محمدصادق رضایی، دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی: بیداری اسلامی در ایران و تاثیر انقلاب اسلامی بر دیگر کشورهای جهان ثمره تحولات معرفتی عمیق در مفهوم «اسلام» بود. امام خمینی با ارائه تفسیر متفاوتی از اسلام، ذهنیت جامعه و دید عمومی نسبت به اتفاقات و کارکرد اسلام در زندگی روزمره افراد را دگرگون کرد. امام با ارائه مفهومی به نام «اسلام سیاسی»، به دنبال بیرون آوردن اسلام از درون خانهها به جامعه و سیاست بود. در مفهوم اسلام سیاسی، اسلام بهمثابه یک برنامه جامعی برای نیل انسان به سعادت دنیوی و اخروی معرفی میشود. اسلام سیاسی برخلاف خوانشهای دیگر از اسلام و برخلاف مکتبهای غیرتوحیدی، در تمام شئون فردی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکتهای، هرچند کوچک در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی آن بهسادگی عبور نمیکند. این برداشت از اسلام، موانع موجود در راه تکامل را چه در حوزه اجتماعی و چه در حوزه فردی گوشزد میکند و برای رفع آنها تلاش میکند. اسلام در این نگاه به نیرویی برای پیشروی و اصلاح فرد و جامعه تبدیل میشود.
«اسلام سکولار» مفهوم دیگری است که در تضاد با اسلام سیاسی قرار میگیرد. اسلام سکولار، دین را به حوزه امور فردی و عبادی محدود میداند و علیرغم پایبندی به اعمال مستحبی و زیارتی و... در امور دنیوی از اسلام بهرهای نمیبرد و از آن بهعنوان برنامهای برای آبادسازی امور اخروی خود استفاده میکند.
مسلمانان پیرو این دیدگاه، نماز میخوانند، تلاوت مستمر روزانه قرآن را ترک نمیکنند، هیاتهای هفتگی برگزار میکنند و هرماه به زیارت عتبات میروند، اما در عرصه سیاسی و هنگامی که دین اسلام و حکومت اسلامی در حال تضعیف است سکوت میکنند و از آن حمایت نمیکنند. مسلمانان سکولار از ابراز جهتگیری سیاسی و اجتماعی خود ترس دارند و همواره سعی در بیطرف نشاندادن خود دارند. زمانی که نظام اسلامی به حمایت نیاز دارد، آن را ترک میکنند و به زیارت عتبات یا تلاوت روزانه قرآن خود مشغول میشوند. مسلمان سکولار از حکومت حضرت امیر سخن میگوید، بخشهایی از نهجالبلاغه را در صفحات مجازی خود منتشر میکند، اما بهمحض نیاز به جهتگیری سیاسی و حمایت از حکومت اسلامی پرچم سفید بالا میبرد و از صلح با دشمنان اسلام سخن میگوید. مسلمان سکولار جهتگیری سیاسی مشخصی ندارد، بیهویت است و درنهایت مطرود از جامعه.
نقطه مقابل مسلمانان سکولار، مسلمانان پیرو اسلام سیاسی قرار دارند. این دسته از افراد همواره در میدان حضور دارند، جهتگیری سیاسی مشخصی دارند، از چهارچوب ذهنی مشخصی برخوردارند و برای جذب افراد، حاضر به کنارگذاشتن دستورات اسلامی نیستند. این افراد، اسلام را دین جامعی برای تمامی بخشهای زندگی میدانند و دیانت را از سیاست جدا نمیکنند. پیروان اسلام سیاسی به دنبال منافع شخصی خود از اسلام نیستند، آنان به دنبال اجرای احکام اسلامیاند و در هر شرایطی از حکومت اسلامی حمایت میکنند.
انبیا و رسولان الهی با استفاده از ظرفیت اسلام سیاسی قادر به ایجاد تغییرات بزرگ در تاریخ شدند، زیرا همین برداشت از اسلام است که به انسان پویایی میدهد و آن را به حرکت درمیآورد. اسلام سیاسی مسلمان را از حالت خمودگی درمیآورد و به آن نیرویی برای ایجاد تغییرات بزرگ میدهد، نیرویی برای مقابله با ظلم و بیعدالتی در عرصههای سیاسی و اجتماعی.
مقاممعظمرهبری در رابطه با اسلام سیاسی در سخنرانی عید مبعث میفرمایند: «انقلاب عظیم اسلامی در ایران مضمون بعثت را در دوره معاصر تجدید کرد؛ یعنی خداوند متعال به امام بزرگوار ما این توفیق را داد که خط مستمر بعثت نبوی را در این دوران، با ابتکار خود، با شجاعت خود، با اندیشه بلند خود، با فداکاری خود پررنگ و نمایان کند؛ [این] همان خط بعثت است که خب در طول زمان کمرنگ بود. امام بزرگوار توانست آن را پررنگ کند و جامعیت اسلام را در عمل نشان بدهد و نشان بدهد که اسلام یک دین جامع است و شامل همه زندگی انسان است. امام بزرگوار این را برجسته کرد؛ ابعاد اجتماعی و سیاسی دین را که به فراموشی سپرده شده بود، احیا کرد و به یاد آورد: وَ یُذَکِّرُوهم مَنسیَّ نِعمَتِه؛ و مصداق این جمله قرارداد. خب این انقلاب به پیروی از بعثت نبوی بر ضد ظلم بود، بر ضد استبداد بود و بر ضد استکبار بود، طرفدار مظلومان بود از هر آئینی، از هر دینی - مظلومان به معنای حقیقی کلمه - طرفدار محرومان بود، طرفدار مستضعفان بود از هر ملتی و با هر دین و مسلکی، و در همه حال هم این انقلاب، عموم بشریت را به صراط مستقیم اسلام دعوت کرد، و حرکت اساسی انقلاب این است.»