
در سالهای اخیر گرایش افراد بهویژه جوانان برای حضور در دانشگاه و داشتن تحصیلات دانشگاهی و در نتیجه کسب مدرک دانشگاهی بهطور چشمگیری کاهش یافته است.
افق ۱۰ میلیون فارغالتحصیل در ۲ دهه آینده

ندا اظهری، مترجم: در سالهای اخیر گرایش افراد بهویژه جوانان برای حضور در دانشگاه و داشتن تحصیلات دانشگاهی و در نتیجه کسب مدرک دانشگاهی بهطور چشمگیری کاهش یافته است. این امر بهویژه بعد از همهگیری کرونا و آنلاین شدن بسیاری از کلاسهای دانشگاهی روند رو به رشدی پیدا کرد که وضعیت نابسامان اقتصادی را نمیتوان در این کاهش گرایش نادیده گرفت؛ بهطوری که بسیاری از دانشجویان معتقدند که دیگر ارزش زیادی برای هزینه کردن برای تحصیل در دانشگاه قائل نیستند. این وضعیت در آمریکا شدیدتر است و کارشناسان بر این باورند که آموزش عالی آمریکا با اقدامات قاطعانه و جسورانه، میتواند تاثیر خود را گسترش داده و به وعدههای خود پیرامون نتایج عادلانهتر عمل کند و وضعیت رقابتی اقتصادی کشور را بهبود بخشد. سیستم آموزش عالی آمریکا از چند جنبه با بحران مواجه است؛ رشد ثبتنام دانشجویان روندی رو به کاهش داشته، بدهی دانشجویان در بالاترین حد خود قرار دارد، بخش آموزش عالی به وعدههای خود مبنیبر برقراری برابری بیشتر عمل نکرده و شهرت و مقبولیت آموزش عالی در میان بسیاری از آمریکاییها رو به افول است. در این میان، راهحل چالشبرانگیز اما روشنی وجود دارد. آموزش عالی باید بر ماموریت اصلی خود یعنی آموزش فراگیر متمرکز بماند اما شیوههای خود را برای خدمت به آمریکاییها نسبت به سایر قومیتها توسعه دهد. تجزیه و تحلیلها نشان میدهد که آموزش عالی باید هدف جسورانه را دنبال کند به این طریق که باید شمار فارغالتحصیلان دانشگاهی را تا 20 سال آینده به 10 میلیون بیشتر از تعداد فارغالتحصیلان فعلی افزایش دهد. این هدف بلندپروازانه حکایت از آن دارد مسیری برای دستیابی به این هدف باید طی شود که به جای تشدید چالشهای این حوزه، آنها را مورد توجه قرار داده و تلاش میکند آنها را حل و فصل کند.
مدارک دانشگاهی همچنان جواب میدهند
مدارک لیسانس، کاردانی و گواهینامههای واجد شرایط همچنان در میان مهمترین عوامل توانمندسازی تحرک اقتصادی و توانمندسازی فردی در آمریکا باقی ماندهاند. با کنترل متغیرهای جمعیتشناختی، فارغالتحصیلان دارای مدرک لیسانس بهطورمتوسط از 450 هزار دلار (برای زنان) تا 650 هزار دلار (برای مردان) در طول زندگی خود به دست میآورند که به مراتب بیشتر از درآمدی است که افراد دارای مدرک دیپلم کسب میکنند و مطالعات نیز نشان داده است که میزان درآمدها در حال افزایش است. علاوهبراین، مدرک تحصیلات تکمیلی دارای مزایای غیرپولی قابل توجهی است که از پیامدهایی نظیر سلامت بهتر تا مشارکت مدنی بیشتر را دربرمیگیرد. این مزایا از طریق افزایش تولید ناخالص داخلی، افزایش پرداخت مالیات و کاهش اتکا به خدمات اجتماعی، اثرات ترکیبی بر اقتصاد به جا میگذارند. مزیتهای داشتن مدرک تحصیلات تکمیلی بسیار واضح است اما آنها بهطور مساوی در سراسر جامعه توزیع نمیشوند. آمریکاییهای سیاهپوست و اسپانیاییتبارها کمترین میزان پیشرفت تحصیلی را در پرونده خود دارند بهطوری که تنها 21 درصد از اسپانیاییها و 28 درصد از آمریکاییهای سیاهپوست در مقابل 42 درصد از سفیدپوستان غیراسپانیایی و 61 درصد از آمریکاییهای آسیایی مدرک لیسانس یا بالاتر دارند. بسیاری از دانشکدهها بهویژه آن دسته از دانشکدههایی که به بخش قابل توجهی از دانشجویان کمدرآمد خدمت میکنند، هر ساله موفق نمیشوند درصد زیادی از دانشجویان خود را فارغالتحصیل کنند و میلیونها نفر از آنها بدون دریافت مدرک به دانشگاه بدهکار باقی میمانند.
افت تعداد دانشجویان بعد از همهگیری
به گزارش mckinsey، از دیگر روندهای نگرانکننده آموزش عالی میتوان به کاهش ثبتنام دانشجویان در سراسر جهانی در سالهای اخیر اشاره کرد که بهویژه در آمریکا موجب نگرانی بسیاری از کارشناسان حوزه آموزش عالی شده است. این چالش به سه دلیل عمده اتفاق افتاده است که شامل کاهش نرخ زاد و ولد در آمریکا از زمان رکود بزرگ، تغییر درک هزینهها و مزیای کسب مدرک، و پیامدهای ناشی از همهگیری کرونا میشود. حتی بهرغم کاهش ثبتنام دانشجو در دانشگاههای آمریکا، تقاضا برای به خدمت گرفتن کارگرانی که دارای مدرک دانشگاهی هستند، روند رو به افزایشی داشته است. تجزیه و تحلیلها نشان میدهد که 86 درصد از مشاغل جدیدی که پیشبینی میشود تا سال 2030 ایجاد شوند، در حوزههایی چون پرستاری، تدریس و امنیت سایبری هستند که در رقابت جهانی به تحصیلات پس از دوران متوسطه یا همان تحصیلات دانشگاهی نیاز دارند. درنهایت، با توجه به افزایش بدهی وامهای دانشجویی، شک و تردید در مورد ارزش آموزش تحصیلات تکمیلی نیز افزایش یافته است؛ تغییری که با همهگیری تشدید یافته است. در ماه می2021، حدود 65 درصد از دانشجویان مورد بررسی با این بیانیه موافق بودند که آموزش عالی دیگر ارزش هزینه کردن ندارد. این میزان در دسامبر 2020 به 57 درصد کاهش یافت و با تداوم روند کاهشی، در آگوست 2020 به 49 درصد دانشجویان رسید.
رشد اقتصادی در گرو تحرک آموزش عالی
آمارهای ارائهشده سوالی را در ذهن ایجاد میکند مبنیبر اینکه چگونه بخش آموزش عالی میتواند ارزش پیشنهادی خود را بهبود بخشد و مزایای آموزش عالی را به آمریکاییهای بیشتری گسترش دهد و در عین حال، تحرک اقتصادی عادلانهتر و اقتصاد قدرتمندتری را ایجاد کند. برای این مهم، دو مرحله موردنیاز است. اول اینکه در حالی که ظرفیتهای بالایی در سیستم آموزش عالی وجود دارد، موسسات آموزش عالی باید نشان دهند که میتوانند قبل از افزایش ثبتنامها، دانشجویان خود را با موفقیت فارغالتحصیل کنند. در این میان، این موضوع اهمیت دارد که دانشکدهها توانایی فارغالتحصیلی بیشترین تعداد دانشجویان آسیبپذیر را داراست.
تلاش برای افزایش میزان ظرفیت دانشگاهها
تجزیه و تحلیل ثبتنام و تکمیلظرفیت دانشکدهها نشان میدهد که تنها 11 درصد از ظرفیت موجود در بخش آموزش عالی را دانشکدههایی تشکیل میدهند که هم نرخ تکمیلظرفیت آنها بالاتر از میانگین است و هم سهم بالاتری از میانگین دانشجویان واجد شرایط برای دریافت کمکهزینههای فدرال به دانشجویان کمدرآمد را به خود اختصاص دادهاند. میانگین نرخ تکمیلظرفیت ثبتنام دانشجویان در مقطع کارشناسی و کاردانی در سراسر آموزش عالی آمریکا، به ترتیب 64 و 34 درصد گزارش شده است. باوجوداین، دیدگاه موسسه به موسسه روایت ظریفتری را نشان میدهد و بیانگر آن است که پتانسیل واقعی برای بهبود وضعیت قابل توجه در سراسر آموزش عالی این کشور وجود دارد.
در ابتدا، نرخ تکمیلظرفیت ثبتنام دانشگاهها بهطور گستردهای براساس هر موسسه برای هر دو مدرک لیسانس و کاردانی متفاوت است. دوم اینکه تفاوتهای بزرگی میان دانشکدهها با عملکرد بالا و پایین هنگام کنترل نوع موسسه و سهم دانشجویان واجد شرایط دریافت کمکهزینه وجود دارد. حتی هنگام تنظیم موسسات آموزشی مشابه طبق طبقهبندی «کارنگی» که چهارچوبی برای توصیف تنوع سازمانی در آموزش عالی است، میانگین شکاف در نرخ تکمیل ثبتنام دانشجویان بین موسسات دو و چهار ساله با عملکرد بالا و پایین 30 درصد باقی میماند. این امر نشان میدهد که نرخ تکمیلظرفیت موسسات براساس برنامههای دانشکده یا مشخصات دانشجویان تعیین نمیشود. اقداماتی که یک موسسه دانشگاهی انجام میدهد شامل چگونگی مشارکت و حمایت از دانشجویان، میتواند تاثیر زیادی بر تعداد دانشجویانی داشته باشند که فارغالتحصیل میشوند.
سوم اینکه تعدادی از دانشکدهها نشان دادهاند که پیشرفتهای بزرگ در طول یک دوره ده ساله امکانپذیر است؛ 141 موسسه ارائهدهنده مدرک لیسانس با حداقل 4 هزار دانشجو، نرخ تکمیل ثبتنام دانشجویان را طی یک دهه گذشته حداقل 10 درصد بهبود بخشیدهاند. توسعه نرخ ثبتنامیها بهویژه برای دانشجویان کمدرآمد میتواند به اولویت بعدی تبدیل شود، زیرا تنها 11 درصد از ظرفیت دو و چهار ساله موجود در موسسات با نرخ تکمیلظرفیت بالاتر از حد متوسط و سهم دانشجویان واجد شرایط دریافت گرنت است. افزایش ثبتنامیها به میزان 2 تا 3 درصد در سال بهرغم اجرای اقداماتی برای بالا رفتن نرخ تکمیلظرفیت میتواند ظرفیت اضافی و کافی برای تحقق هدف مورد نظر آموزش عالی ایجاد کند. هزینه کلی تربیت دهها میلیون فارغالتحصیل طی 20 سال حدود یک هزار و 200 میلیارد دلار میشود. در صورتی که هزینههای موسسات آموزش عالی مقرونبهصرفهتر شده و موانع آموزشی از سر راه موسسات برداشته شود، مانند برگزاری دورههای آنلاین و ترکیبی و طرحهای اقساط شهریه، این هزینهها کاهش مییابد. همچنین میتوان این کارها را از طریق اقدامات دانشگاهی انجام داد که منجر به نرخ بالاتر تکمیلظرفیت ثبتنام دانشجویان و نیز ایجاد مشاغلی پردرآمدتر میشود. سرمایهگذاران آموزش عالی باید برای کمک به تامین مالی این اقدامات و اطمینان از اینکه دانشجویان بالقوه هم فارغالتحصیل میشوند و هم شغل پرسود پیدا میکنند، همکاری کنند.
چرا ظرفیت دانشجویان دانشگاهها تکمیل نمیشود؟
شرکت «مکینزی» بیش از صد اقدام را با هدف بهبود دسترسی دانشجویان و تکمیلظرفیتهای ثبتنامی دانشگاهها از منظر چهار مانع بزرگ پیشروی فراگیران و اقدامات کلی موردنیاز برای اصلاح آنها مورد تجزیه و تجلیل قرار داده است:
منابع مالی و مقرون به صرفه: دانشکدهها را مقرون به صرفهتر کنید؛ از کمکهای مالی با زمانبندی استراتژیک گرفته تا خدمات کم هزینهای مانند مراقبت از کودکان که ادامه تحصیل را ممکن میسازد، استفاده کنید.
به اطلاعات دسترسی پیدا کنید: دانشکدهها باید دسترسی به اطلاعاتی پیرامون نحوه ثبتنام، نحوه دریافت کمک مالی و آنچه را ممکن است بهعنوان پیامدهای دورههای مختلف ایجاد شوند، فراهم کنند.
چهارچوب ذهنی و آمادگی: دانشکدهها باید به دانشجویان کمک کنند تا از طریق دورههای پیشثبتنامی و کسب تجربیات فوق درسی به وظیفه خود عمل کنند.
شبکهها و خدمات حمایتی: دانشکدهها باید اطمینان حاصل کنند که دانشجویان از حمایتهای موردنیاز، از مربیان و استادان گرفته تا راهنماییهای شغلی و حرفهای برخوردار هستند.
5 راهکار حل موانع موجود
سرمایهگذاران و موسسات آموزش عالی برای رفع موانع موجود بر سر راه دانشجویان و موسسات و نیز دستیابی به اهداف مدنظر دانشکدهها، باید پنج اقدام قطعی را در دستور کار خود قرار دهند.
سرمایهگذاران و موسسات آموزشی باید 52 میلیون و 500 هزار دانشجوی بزرگسال بالقوه بدون مدرک دانشگاهی را از طریق ساختارهای حمایتی خلاقانه، دورههای کلاسی انعطافپذیر و روشهای آموزشی مناسبتر اولویتبندی کنند.
آنها باید تکمیلظرفیت مازاد در دانشگاههای آمریکا را با یک میلیون و 650 هزار صندلی آزاد در موسساتی با عملکرد برتر با نرخ تکمیلظرفیت بالاتر انجام دهند.
آنها همچنین باید برای بهبود دسترسی و کاهش شکاف 45 درصدی در نرخ تکمیلظرفیت ثبتنامی دانشگاهها، از دانشجویان در فرآیند بین ثبتنام تا اشتغال حمایت و از مداخلات مبتنیبر دادههای خاص دانشجویی استفاده کنند.
آنها باید از طریق ثبتنام در 64 درصد دورههای تحصیلات تکمیلی که بازگشت سرمایهگذاری را طی 10 سال ارائه میدهند، دانشجویان را به سمت مسیرهایی با بازگشت سرمایه و اشتغال بالا هدایت کنند.
سرمایهگذاران و موسسات آموزش عالی باید به دنبال گزینههایی برای بهبود مقرون به صرفه شدن دانشکدهها از طریق بهرهوری هزینهها و مکانیسمهای تامین مالی جدید بررسی کنند.
فارغالتحصیلی 10 میلیون فارغالتحصیل دیگر در بازهای 20 ساله، از بسیاری جهات برای موفقیت و تابآوری کشور در آینده ضروری است. آمریکا به فارغالتحصیلان بیشتری برای پر کردن مشاغلی با مهارت بالا نیاز دارد که باعث رشد اقتصادی، تحرک و رقابت بیشتر، افزایش مشارکت مدنی و بهبود نتایج سلامت و امنیت ملی میشود. در این میان، افرادی که به تعادل میان این موارد چنگ میزنند، 10 میلیون نفری هستند که آینده کشور را رقم خواهند زد.
