مجید خاتونی، کارشناس مدیریت و جامعهشناسی ورزش: آنچه مسلم است در جریان حضور تیم النصر با همراهی ستاره پرتغالی خود به ایران، علاوهبر رفتارهایی که شأن و جایگاه مدیریت ورزشی را به چالش کشاند، جنبههای دیگری از مدیریت غیرحرفهای ورزش کشور را آشکار کرد. در اینجا به دو جنبه از آن اشاره میکنم:
1. غفلت از مدیریت سرمایههای فیزیکی و ملی: وضعیت نامناسب زمین چمن و چهره فرسوده سکوهای ورزشگاه آزادی نشان داد در مراقبت و نگهداری اماکن ورزشی و سازههای ملی با ضعف عملکرد روبهرو هستیم و مدیریت این سرمایههای فیزیکی هنوز به اصول تخصصی و نگاه دلسوزانه مجهز نشده است. کاهش عمر مفید و نزول بهرهوری امکانات و سازههای ورزشی همچون مجموعه ورزشی آزادی موجب زیانهای اقتصادی، ورزشی، فرهنگی و اعتباری میشود که این مساله چندوجهی باید مورد توجه جدی قرار گیرد و مدیریت مجموعههای ورزشی با بازنگری ذیل مدیریت تخصصی و کارآمد سپرده شود. نسپردن مدیریت مجموعههای ورزشی به متخصصان و اهالی فن و فقدان ارزیابی عملکرد مدیران آنها، موجب استهلاک میراث و اموال ملی و به چالش کشیدن شدن شأن و اعتبار کشورمان میشود.
همانطورکه کیفیت چمن ورزشگاه آزادی دستمایه تمسخر و موجب خجالتمان شد، ورزشهای رسانهای چون فوتبال میتواند فراتر از مرزهای ورزشی، در ساختن الگوی ادراکی ملتها از میزان پیشرفت و توسعه یک کشور اثر بگذارد. بنابراین نباید نسبت به جزئیترین موارد هم نگاه سرسری و سهلانگارانه داشت. از این رو نگهداری و سرمایهگذاری در بازسازی و نوسازی مجموعههای ورزشی، یکی از وظایف و تکالیف مدیریتی در ورزش است. بهعبارت دیگر امروز روز مراقبت از سرمایههای فیزیکی ورزش به شیوه علمی و تخصصی یکی از جنبههای مدیریت ورزشی و شهری محسوب میشود. کیفیت میزبانی و عملکرد مدیران ورزشی در سفر رونالدو به ایران مورد رضایت و تایید اجتماعی قرار نگرفت.
2. اهمیت مدیریت رویدادهای ورزشی: بهدلیل اثربخشی و همپیوندی حوزههای اجتماعی باید درنظر داشت که مدیریت ورزشی، شاخهای تکبخشی و تیمها محدود به مسائل فنی ورزشی نیست، بلکه حوزهای چندساختی و انگارهای چندوجهی است. بدیهی است حضور در مسابقات بینالمللی با میزبانی از تیمهای خارجی همراه است. در این عرصه میزبانی با تشریفات و آمادگی همهجانبه و خدماترسانی استاندارد تعریف میشود و اگر شاخصهای استاندارد رعایت نشود جلوهای از ناکارآمدی و ضعف مدیریت را نشان میدهد، مسالهای که در باشگاههای ما بهندرت رعایت میشود. در سفر اخیر تیم النصر در پس رفتارهای نمایشی، کیفیت پایین مدیریت باشگاه پرسپولیس بهچشم آمد که نشان میدهد در بخش مدیریت هم بازی را به رقیب خود واگذار کردیم. امروز با توجه به پوشش رسانهای گسترده و قدرت نفوذ ورزش در جامعه، رفتارهای مدیران زیر ذرهبین نقادانه قرار میگیرد و یک خطا و سهلانگاری میتواند اعتبار بینالمللی، کیفیت میزبانی و دیپلماسی ورزشی را به چالش بکشاند.
مدیریت یک شاخه استراتژیک زیربنایی مورداستفاده حوزههای مختلف ازجمله ورزش است که یک ابزار طلایی در اداره و بهبود امور ورزشی محسوب میشود. از طرفی چشمپوشی از خطای مدیران، بحرانآفرین است. به گواه تاریخ هر وقت جامعه نسبت به اشکالات و ایرادهایش بیتفاوت شد، خودش قربانی این بیتفاوتی میشود. همانطورکه عدمپرسشگری از عملکرد گذشته، مسائل و مشکلات مختلف بعدی را بهوجود آورده است. با توجه به نیاز جامعه و همچنین شتاب تغییرات جهانی و خیز پیشرفتگرایی کشورهای دیگر، ایران را باید کشور واجبالتوسعه بنامیم و بر این اساس حفظ وضع فعلی و رضایت به آنچه موجود است، قابل پذیرش نیست و نوعی واپسگرایی محسوب میشود. ما باید آگاه به شرایط و تحولات جهانی و در فکر ساخت آینده خویش باشیم، بنابراین رویکرد تخصصی و علمی در حوزه مدیریت باید در اولویت برنامهها و سیاستگذاریهای دستگاه ورزش کشور باشد. وجود سیاستزدگی، انحصار و انسداد جریان گردش شایستگان در حوزه مدیریت ورزش، گونهای خودتخریبی است که موجب کاهش توان و عملکرد دستگاه ورزش و قمار با اعتبار و آبروی ملی میشود. در جامعه ورزش کشور ایجاد فرصت و اختصاص هزینههای بسترساز، امری ضروری و گریزناپذیر است. باید به منظومه مدیریت ورزش معنا و محتوا بخشید و در آن تخصص و دانش شغلی را بهرسمیت شناخت تا فضایی جهت ورود تفکرات نو و اثربخشی نیروهای سازنده فراهم شود.