زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: برای تیم دیپلماسی که تماس تلفنی با اوباما و قدم زدن با وزیرخارجه آمریکا در خیابانهای نیویورک را دستاورد سیاست خارجی خود میدانست، چندان تعجببرانگیز نیست اگر الان هم عدم اقبال برای خارج کردن برجام از بنبست را فراهم نشدن امکان دیدار مستقیم با ترامپ بداند. این روزها و در حالی که سیاست خارجی ایران با برنامهریزی متفاوتی از دولتهای یازدهم و دوازدهم در حال پیشروی است، تلاشهای زیادی از جانب تیم سابق سیاست خارجی ایران میشود تا این روایت را از ماجرا ارائه بدهند که دلیل عدم اقبال ایران و محقق نشدن آنچه از سیاستخارجی مورد انتظار دولت بود، به خاطر آغاز ریاستجمهوری ترامپ بود و در غیراینصورت اقبال بیشتری نصیب ایران میشد؛ فارغ از صحت و سقم این ادعا اما میتوان گفت در نگاه تیم دولت سابق، تقلیل معادلات پیچیده سیاست خارجی کشورها به اشخاص بدون در نظرگرفتن سیاستهای کلان هرکشور احساس میشود. سایت منسوب به حسن روحانی، اخیرا روایتهایی با عنوان دیداری که رخ نداد از ماجرای دیدار حسن روحانی و ترامپ منتشر کرده که به همین بهانه، به باز خوانی آن روزها و وقایع پرداختهایم.
«روند مذاکرات ایران و آمریکا داشت پیش میرفت، آمریکا خودش آن را تخریب کرده و پل را خراب کرده است. خودشان پل را خراب کرده و آن طرف ایستاده و داد میزنند»، «مذاکره همزمان با تحریم معنایی ندارد.» این بخشی از صحبتهای حسن روحانی در مرداد 97 و چند ماهی بعد از خروج ترامپ از برجام است. برخلاف تصور و پیشبینی تیم دیپلماسی دولت دوازدهم، اما ترامپ از برجام خارج شد، اگرچه پیش از آن نیز عواید قابلتوجهی در امضای برجام نصیب ایران نشد و بندهای توافق توسط آمریکاییها اجرایی نمیشد اما خروج ترامپ از برجام با بازگرداندن تحریمهای ثانویه و ایجاد کمپین فشار حداکثری همراه شد. ترامپ با این تصور از برجام خارج شد که با اعمال فشارهای گسترده ایران را وادار کند پای میز توافقی همهجانبه بنشیند و برد بیشتری نصیب آمریکاییها شود. در ایران اما نگاه مثبتی نسبت به مذاکره با فردی که خود از یک توافق امضاشده خارج شده است، وجود نداشت. این امر حتی از جانب مسئولان در دولت نیز در آن برهه مورد پذیرش قرار نداشت. خرداد ماه 97 بود که خبر درخواست برخی از اصلاحطلبان تندرو و چهرههای اپوزیسیون، در قالب نامهای برای مذاکره مستقیم با آمریکا، واکنشهای زیادی به همراه داشت. در این نامه علاوهبر درخواست مذاکره مستقیم ایران با آمریکا به این نکته اشاره شده بود که برای چگونگی انجام این اقدام، ایران از الگوی گفتوگوی آمریکا با کرهشمالی بهره بگیرد. محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت درباره درخواست مذاکره مستقیم با آمریکا گفت: «عقل سیاسی هم در این زمینه کامل نیست که چنین توصیهای کنیم. الان سوال اینجاست، با چه کسی قرار است مذاکره کنیم، با فردی که ثبات فکری و سیاسی ندارد؟» علی صوفی، وزیر تعاون دولت اصلاحات هم گفت: «معنای نگارش این نامه در شرایطی که آمریکا روزبهروز به تحریمهای خود علیه ایران میافزاید، تسلیم شدن و بالابردن دستها در برابر آمریکاست.» محمدهاشمی، عضو سابق حزب کارگزاران هم معتقد بود مذاکره الان با آمریکا به صلاح نیست و تصریح کرد: «هر مذاکره شرایطی دارد که اگر شرایط مطلوب باشد، مذاکره به خوبی پیش میرود، در غیر این صورت مذاکره بیمعناست؛ در اصل شرایط مطلوب یک مذاکره، پایبندی دو طرف به توافق است.» محمدخاتمی، رئیسجمهور دولت اصلاحات هم مذاکره مستقیم را خلاف منافع ملی دانست و گفت: «در شرایطی که این افراد با ادبیات کاملا خصمانه و موهن، علیه کشور تهدید و توهین میکنند، پیشنهاد مذاکرات بیقیدوشرط با آمریکا، نقض کرامت ایران است.» با در نظرگرفتن خروج ترامپ و اعمال تحریمهای تازه این گزاره از جانب سیاستمداران و تحلیلگران مطرح میشد که مذاکره مستقیم با آمریکا ایران را در موضع ضعف قرار خواهد داد و طبعا نتیجهای نیز به همراه نخواهد داشت. اخیرا سایت حسن روحانی روایتی از احتمال مذاکره مستقیم روحانی با ترامپ منتشر کرده و در آن به این موضوع اشاره کرده است که روحانی ترسی از تبعات داخلی مذاکره با ترامپ نداشته و حاضر بوده هزینه آن را بپذیرد. فارغ از اینکه این اقدام اساسا نتیجهای نیز به همراه داشته است یا نه، اما بدبینی نسبت به مذاکرات مجدد با آمریکا امری نبود که بر مبنای سلایق سیاسی مطرح بشود، چراکه حتی شخصیتهای نزدیک به دولت نیز نسبت به مذاکره با ترامپ هشدار میدادند و این سوال نیز مطرح بود که آیا قرار است از نشست ایران پای میز مذاکره با ترامپ چیزی نصیب ایران شود و اگر توافقی شکل بگیرد، آمریکا به آن پایبند خواهد بود؟ سایت منسوب به حسن روحانی، البته در حالی ادعا میکند که روحانی حاضر به قربانی شدن و پذیرش تبعات داخلی تصمیم خود بود، که اساسا مشخص نیست دیدار مستقیم با ترامپ قرار بود کدامیک از موانع موجود در تحریم را برطرف کند و اگر این دیدار اتفاق میافتاد و خروجی نداشت، میتوان گفت این بار منافع ملی بود که برمبنای محاسبه غلط دولت، قربانی میشد و از طرفی نیز این موضوع مورد توجه قرار داشت که تحریمهای آمریکا و مساله رفع و لغو آنها موضوعی بود که تنها اختصاص به دوران ریاستجمهوری ترامپ نداشت و در دوران ریاستجمهوری اوباما نیز تحریمهایی علیه ایران اعمال شد؛ حال تصور اینکه گفتوگو با رئیسجمهور وقت، میتوانست تاثیر قابل توجهی بر تغییر سیاستهای آمریکا بگذارد، امری بود که میتوان آن را ناشی از سادهانگاری سیاستهای آمریکا درباره ایران دانست.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.