمات‌ها یاد نفی خشونت افتادند. کلی دروغ هم قاطی اخباری کردند که با محتوای خشونت نیروهای حماس علیه صهیونیست‌ها، مدعی رخ دادنش بودند. سرزنش همزمان متجاوز و مدافع با برچسب نفی خشونت، تاکتیکی قدیمی از جانب رسانه‌ها و دیپلمات‌های غربی در چنین مواقعی بوده و خود ما ایرانی‌ها در اوایل تجاوز رژیم بعث به خاک ایران طعم آن را چشیده‌ایم.
عنصر متجاوز هر جا توقف کند، چه موقت و چه دائم، بخشی از عرض و ناموس دیگری را غارت کرده؛ یعنی باید پس برود؛ و مدافع اگر مجاز به استفاده از یک‌سری ابزارهای متقابل برای پس گرفتن حقش نباشد، چیزهایی را از دست خواهد داد که گاه بازپس‌گیری‌شان ابدا ساده نیست. البته که در به خرج دادن خشونت برای دفاع از یک حق هم می‌بایست حدودی رعایت شود و از همین رو است که قوانین بین‌المللی را برای شرایط جنگی وضع کرده‌اند؛ هرچند عموما رعایت نمی‌شود. حالا تا حماس حرکتی زد و ضرب شستی به متجاوزان نشان داد، تمام رسانه‌های غربی از‌جمله بی‌بی‌سی با هر کدام از فلسطینی‌ها که مصاحبه می‌کنند ابتدا می‌گویند خشونت حماس را محکوم می‌کنید یا نه؟ مگر در هزاران مصاحبه‌ای که با نمایندگان رژیم‌صهیونیستی انجام داده بودند، ابتدا از آنها می‌پرسیدند که خشونت ارتش اسرائیل را محکوم می‌کنند یا نه؟ بعد از جنگ اوکراین هم دیده شد که یکجانبه‌گرایی رسانه‌های جریان اصلی در غرب، به شکل زائدالوصفی غیر‌قابل تحمل شده است و همان روزها این بحث مطرح شد که اگر حمله نظامی و ضمیمه کردن خاک این‌قدر بد است، پس چرا کسی به اسرائیل کوچک‌ترین تلنگری نمی‌زند؟ اینجاست که اگر رسانه‌ای بیاید و با فرمول‌های دقیق و حرفه‌ای بر‌خلاف این جریان مسلط و دروغ‌هایش و جعل‌ها و پوشیده‌گویی‌هایش حرف بزند، قطب و قبله بسیاری از وجدان‌های آزاده خواهد شد.
نبرد طوفان‌ الاقصی در فلسطین و اتفاقات پس از آن، بهترین موقعیت را در اختیار نهادی مثل سازمان صداو‌سیمای جمهوری اسلامی قرار می‌داد تا بتواند خودش را به‌عنوان این صدای بدیل و روزنه حقیقت‌گو جا بیندازد، اما با اینکه موضع رسانه ملی کاملا همان بود که می‌بایست می‌بود، به‌لحاظ فرمی فرسنگ‌ها از آنجایی که باید به آن می‌رسید عقب ماند و در این فراز مهم از تاریخ منطقه و جهان، بار دیگر شبکه قطری الجزیره توانست میدان‌دار صحنه شود. از خود می‌پرسیم ما چرا اینچنین شدیم؟ ما همیشه عقبیم. نه فقط در پوشش اخباری که مربوط به غربی‌ترین نقطه آسیاست، که حتی در مورد آنچه برای شهید فخری‌زاده در چند کیلومتری تهران رخ داد هم صدا‌و‌سیما از رسانه‌ای که آن روز مرکزش در لندن بود، جا ماند و چند ساعت پس از اینکه ایران‌اینترنشنال پوشش زنده‌ای از محل حادثه می‌داد، تازه تلویزیون ملی ایران محافظه‌کاری را کنار گذاشت و به پوشش خبری حادثه ورود کرد. این روزها پوشش رسانه‌ای الجزیره نسبت به اتفاقات غزه، تحسین همه را برانگیخته است.
یک لحن هیجان‌زده تکراری، پوشش ضعیف اخبار را جبران نمی‌کند و حضور کارشناسانی که فرق‌شان با باقی مخاطبان رصد جدی‌تر تحولات است، نمی‌تواند جایگزین گفت‌وگو با فلسطینی‌ها یا حتی تماس چالشی با دیپلمات‌های حامی رژیم‌صهیونیستی شود. اساسا تلویزیون ایران در جریان این رویداد مهم، هیچ تولید محتوایی انجام نداد؛ چه خبری و چه تحلیلی؛ و خودش در جایگاه انعکاس دست دوم اخبار و تحلیل‌ها قرار گرفت. از آنجایی که قطر مدت‌هاست حامی مالی فلسطین و به‌طور خاص باریکه غزه است، انگیزه شبکه الجزیره از این پوشش قوی را به‌راحتی می‌شود درک کرد؛ اما همین‌ انگیزه به‌طور طبیعی می‌بایست در صدا‌و‌سیمای جمهوری اسلامی هم وجود داشته باشد. حقیقت این است که مشکل صرفا موضوع به‌خصوصی مثل غزه و بعد مسافتی آن با ایران نیست؛ بلکه اساسا لحن رسانه‌ای موجود در زیرمجموعه معاونت خبر یا همان معاونت سیاسی است. فرسودگی و کندی را سعی می‌کنند با شعارزدگی جبران کنند. محافظه‌کاری شدیدشان را سعی می‌کنند با حمله تند و در بسیاری از موارد غیرمنصفانه به آنهایی که در دایره خطوط قرمز مدیران نیستند، جبران کنند. چاپلوسی در دروازه‌بانی و لحن انعکاس خبر، یک عنصر زننده است که هر کدام از این موارد به تنهایی قادرند یک رسانه خبری را فرسنگ‌ها عقب بیندازند.
به‌علاوه، در‌حالی‌که انتخاب هوشمندانه واژگان مناسب برای القای نوع خاصی از پیام به مخاطب خبر، از اصلی‌ترین ارکان کار رسانه است، غالب خبرنگاران واحد خبر صداوسیما نه‌تنها از این مهم غافلند، بلکه ابتدایی‌ترین اصول نگارشی را در تنظیم متن خبرها یا پلاتوها رعایت نمی‌کنند. در همین چند روزه رسانه‌های غربی در انعکاس اخبار غزه برای مقتولان دو‌طرف، دو واژه مجزا به کار می‌بردند. درباره فلسطینی‌ها می‌گفتند که فلان تعداد انسان مرده‌اند و برای اسرائیلی‌ها می‌گفتند کشته شدند. این استفاده ظریف و هوشمندانه از دو هاله معنایی متفاوت، در دو واژه نزدیک به هم را مقایسه کنیم با متن اخبار و گزارش‌های صدا‌و‌سیما که رعایت ابتدایی‌ترین قواعد دستور زبان فارسی را نمی‌کنند. همه اینها و شاید چیزهای اضافه بر این موارد باشد که باعث می‌شوند هر بار اتفاق مهمی می‌افتد، مدتی که از آن رویداد گذشت، همه دوباره یادشان بیفتد پوشش اخبار در صداوسیما چقدر ضعیف است، چقدر عقب است، چقدر غیرحرفه‌ای و به‌ شکلی عیان جانبدارانه است و وقتی قضیه تمام شد، مدیران و کارمندان سازمان بی‌اینکه با توجه به چنین نقدهایی، در ساختار خبری و تحلیلی‌شان کوچک‌ترین تغییری داده باشند، به همان روزمرگی سابق بازمی‌گردند تا در مصب بعدی دوباره همین بحث‌ها مطرح شوند.آیا در این مدت سپری شده از وقوع طوفان الاقصی، کسی در فضای مجازی یا سایر تلویزیون‌های دنیا ویدئویی دیده که با لوگوی سیمای جمهوری اسلامی پخش شود و آیا کسی تحلیل یا خبری دیده که انعکاس تولید محتواهای تلویزیون ایران باشد و آیا در جایی، کوچک‌ترین ارجاعی به تلویزیون ایران داده شده است؟ آیا اینکه از استودیوی شبکه خبر با خبرنگاران مستقر صداوسیما در دمشق و بیروت تماس برقرار شود تا از خوشحالی مردم آن شهرها بگویند، برای مردم منطقه که در این لحظه حساس تشنه اخبار و تحلیل‌های جدید هستند چیز خاصی فراهم می‌کند؛ یا آیا چنین تولیداتی که از سر و روی‌شان بوی رفع تکلیف می‌آید، افق خاصی به ذهن مخاطبان می‌بخشند و پرسش‌هایشان درباره چیستی اصل دعوا، حق یا ناحق بودن هر طرف دعوا و سرانجام قابل تصور برای این دعوا را پاسخ می‌دهند؟ در جهان یک‌دست شده‌ای که رسانه‌های جریان اصلی می‌خواهند مطابق میل آنها تصویر شود، هر روزنه‌ای که باز شود تا صدای متفاوتی را منعکس کند، چشم‌های فراوانی را به‌سمت خود خواهد چرخاند و وقتی مقطع مهمی مثل امروز فرارسیده باشد که مساله حیثیتی فلسطین را به نقطه قابل توجهی از چرخش‌های تاریخی‌اش رسانده، سازمان صدا‌و‌سیما و به‌طور خاص شبکه خبر می‌توانست با مقداری چابکی، ابتکار و بهره‌مندی از دانش رسانه‌ای، نقش همان روزنه بازتاب‌دهنده حقیقت را برای مخاطبان داخلی و مردم منطقه ایفا کند.

برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰