اولین کتاب پژوهشی درخصوص هواداری سلبریتی‌های ایرانی بوده و کتاب «میدان شهرت» در ایران‌ نیز اولین کتاب درخصوص فرهنگ شهرت در ایران بوده که به‌طور پژوهش‌محور نگاشته شده‌است؛ در این نویسه قصد دارم علاوه‌بر مرور‌ اجمالی کتاب، به نقد آن بپردازم.
  • ۱۴۰۲-۰۷-۱۷ - ۰۳:۳۷
  • 10
«میدان شهرت در ایران» جزئیاتی از مصرف‌کننده واقعی ارائه نمی‌دهد
«میدان شهرت در ایران» جزئیاتی از مصرف‌کننده واقعی ارائه نمی‌دهد

علی مومنی، دانشجوی دکتری علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران: مطالعات آکادمیک شهرت در ایران، سابقه طولانی‌مدتی ندارد و کمتر از 10 سال است که پژوهشگران معدودی سعی در مطالعه این پدیده رسانه‌ای-اجتماعی دارند. در طول این مدت، کتب قابل توجهی توسط پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی و پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات انتشار یافت که به‌واسطه دکتر احسان شاه‌قاسمی ترجمه شدند؛ با این حال جای خالی کتابی که با توجه به بافتار فرهنگی-اجتماعی ایرانی نگاشته شده‌باشد، حس می‌شد. شروع مسیر تالیف کتاب درخصوص سلبریتی و فرهنگ شهرت در ایران، به‌واسطه دوست خوبم، داوود طالقانی بود. او در سال 1400 خورشیدی، اولین کتاب در این حوزه را نگاشت. طالقانی در کتاب «سلبریتی ایرانی» سعی داشت با نگاهی انتقادی مولفه‌ها و ویژگی‌های سلبریتی ایرانی را به‌طور تحلیلی شرح دهد. سپس به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، دو کتاب «بازار بتان» و «میدان شهرت در ایران» در نمایشگاه کتاب 1402 خورشیدی، عرضه شد. کتاب بازار بتان که توسط معصومه شمس و عبدالله بیچرانلو نگاشته شد، اولین کتاب پژوهشی درخصوص هواداری سلبریتی‌های ایرانی بوده و کتاب «میدان شهرت» در ایران‌ نیز اولین کتاب درخصوص فرهنگ شهرت در ایران بوده که به‌طور پژوهش‌محور نگاشته شده‌است؛ در این نویسه قصد دارم علاوه‌بر مرور‌ اجمالی کتاب، به نقد آن بپردازم.
این کتاب در هفت فصل صنعت شهرت، مساله استعداد، شبکه‌های اجتماعی، پورنوگرافی فقر، فمینیسم شهرت، دین شهرت و جنون مصرف تنظیم شده‌است و نگارنده، فصل هشتمی را تحت عنوان «چه باید کرد؟» در پایان کتاب اضافه کرده‌است. نگارنده در فصل اول در صدد اثبات آن است که شهرت یک صنعت جهانی بوده و ذیل صنعت سرگرمی تعریف می‌شود؛ ایران نیز دارای روند رو به رشد در این صنعت بوده‌است. سپس به تاریخ شهرت جهان و تاریخ شهرت در ایران می‌پردازد. او در ابتدا سعی کرده تا رویکردهای گوناگون نسبت به نقطه آغاز شهرت در جهان را مرور کند و سپس از رویکرد ارتباطی-فناورانه به‌عنوان رویکرد مسلط در شکل‌گیری شهرت در جهان یاد کند و شروع این پدیده جهانی را به موتور بخار نیز پیوند دهد و سپس به‌واسطه قالب‌گیری از این رویکرد، تاریخ شهرت در ایران را توصیف ‌کند. بر این اساس تاریخ شهرت در ایران را به دوره پهلوی اول و دوره ‌گذار به عصر صنعتی‌سازی در ایران برگردانده ‌است. نگارنده گرچه سعی کرده از ساختار و بستر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز به‌عنوان علل ناقصه شکل‌گیری فرهنگ شهرت در ایران استفاده کند اما به نظر می‌رسد پیوند جامعه با فرهنگ شهرت را به‌مثابه امر وارداتی صرفا غربی و پیامد بدیهی صنعتی‌شدن در ایران در نظر گرفته‌است. در برابر چنین رویکردی، رویکردی تاریخی و تبارشناسانه نسبت به فرهنگ شهرت در ایران در حال شکل‌گیری است که مواجهه مردم با مقوله شهرت را نه در دوره پهلوی بلکه در دوره‌های پیشینی‌تر تعریف کرده‌ و از آن به‌عنوان «فرهنگ مطربی» و زمینه‌ساز پذیرش فرهنگ شهرت در ایران یاد می‌کنند.
در وهله دوم پیوند میان استعداد و شهرت در ایران مطالعه شده‌است؛ نگارنده در ابتدا سعی در توصیف چرخش مفهومی «استعداد» در ایران به‌واسطه شکل‌گیری فرهنگ شهرت‌ داشته‌است. از منظر او استعداد در ابتدا برای محصلان و نخبگان برجسته و شخصیت‌های مهم و علمای گذشته مطرح می‌شد؛ اما فرهنگ شهرت مفهوم استعداد را تغییر داد و استعداد تبدیل به امری کشف‌نیافته شد و هر کس که بتواند آن را جذاب‌تر و نمایشی‌تر در ساحت رسانه‌ای ارائه دهد، موفق شده‌است. به نظر می‌رسد که نگارنده، عاملیت ساختار را صرفا در شکل‌گیری فرهنگ شهرت در ایران در نظر گرفته و اکنون از عاملیت فردی برای تحلیل خویش استفاده می‌کند. بر همین اساس با استفاده از مثال‌هایی مانند دو شخصیت رسانه‌ای سارا و نیکا، تحلیلی استقراگونه کیفی از تقابل بی‌استعدادی و استعداد دارد.
در قدم بعدی، مجدد به تحلیل ساختاری از فرهنگ شهرت در مقیاس جهانی، برمی‌خوریم. ظهور و فرا‌گیری اینترنت ساختار فرهنگ شهرت را تغییر داد. فراگیری اینترنت و رسانه‌های اجتماعی در ایران، گونه‌های جدیدی از شیوه‌های به شهرت رسیدن و سلبریتی شدن (میکروسلبریتی‌ها و سلبریتی‌های اینترنتی) و از طرفی امکان تقویت شهرت سلبریتی‌های رسانه‌های جمعی و ارتباط شبه‌مستقیم با هواداران را به‌وجود آورد. چنین تغییر ساختاری منجر به آن شده که سلبریتی دیگر ستاره دست‌نیافتنی نباشد و عرصه مردمی‌شدن و عامه‌پسندی بیشتری‌ برای او شکل گیرد. از طرفی دیگر گونه‌های سلبریتی‌سازی و جعل شهرت نیز افزایش می‌یابد؛ کودکان کار مجازی که ماحصل عصر نمایشی‌سازی امر طبیعی و زندگی روزمره هستند، بهترین نمونه برای توضیح این مقوله هستند؛ آنها به‌مثابه بردگانی هستند که با تشویق پدر و مادر به‌دنبال کسب شهرت و از طرفی کسب ثروت بیشتر هستند. چنین شرایطی برای کودک ایرانی، آن را از حق رشد طبیعی محروم کرده و تبدیل به ابژه‌ای برای منافع والدین کرده ‌است.

برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰