هومن جعفری، خبرنگار: بحث سینمای دفاع مقدس بحث اختصاصی و انحصاری سینمای ایران است. چرا؟ آیا در تمام دنیا سینمای جنگی نداریم؟ آیا در تمام دنیا سینمای جنگی حاوی و مدافع ارزشهای اخلاقی نداریم؟ قطعا پاسخ به این سوال مثبت است منتها قصه اینجاست که سینمای دفاع مقدس سینمای جنگی حاوی ارزشهای شیعی و عاشورایی است و از اینرو، در دنیا نمونه مشابه دیگری ندارد. کمتر پیش میآید که فیلمهای جنگی ارزشهای مذهبی را یدک بکشند مگر اینکه به گونه فیلمهای تاریخی تعلق داشته باشند و مثل «پادشاهی بهشت» از ریدلی اسکات، روایتگر جنگهای صلیبی باشند. از اینرو سینمای دفاع مقدس، سینمای بیبدیلی به حساب میآید چون جنگ هشت ساله خود را در امتداد یک عقبه هزار و چهارصد ساله تعریف میکند.
در تحلیل این نوع از سینما، گفته میشود که ژانری بومی و بیبدیل است و از خارج وارد نشده. حرف درستی هم هست. در سینمای کمدی یا اجتماعی یا حتی جنایی و ترسناک، با وجود بومی بودن عناصر باز هم میشود به این اشاره کرد که با ژانر بومی طرف نیستیم یا در بهترین حالت با ورژن یا نسخه بومی شدهای طرفیم که اصلش از خارج آمده. این شامل ژانر دفاع مقدس نمیشود چراکه اساسا ارزشها و اصول تعریف شده در آن، خارج از معادلات و قواعد مشابه در سینمای جنگی کشورهای دیگر است و این ارزشها را از دل فرهنگ خود استخراج کرده.
به عبارت دیگر، سینمای جنگی ایران، آنجا به سینمای دفاع مقدس تبدیل میشود که چیزی از ارزشهای مذهب شیعه را ترویج کند. دستکم این چیزی است که من برداشت میکنم؛ سینمایی که میکوشد به نوعی، وقایع اسلامی را بازسازی کند. مهمترینش کربلا! دلیل اینکه در بسیاری از فیلمهای ما، رزمندگان تشنهاند، سراغ آب میروند اما لب به آن نمیزنند، به استقبال خطر میروند، در محاصره قرار میگیرند اما تسلیم نمیشوند، همین است. بازسازی واقعه کربلا و عاشورا، در یک بازه زمانی و مکانی جدید.
سینمای دفاع مقدس، یک وظیفه دیگر هم دارد. نمایش مظلومیت تاریخی شیعه و تزریق این ارزش به مخاطبان. تاریخ شیعه و نبردهایش و همچنین فراز و فرودهایش، با این کلمه عجین شده. از همینروست که در عمده فیلمهای جنگی، این کلمه کلیدواژه روایتها و حوادث است و صد البته که از تاریخ جنگ هم دور نیست. جنگ تحمیلی در شرایطی رخ داد که دولت و ارتش آماده نبودند. کشور در هرج و مرج بعد از انقلاب و ماجرای گروگانگیری و همچنین اختلافات داخلی سیاسی قرار داشت و حمله ارتش عراق، در غافلگیری محض انجام شد. اینکه میبینید در بسیاری از فیلمها، نیروهای ایرانی، اسلحه یا آب ندارند، محاصره شدهاند، در نبرد برابری با قوای دشمن قرار ندارند و در مقابل تجهیزات بهروز ارتش عراق، سربازان ما باید با دست تقریبا خالی بجنگند، بخشی از روی واقعیات جنگ و بخش دیگر از روی همان مفهومسازی شیعی صورت گرفته که تاریخی هزار و چهارصدساله دارد. به شخصه به ژانر بومی و غیربومی علاقهای ندارم و برای من بهعنوان یک تماشاکننده نیمهحرفهای، تنها چیزی که اهمیت دارد کیفیت بالای چیزی است که مقابلم قرار دارد. از این منظر، صادقانه اعتراف میکنم که از تماشا کردن برخی از فیلمهای جریانساز و صاحب سبک این ژانر بومی، ابایی ندارم. یعنی با وجود آنکه به اندازه خودم و بسیار بیشتر از دهههای قبل، با دنیای سینمای بینالمللی آشنا هستم و دایره انتخابهای من از مرزها و سبکها و ژانرها فراتر رفته اما اگر فرصتی دست بدهد، از تماشا کردن مجدد خیلی از فیلمهای دفاع مقدس استقبال میکنم. احتمالا شما هم با من در این زمینه هم نظر خواهید بود که با گذشت سیوچند سال از پایان جنگ، هنوز هم میشود بسیاری از فیلمهای ساخته شده در مورد جنگ را دوباره دید و لذت برد.