میلاد جلیلزاده، خبرنگار گروه فرهنگ: بعضی از کشورهای دنیا را به دلیل قوانین بسیار ویژهای که دارند، بهعنوان سرزمین عجایب میشناسیم. معروفترین نمونه در این زمینه شاید کره شمالی باشد که خصوصا پس از تکقطبی شدن دنیا دچار یک انزوای ناخواسته بینالمللی شد. انزوایی که عموما از طرف رسانههای جریان اصلی، خودخواسته معرفی میشود. اما اگر دقت کنیم کشورهای پرشمار دیگری هم هستند که به لحاظ اجتماعی و حقوقی شاید حتی از کره شمالی عجیبتر باشند و هیچگاه چنین در کانون توجهات قرار نمیگیرند؛ به این دلیل که جایگاه سیاسی آنها در نظم بینالملل، با کشورهایی که صاحب رسانههای جریان اصلی هستند، تضاد و تنافی ندارد. یکی از این کشورها عربستان سعودی است؛ کشوری که سالانه بالغ بر چند میلیون توریست مذهبی دارد و هرکدام از آنها لااقل اندکی از وضع عجیب این کشور باخبر میشوند. اما حتی چند میلیون مشاهدهگر مستقیم و بیواسطه هم نمیتوانند تاثیری همپای رسانههای جریان اصلی داشته باشند. قوانین عربستان بسیار عجیب هستند. از قطع دست دزدان که گاهی همان بار اول دزدی اتفاق میافتد و از زیر بازو انجام میشود تا گردنزدنهای قساوتمندانهای که به دلایلی کاملا واهی انجام میپذیرند. مثلا سال ۱۳۳۲ وقتی یک تازهداماد ایرانی به نام ابوطالب یزدی حین طواف در مسجدالحرام دچار تهوع شد، سعودیها او را گردن زدند و همین باعث حرام شدن سفر به عربستان و حج واجب تا زمان زنده بودن مرجع تقلید آن زمان شیعه، آیتالله اصفهانی شده بود. هماکنون هم گردنزدنهایی به این سبک و با دلایل و دستمایههایی به همین سادگی را میشود در عربستان دید اما بعضی از قوانین عجیبوغریب دیگر کمکم در حال محو شدن هستند. محو شدن این قوانین و حتی جایگزینشان با مواردی کاملا متناقض را میتوان در راستای پدید آمدن چهره جدید عربستان سعودی ارزیابی کرد. چهرهای که مدرنتر به نظر میرسد و با روی کار آمدن سلطان جدید و ولیعهد جدید، پدیدار شدنش آغاز شد. تحلیل جامع این تحولات که به «اصلاحات بنسلمانی» معروف هستند و معمولا به محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی منتسب میشوند، بحث جداگانه و مفصلی میطلبد اما این نکته را میشود در مجموع برداشت کرد که اولا این تغییرات عمدتا برای جلب توجه خارجیها صورت گرفتهاند، نه کسب رضایت خود مردم عربستان و ثانیا سویه بیشتر این تغییرات فرهنگی هستند. یعنی حتی وقتی به ورزش توجه میشود یا ساختوسازهای بزرگ و پرزرقوبرق صورت میگیرد، هدف غایی و نهایی پروژهها یک نوع تصویرسازی فرهنگی است یا تلطیف فرهنگی چهرهای که از کشور عربستان وجود دارد. از مهمترین مواردی که عموما در این زمینه مورد اشاره و توجه قرار میگیرد نسبت عربستان سعودی با هنر سینماست. در قلب جهان عرب که سینمای پررونق و حتی پرافتخاری دارد، عربستان کشوری بود که حکومت آن تا اواخر فروردین سال ۱۳۹۷، سینما را ممنوع میدانست. پس از آنکه اولین فیلم سینمایی با وقفهای ۳۵ ساله در عربستان روی پرده رفت، سایر فعالیتهای حکومت سعودی هم در راستای حضور جدی و علنی در وادی بینالمللی سینما رخ داد. اما کشوری که سالها در آن هر نوع ارتباط شهروندان با فضای هنری قطع شده باشد، به یکباره نخواهد توانست با صرف هزینههای سرسامآور، همپای سایر کشورهای عربی مثل مصر و سوریه و تونس و الجزایر، صاحب جریان فیلمسازی شود. نکته بعدی اینجاست که طبق آنچه پیش از این اشاره شد، سعودیها این تحولات فرهنگی را نه برای تاثیرگذاری روی مردم خود عربستان، بلکه بیشتر برای تصویرسازی تازه از خودشان در جهان انجام میدهند و همین باعث میشود که فعالیتهای سینمایی آنها شبیه زرورقی باشد که روی سفالی شکسته کشیده میشود و جلوی چکه کردن آب از دیوارههای ظرف را نخواهد گرفت. در ادامه تاریخچه مختصر و نسبتا جدید مناسبات عربستان سعودی با هنر سینما را مرور کردهایم که میتوان با نگاهی کلی به آن، به تحلیلی درباره جایگاه استراتژیک سینما برای دولتهای جهان از یکسو و نوع کوششهای حاکمیت سعودی برای بهرهمندی از این مزیت استراتژیک از سوی دیگر رسید.
ورود پلنگ سیاه به مملکت سعودی
آخرین روزهای فروردین سال ۱۳۹۷ بود که شهروندان سعودی برای اولین بار بعد از ۳۵ سال میهمان سالنهای سینما شدند و فیلمی که برایشان به قیمت ۷۵ ریال سعودی(یک میلیون تومان ایران) نمایش داده شد، «پلنگ سیاه» بود. در چهارشنبه شبی که این فیلم برای عربستانیها اکران شد، «عواد بنصالح العواد» وزیر فرهنگ و رسانه سعودی، در مرکز «ملک عبدالله» ریاض، پخش آزمایشی این فیلم را با حضور مسئولان و دیپلماتهای سعودی و کارشناسان بینالمللی و منطقهای سینما افتتاح کرد و تمام بلیتهای این فیلم هم در ۱۰دقیقه اول رزرو شد و به فروش رسید. برخلاف قانونی که تا پیش از آن در عربستان وجود داشت، تماشای این فیلم فقط به همراه خانوادهها امکانپذیر بود و به عبارتی زنها هم اجازه پیدا کردند وارد سالن نمایش فیلم شوند. داستان فیلم به شکلی نمادین درباره رژیمهای دیکتاتوری همسو با ایالات متحده بود که دیپلماتهای آمریکا آنها را «نظامهای پدرسالار» خطاب میکنند. نمایش یک چهره پرزرقوبرق و مترقی از داخل مرزهای یک رژیم دیکتاتوری، با آنچه اصلاحات بنسلمانی خوانده میشد، همخوانی داشت و بدون یافتن قرینهای عینی و مشخص، میشود حدس زد که این موارد در انتخاب پلنگ سیاه برای اولین اکران در عربستان سعودی پس از ۳۵ سال موثر بودهاند.
فیلمسازی جشنوارهای خیلی زود، خیلی دیر
در تابستان سال ۱۳۹۸، نوبت به حضور یک فیلمساز عربستانی در جشنواره فیلم ونیز هم رسید. کسی که او را اولین فیلمساز زن این کشور میدانستند. نام این فیلمساز حیفا المنصور بود و پیش از شروع دوره اصلاحات بنسلمانی، در دوره یکی دیگر شاهزادگان سعودی که برای رسیدن به جایگاههای بالاتر ناکام ماند، یک بار دیگر هم کاندیدای نمایش چهرهای مترقی و جدید از عربستان شده بود. اولین فیلم بلند حیفا المنصور «وجده»، در جشنواره فیلم ونیز ۲۰۱۲ دیده شد. این نخستین اثر بلند سینمایی بهحساب میآمد که بهطور کامل در عربستان سعودی فیلمبرداری شده بود و تولید آن توسط روتانا، کمپانی تولید فیلم شاهزاده ولید بن طلال حمایت شد. «وجده» داستان دختری ۱ ۰ ساله را روایت میکرد که در حومه ریاض درحال رشد بود و آرزو داشت صاحب دوچرخه شود. «وجده» بهعنوان نماینده عربستانسعودی در بخش فیلمهای خارجیزبان سیوهشتمین دوره جوایز اسکار انتخاب شد و این نخستینباری بود که عربستان سعودی فیلمی را به اسکار میفرستاد. حالا و در دوره بنسلمان، مجددا این رویه آغاز شد و حیفا المنصور با فیلمی به نام «کاندیدای ایدهآل» راهی رویدادهای هنری و سینمایی دنیا شد. این فیلم که البته نتوانست افتخار خاصی در مجامع جهانی کسب کند، درباره زنی بود که در یک منطقه کوچک نامزد انتخابات میشود و جامعه را ناچار به پذیرفتن حضور خودش میکند.
عربستان و انیمیشن؟!
در اسفند ماه سال ۱۳۹۸ بود که اعلام شد عربستان سعودی قصد ورود به دنیای انیمیشنسازی را دارد. شنیدن این خبر واقعا حیرتانگیز بود. در تابستان همان سال فیلمی از عربستان در جشنواره ونیز شرکت کرد اما نیک میدانیم کشورهایی که سابقهای طولانی در فیلمسازی دارند و حتی افتخاراتی به دست آوردهاند هم ممکن است برای ورود به دنیای انیمیشن با چالشهایی مواجه باشند؛ اما عربستان چنین ادعایی میکرد. اعلام شد انیمیشن بلند «سفر» که بهعنوان محصول مشترک عربستانسعودی و ژاپن تولید میشود، نهایتا در سینماهای خاورمیانه و شمال آفریقا اکران خواهد شد و «منگا پروداکشنز» شرکت استودیوهای انیمیشن سعودی و شرکت انیمیشن «توئی» ژاپن سازنده این پروژهاند. ساخت این فیلم از سال ۲۰۱۷ با همکاری این دو شرکت ژاپنی و سعودی، یکماه پیش از خروج عربستانسعودی از ممنوعیت ۳۵ساله سینمایی آغاز شد. شرکت سعودی منگا بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون دلار برای این پروژه سرمایهگذاری کرد و گفته شد کارهای انیمیشن این پروژه در شهر توکیوی ژاپن و ریاض عربستان صورت گرفته است. با وجودی که «بخاری عصام» مدیرعامل شرکت سعودی منگا، فیلم «مسافر» را پروژه مشترک بین انیمیشنکاران حرفهای ژاپنی و جوانان بااستعداد سعودی در همکاری شانهبهشانه عنوان کرده است، اما در بین تمام عوامل فیلم اثری از سعودیها بهجز در بخش سرمایهگذاری و فروش دیده نمیشود.
هالیوود سعودی؟
در آخرین روزهای سال ۱۴۰۰ بود که اعلام شد عربستان سعودی قصد ساختن یک پروژه سینمایی با بودجهای کلان را دارد. طبیعتا تولید چنین پروژهای از عهده تخصص فیلمسازان عربستانی بر نمیآمد و انجام آن فقط با پولپاشیهای کلان بین سینماگران هالیوودی امکانپذیر میشد. این فیلم در اوج تنشهای سیاسی بین ایران و عربستان، با نگاهی به رویاروییهای تاریخی این دو کشور ساخت شد. این فیلم با نام «جنگجوی صحرا» درباره نبرد ذیقار بود؛ جنگی که قبل از سقوط ساسانیان در قلمروی ایران بین خسروپرویز و قبایل عرب ساکن در مرزهای ایران رخ داد. این البته اتفاقی بود که پیش از این هم در نقاط دیگر دنیا میتوان نمونهاش را دید و رقبا یا دشمنان پیرامونی ایران، هرگاه میخواهند با ایران امروز مواجه شوند، سراغ تاریخ میروند و تلاش دارند ثابت کنند که لااقل در یک برهه خاص، بین قبایل و دولتشهرهای مختلف، تنها موردی بودهاند که بر تمدن ایران پیروز شدهاند. مدتی پیش در قزاقستان فیلمی تولید شده بود که به قتل کوروش توسط قبایل صحرانشین این کشور میپرداخت. حالا عربستان هم سفارش ساخت چنین فیلمی را داده است. پیش از آن هم یک شهروند رژیمصهیونیستی در هالیوود فیلمی ساخته بود به نام «۳۰۰» که رویارویی امپراتوری ایران با یونانیان، بهعنوان نمایندگان نمادین تفکر غرب را به شکل دلبخواهی تصویر میکرد. حتی اگر به سالها پیش برگردیم، در سال ۱۹۸۱ صدام حسین هم سفارش ساخت فیلمی را داده بود به نام «نبرد قادسیه» که در آن به یک رویارویی تاریخی با ایران پرداخته شده بود.
جشنواره فیلم یا فرش قرمز خالی؟
در آذرماه سال ۱۴۰۰ بود که عربستان سعودی اولین جشنواره سینماییاش را راهاندازی کرد و بیبیسی فارسی در گزارشی کاملا جانبدارانه برایش تیتر زد: «جشنواره دریای سرخ؛ امواج تغییر در عربستان سعودی» اما گزارشگر هالیوود ریپورتر که با پایان یافتن جشنواره «دریای سرخ» در عربستان سعودی به خانه بازگشته و نگاهی به آن انداخته بود، توصیفات دیگری از این رویداد را قلمی کرد. او از این رویداد با عناوینی مثل «گسترده و پرهیاهو»، «متمرکز بر فیلمسازان محلی» و «با سطح تقریبا دیوانهکنندهای از حضور چهرهها روی فرش قرمز» یاد کرد و نوشت: «حضور شارون استون، جکی چان، شاهرخ خان، اولیور استون، آنتونیو باندراس و حتی مایک تایسون، رویداد جده را به یک بیانیه چشمگیر و گرانقیمت بدل کرده بود.» آلکس ریتمن مینویسد: «آرامش و اعتمادبهنفسی که در این رویداد به نمایش گذاشته شد به کیفهای پرپولی برمیگردد که اغلب عامل حیاتی برای جشنوارههای سینمایی هستند و بهنظر میرسد در این زمینه نگرانی کمی برای مسئولان این جشنواره وجود داشت. جیب بزرگ و پرپول عربستانسعودی نهتنها یک کمپین بزرگ بازاریابی با پوسترها و تبلیغات تمامعیار به راه انداخت بلکه چهرهها را هم به آنجا کشاند.» این گزارشگر افزوده است: «من واقعا به تعداد زیاد و ماهیت تاحدودی درهم و برهم اسامی در شب افتتاحیه خندیدم. از شارون استون گرفته تا گای ریچی و از شاهرخخان گرفته تا نادین لبکی. اسکات ایستوود، لوکا گوادانینو، پریانکا چوپرا و هنری گلدینگ تنها شماری از ستارگانی بودند که روی فرش قرمز آن شب رفتند. آیا برای حضور در آنجا آنها پول گرفته بودند؟ احتمالا بله. چندین منبع به من گفتند که برخی از نامها صرفا برای مبلغ هفت رقمی چکهای دریافتی حاضر به حضور در آنجا شدند، تعداد بسیار زیادی! هنوز برای شبهای بعد در راه بودند. کمی بعد در میهمانی از اینکه کسی که داشت ترانههای برونو مارس را میخواند، واقعا خود برونو مارس بود در شگفت ماندم!» ریتمن مینویسد: «درحالیکه ممکن است جشنواره با عنوانی غربی شروع بهکار کرده باشد، درعوض با اولین نمایش جهانی «جاده دره»، یکی از چندین فیلم بلند و کوتاه عربستانی که در این رویداد حاضر بود، به پایان رسید. این دوره از جشنواره دریای سرخ تنها با حضور یک فیلم ایرانی برگزار شد؛ «جاده خاکی» فیلمی از پناه پناهی، فرزند جعفر پناهی. دوره دوم این جشنواره در حالی برگزار شد که حتی ممنوعیت پخش فیلمهایی با مضامین همجنسگرایانه در کشور عربستان سعودی برداشته شد. اما حتی این هم مانع گسیل شدن انتقادهای گسترده از این جشنواره نشد. انتقادهایی که بابت تلاش حکومت سعودی برای سرپوش گذاشتن بر نقض حقوق بشر با برگزاری یک رویداد هنری صورت گرفت.