زینب مرزوقی، خبرنگار گروه نقد روز: یکبار همخوانی با آهنگ مبتذلی به زبان مازندرانی، بار دیگر جمعخوانی دانشآموزان با آهنگ خواننده لسآنجلسی و حالا با وجود اینکه فقط چند روز از بازگشایی مدارس میگذرد، فیلمی از جمعخوانی یکی از مدارس با ترانهای دیگر منتشر شده است. شاید برای شما نیز این سوال پیش آمده که مشکل از کجاست؟ آیا سلیقه موسیقایی خانوادهها روی فرزندان تاثیر گذاشته که کودک با آهنگهای فاقد محتوا همخوانی میکند یا کمکاری مدرسه و معلم است؟ البته این اتفاق پدیده جدیدی نیست اما تکرار چندباره این دست از همخوانیها توسط دانشآموزان کمکم درحال تبدیل شدن به مسالهای نگرانکننده شده است، زیرا این پرسش مطرح است که این دست از همخوانیها را آیا اساسا باید آسیب فرهنگی جدی و قصور آموزشوپرورش در بعد تربیتی دانست یا اینکه متولیان فرهنگ عمومی در رابطه با این مسائل بیتفاوت بودهاند؟
برای کلاس هنر دانشآموزان برنامه نداشتیم
عادل برکم، معلم و کارشناس حوزه آموزشوپرورش معتقد است که نبود تربیت هنری اصولی و خصوصیسازی مدارس در پیش آمدن چنین آسیبهایی موثر بودهاند. او در گفتوگو با «فرهیختگان» میگوید بررسی این مساله در مدارس کشورمان چند بعد دارد: «اولین بعد در بررسی این مساله سلیقه موسیقایی تربیت هنری و زیباییشناسی است که متاسفانه نظام آموزشی ما در این حوزه ضعف دارد. اینکه دانشآموز هنر را بشناسد و با مفاهیم و تعالیم هنر ایرانی که تعالیبخش است، آشنا شود. هنری که مفاهیم و ارزشهای اخلاقی دینی عرفانی و فرهنگی خاص خودمان را در خود جا بدهد و دانشآموز باید هم این مفاهیم را بشناسد و هم حافظ و دنبالکننده آنها باشد. اما واقعیت این است که تربیت هنری دانشآموزان با توجه به چنین مفاهیمی ضعیف است، یعنی چه در بحث تکنیکال و چه بحث معرفتی و زیباییشناسی هنر نظام آموزشی ما ضعف داشته است. یکی از درسهایی که بیتوجه از کنارش رد میشویم و آموزشوپرورش برایش برنامه ندارد درس هنر بوده که تنها در نقاشی کشیدن و گذراندن بیهوده وقت خلاصه میشد. در درس هنر تمرکزمان بیشتر بر نقاشی و خط بود و به سایر هنرها بیتوجهی میشد. از طرف دیگر کتاب هنر خصوصا کتاب مرتبط با موسیقی برای مقاطع هنر نداریم و اساسا محتوایی وجود ندارد که بخواهد تربیت هنری اتفاق بیفتد.» موسیقی در مدارس هم از طریق محتوای درسی میتواند دنبال شود و هم با تشکیل گروههای موسیقی و سرود در مدارس. با توجه به احساس نیاز به این دست از گروههای هنری مانند گروه سرود در سالهای گذشته؛ ما تا همین چند سال گذشته میدیدیم که به گروههای سرود توجه ویژه میشد اما با تمرکز بیشتر روی آزمونهای تحصیلی- خصوصا کنکور- احساس نیاز به تشکیل گروههای هنری مانند گروه سرود کمتر شد. آنگونه که این کارشناس آموزشوپرورش میگوید در برههای قرار بود آموزش موسیقی را در مدارس داشته باشیم، حتی کتاب مرتبط با این درس هم چاپ شد اما این آموزش و این درس در نظام آموزشی به سرانجام نرسید.
چگونه افسار سلیقه موسیقی دانشآموز از دست نظام آموزشی رها شد
برکم همچنین در رابطه با هنرستانهای موسیقی میگوید فعالیت هنرستانهای موسیقی دولتی رایگان کمرنگ شده و حتی هنرستان مرتبط با موسیقی هم نداریم که رایگان باشد: «خود این مساله یعنی نداشتن یک برنامه آموزشی و تربیتی هنری باعث شده مدرسه و بهطورکلی نظام آموزشی و تربیتی، عنان سلیقه هنری و موسیقی را از دست بدهد. درنهایت امر، این سلیقه هنری و موسیقی را افراد دیگر و حتی خارج از چهارچوب مدرسه و نظام تربیتی تعیین میکنند. این مساله بهشدت فرهنگی و متاثر از نگاه بستهای است که بر هنر و خصوصا موسیقی حاکم است. این اتفاق میتوانست از طریق یک برنامه صحیح پیش برود اما نگاه حاکمیتی درست به موضوع وجود نداشته. میبینیم که بسیاری از موسیقیدانان و اشعار قدیمی و سنتی ما برای دانشآموزان ناشناختهاند و نتوانستهایم با زبان امروزی این محتوا را برای دانشآموزان بازنشر دهیم. این قصور دو وجه دارد؛ یک وجه بسته به نظام آموزشی و بخش دیگر نظام فرهنگی است. بنابراین کمکم تاثیرگذاریمان را نهتنها در نظام آموزشی، بلکه در نظام فرهنگی نیز از دست دادهایم، برخوردهایی سلبیهم که موضوع را حل نمیکند و اتفاقا من معتقدم که موضوع را بدتر میکند؛ چراکه تنها با ابزار توبیخ روی مساله سرپوش میگذارد تا آشکار نشود.»
به ردهبندی سنی محتوا توجهی نداریم
از منظر این کارشناس آموزشی بعد دیگر مساله این است که برای افراد مختلف در سطح جامعه و خصوصا دانشآموزان باید محتواگزینی صحیح رخ میداد که انجام نشد و خود همین باعث به وجود آمدن برخی معضلها شد: «در تمام جوامع حتی جوامع آزاد ردهبندی و طبقهبندی سنی برای محتواهای مختلف وجود دارد. آنچه در نظرات کارشناسی درباره همخوانیهای صورتگرفته خواندم، این بود که آن محتوا محتوای مناسب سن یک کودک دبستانی نبوده و چهبسا برای مدرسه و محیط آموزشی نیز آن محتوا مناسب نبوده است. اما مساله معلول این قضیه است که ما در جامعه به ردهبندی محتوایی که برای کودکان ارائه میشود، توجه نمیکنیم؛ چه در مراکز و نظامهای آموزشی و چه نظامها و مراکز فرهنگی ردهبندی محتوا فرهنگسازی نشده است. همخوانی و پخش این آهنگ تنها یک مصداق ردهبندی سنی محتواست، حتی در برنامههای سیاسی که برای دانشآموزان اجرا میشود هم ردهبندی سنی رعایت نمیشود. بخشی از اتفاقات بهدلیل کجسلیقگیهایی است که از سوی حاکمیت و نظام آموزشی رخ داده است. اگر میگوییم پخش فلان آهنگ مناسب کودک نیست باید درعینحال بگوییم که فلان برنامه سیاسی مناسب سن دانشآموز یک مقطع خاص نیست.»
خصوصیسازی مدارس بیتاثیر نیست!
برکم البته خصوصیسازی مدارس را بیتاثیر در ماجرای تربیت دانشآموزان نمیبیند. او معتقد است وقتی خصوصیسازی مدارس صورت بگیرد نمیتوان گفت که مدارس از سوی خانوادهها تامین مالی شود اما همزمان محتوای مورد تایید حاکمیت برای دانشآموزان ارائه شود: «این مساله حرکت متناقضی است و باید بپذیریم که وقتی تامین مالی را به خانوادهها میسپاریم کم و بیش این اتفاقات ممکن است رخ دهد. اتفاقا اگر ساختاری حاکم میشد که دموکراتیزاسیون بحث آموزش بر آن حاکم بود و بهطور برابر و کارشناسیشده این مساله پیشمیرفت، چنین اتفاقی نمیافتاد، یعنی اگر مدارسی داشتیم که عمومی بودند و همه خانوادهها در تامین مالی و تامین محتوا و سیاستگذاری آن موثر بودند و نهتنها یک طبقه خاص، چنین اتفاقاتی در مدارس رخ نمیداد.» برکم همچنین به حقوق کودک اشاره میکند و بررسی چنین مسالهای را بسته به یک بعد و ریشه نمیداند: «متاسفانه وقتی میگوییم بسیاری از محتواها مناسب سن کودک نیست جریان نزدیک به حاکمیت بیشتر چنین اتفاقاتی را میبینند. در سمت دیگر چندسال گذشته ما کارهایی مانند نارنجک پخش کردن در روز دانشآموز با یک جمله خاص را هم داشتهایم. اگر قرار است درباره حقوق کودک و ردهبندی محتوا واکنشی نشان دهیم باید این کارها را هم ببینیم. در جامعه ما حتی پلیس نمیداند با کودک کار چگونه برخورد کند؟ اتفاقا این مسائل در رابطه با حقوق کودک دو روی یک سکه هستند. درباره برخورد با کودک آموزش ندیدهایم، حتی نظام آموزشی که با کودک سروکار دارد هم متاسفانه در برخورد با کودک آموزش ندیده است. اینکه چه محتوا چه رفتار و برخورد و چه سطح امکاناتی را باید در اختیار کودک قرار داد هنوز رعایت نمیشود و ما در رفتار با کودک به بلوغ نرسیدهایم. این عدم رسیدن به بلوغ در نظام آموزشی نظام فرهنگی صداوسیما و تمام ارگانهایی که با کودک سروکار دارند، ارتباط دارد.»