حاشیهنگاری دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت با رهبر انقلاب؛
ساعت 6:45 میرسم به خیابان کشوردوست. ازدحام جمعیت از آنچه تصور میکردم بیشتر است.
حاشیهنگاری دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت با رهبر انقلاب؛
امتدادِ پرچمها
محمدصالح سلطانی: ساعت 6:45 میرسم به خیابان کشوردوست. ازدحام جمعیت از آنچه تصور میکردم بیشتر است. آفتاب تروتازه اول صبح میتابد روی سر چندصدنفری که ایستادهاند در صفهای ورودی حسینیه امامخمینی. امروز دعوتیم به «دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت با رهبر انقلاب»؛ دیداری به مناسبت فرارسیدن هفته دفاع مقدس.
صف یادگارهای دوران دفاع برای ورود به حسینیه، طولانی است. البته فقط رزمندگان پیشکسوت امروز اینجا نیستند. جمعی از فعالان گروههای جهادی، مدافعان سلامت در دوران همهگیری کرونا و البته هنرمندان و راویان جهاد هم امروز میهمان رهبر انقلاب هستند. جایی گوشهکنار صف ورود، یک دسته بزرگ از بچههایی را میبینم که ظاهرا قرار است گروه سرود برنامه امروز باشند. بینشان انواع لباسهای محلی چشمم را میگیرد و بیشتر از همه نگاهم روی لباس بلوچی متوقف میشود. فاصله زاهدان تا خرمشهر را گوگل میکنم. 1626 کیلومتر. چه نیرویی میتواند یک جوان بلوچ را 1626 کیلومتر از خانه دور کند برای دفاع از خانه و زندگی مردمی در اقلیمی دیگر؟ چه چیزی جز یک «وحدت ملی» مبتنیبر باورهای مشترک؟ چه انگیزهای جز دفاع از یک امر «مقدس»؟
این، داستان ماست
سمفونی رنگارنگ لباسهای محلی تا خود حسینیه جریان دارد. یکطرف کردها نشستهاند و یکطرف ترکمنها و یک سمت دیگر بلوچها. چندنفر از علمای اهل سنت را هم جایی در گوشه حسینیه میبینم. رنگآمیزی حسینیه البته فقط از لباسهای محلی نیست. طراحی دکور هم متناسب با موضوع دیدار انجام شده. چند ماکت از درختهای نخل جنوب درکنار پارچههایی شبیه آنچه محیط داخلی سنگرها در دوران جنگ را میساخت و البته قابهایی از عملیاتهای باشکوه مجاهدان ایرانی در تمام این سالها؛ از فتحالمبین و کربلای5 تا آزادسازی نبل و الزهرا و جهاد مدافعان سلامت در روزهای همهگیری کرونا. گل دکور اما پرچمهایی مزین به نام ائمه و به رنگ سرخ و سبز و مشکی است؛ پرچمهایی که بخش اصلی دکور پشتسر رهبر را ساختهاند با دو تصویر از روزهای دفاع مقدس. یکی تصویر اعزام رزمندهها به جبهه و دیگری تصویر پرچمهای بهاهتزار درآمده سرخ «یاحسین»؛ پرچمهایی که امتدادشان در دکور حسینیه نمایان شده و تمام این حالوهوا را خلاصه میکند. انگار این پرچمها از جایی در میانه دهه 60 به امروز فراخوانده شدهاند تا زینتبخش دیدار فرمانده و سربازانش باشند. این، قصه ملتی است که پرچم «یا حسین» را نسلبهنسل میچرخاند و بلند میکند. داستان ما، داستان امتداد پرچمهاست؛ از زمانهای به زمانهای دیگر.
همنشینی با موسپیدکردههای جهاد
آیه نصبشده بر پیشانی حسینیه از آن آیههایی است که قند در دل آدم آب میکند: انا فتحنا لک فتحا مبینا. هنوز یکی دوساعتی تا شروع رسمی مراسم مانده و حسینیه با سرعتی آرام و یکنواخت دارد پر میشود. مرز جداکننده خانمها و آقایان دقیقا وسط حسینیه و روبهروی صندلی آقاست و این یعنی تعداد میهمانهای خانم دستکمی از آقایان ندارد. ردیفهای اول را پیشکسوتان دفاع مقدس پرکردهاند؛ مردانی موسپیدکرده و استخوانخردکرده در میدان جهاد. گرم گرفتهاند و گپ میزنند و تجدید خاطره میکنند. یک نفر با دقت و وسواسی کمنظیر مشغول نظمدادن به نشستن ماست. مدام تاکید میکند که حدود 2500 نفر میهمان داریم و لطفا هیچ جای خالی میان خودتان و اطرافیان نگذارید که کسی پشت در نماند و همه در حسینیه جا شوند. با دقت عجیب و غریب این آقای ناظم از همین ابتدا و هنوز ظرفیت حسینیه تکمیل نشده، فشرده مینشینیم. دور و اطرافم را اکثرا پیرمردهای چفیهبهدوش گرفتهاند؛ مردانی با سیمایی نورانی و ارادههایی آهنین که حماسه دفاع مقدس را رقم زدند و من جوان متولد دهه بعد از جنگ، از نشستن در کنار آنها و جا باز کردن برای آنها و لبخندزدن به آنها، غرق شوق میشوم.
هنوز تا شروع دیدار زمان داریم. خبرنگارهای صداوسیما مشغول گزارشگرفتن هستند. تعداد خبرنگارها و عکاسهای خانم در سالن کم نیست اما اتفاق ویژه تیم رسانهای دیدار، حضور «بیژن نوباوه» است؛ خبرنگار کارکشته روزهای دفاع مقدس بعد از سهدهه دوباره ردای خبرنگاری پوشیده و امروز میخواهد یکی از راویان دیدار اهالی دفاع مقدس با رهبر انقلاب باشد. نوباوه در کنار یک خبرنگار جوان و یک فیلمبردار، تیم سهنفرهای را تشکیل دادهاند که به اعتبار نوباوه بیش از بقیه تیمهای رسانهای حاضر در حسینیه جدی گرفته میشوند و هیچکس برای مصاحبه دست رد به سینه آنها نمیزند. کمکم چند نفر از جانبازان هم وارد حسینیه میشوند. آنها برای نشستن نیاز به صندلی ندارند و برای همین چندتا از صندلیها را جابهجا میکنند تا برای ویلچر این جانبازان جایی باز شود.
به رنگ هنر
ترکیب میهمانها متنوع است. از رزمنده و بسیجی و جمعی از فرماندهگردانهایی که تا امروز توفیق دیدار آقا را نداشتهاند در حسینیه هست تا پزشک و پرستار و جهادگر سلامت و خواننده و کارگردان و نویسنده. تعداد اهالی هنر در دیدار زیاد است. خانم تجار را همان اول میبینم که میروند و گوشهای را برای نشستن انتخاب میکنند. کتاب «اسم تو مصطفاست» که روایتی از زندگی شهید صدرزاده به قلم ایشان است اخیرا از رهبری تقریظ پروپیمانی گرفته و در ویترین کتابفروشیها جایگاهی پیدا کرده. استاد مرتضی سرهنگی هم هست؛ پدر دوستداشتنی نویسندگان ادبیات پایداری. آقای قاسمیپور را هم میبینم و البته هنرمندان جوانتری مثل میلاد عرفانپور و حسین حقیقی. ابراهیم حاتمیکیا هم ردیف اول را برای نشستن انتخاب کرده. آنچه ما امروز از دوران دفاع مقدس میشناسیم، عمدتا حاصل فکر و هنر همین چهرههایی است که امروز در صف «پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت» نشستهاند.
حضور سرداران و فرماندهان نظامی هم در این دیدار پررنگ است. اول از همه ورود دریادار شهرام ایرانی را میبینم؛ فرمانده باابهت و دوستداشتنی نیروی دریایی ارتش که با ماموریت پرافتخار ناوگروه 86، تاریخ نیروی دریایی ایران را ورق زد. بقیه سرداران هم کمکم میرسند. برخی مثل محسن رضایی و احمد وحیدی با لباس نظامی آمدهاند و برخی دیگر مثل محمدباقر قالیباف و محمد رویانیان با کت و شلوار. جمع پرتعدادی از مداحان هم میرسد. از میانشان هلالی و حیدر خمسه و میثم مطیعی و امیرعباسی و حسین سازور و ابوذر روحی را میشناسم. حسین طاهری هم در جمعشان هست که خیلی زود جدا میشود و میرود جایی نزدیک تریبون تا معلوم شود مداح امروز مراسم اوست. شعری آماده کرده با لحنی حماسی و رجزگونه که گوشوارهاش این بیت است: «علم از دست علمدار نیفتد هرگز/ پرچم مالک و عمار نیفتد هرگز». خانمها دقایق مانده به آغاز مراسم را با شعاردادن پر میکنند.
جمهوری اسلامی ایران، حرم ماست
ساعت نزدیک 9ونیم است که از جنبوجوش خبرنگاران میفهمیم وقت ورود آقا و شروع جلسه است. موج جمعیت برای استقبال از رهبر انقلاب بلند میشود و این وسط فشردگی صفها به شدیدترین حالت خود میرسد. بعضیها وسط استقبال از آقا خودشان را به صفهای جلوتر میرسانند و همین اتفاق، نشستن را برای دیگران سخت میکند. به هر صورتی که میشود خودمان را روی زیلوهای کف حسینیه جاگیر میکنیم و پس از تلاوت قرآن، با حسین طاهری همصدا میشویم و «یا علی، حیدر»گویان، برای دشمن رجز میخوانیم که «با هر ذوقی، با هر رنگی/ در راه عشق و عقیده یکدستیم». طاهری بعد از این همخوانی خودش هم چندبیت میخواند که انرژی حسینیه را چندبرابر میکند. بیتهای مثنوی او پرخروشند و غرورآفرین. خاصه وقتی میگوید: «دیروز پدرها همه رفتند به میدان/ امروز پسرها همه در خط شهیدان» یا «موجیم که آسودگی ما عدم ماست/ جمهوری اسلامی ایران، حرم ماست». بیت آخرش هم که یک تصویرسازی دلکش از روز ظهور است، غوغاست: «سردار به همراهی آن یار میآید/ ای اهل حرم، میر و علمدار میآید».
تکریم یکمیلیوننفری
مجری برنامه خانم فضهسادات حسینی است. پشت تریبون میرود و میگوید شش سخنران قرار است قبل از صحبتهای آقا، دیدگاههای خودشان را حول موضوعات مرتبط با فرهنگ دفاع مقدس بیان کنند. سخنران اول خانم دکتر زهرا برزگر است. یک نخبه علمی و از فرزندان شهدا. کلیدواژهی صحبت او «دولت حکمتبنیان» است و از لزوم ورود حکمت به عرصههای مختلف حکمرانی صحبت میکند. نفر بعدی، دکتر میثم صالحی با لحن محاورهای برخی از دغدغههای خود را مطرح میکند که عمدتا حول لزوم گسترش فرهنگ دفاع مقدس در میان مسئولان کشور است. سومین سخنران، خانم سمیه بروجردی، دختر شهید بروجردی قهرمان «غریب» دفاع مقدس است. خانم بروجردی هم با بیان نکاتی کلی لزوم حراست از سبک زندگی ایرانی-اسلامی را یادآور میشوند. بعد نوبت سعید علامیان است. نویسنده و روزنامهنگار پیشکسوت دفاع مقدس که با لحنی صمیمی و نگاهی نازکبین در قالب یک بیان استعاری از این میگوید که شهدای انقلاب اسلامی همچون یک جفت چشم بینا، همیشه شاهد و ناظر اعمال ما هستند. پنجمین نفر خانم دکتر فرانک جمشیدی است؛ پژوهشگر حوزه دفاع مقدس که از لزوم آزاداندیشی در مواجهه با پژوهشهای علمی صحبت میکند و یک طرح عملیاتی برای ارتقای آکادمیک این پژوهشها دارد. آخرین نفر اما حال و هوای متفاوتی دارد. حمید پارسا که از راویان اردوهای راهیان نور است، با ذکر یک خاطره حال جمع را دگرگون میکند. او از روزی تعریف میکند که در اسفندماه 1401 یک کاروان دانشجویی را به اردوی راهیان نور برده بود و آنجا پسری را میبیند از میان دهههشتادیها که سابقه بازداشت و سپس عفو در جریان وقایع سال گذشته را داشته و تحت تاثیر روایت راویان راهیان نور؛ از آنچه در کوران بلوای سال قبل انجام داده پشیمان شده. چند دقیقه بعد، خاطره پارسا در میان سخنرانی رهبر انقلاب مورد ارجاع ایشان هم قرار میگیرد.
بعد از پایان شش سخنرانی، سردار کارگر گزارشی از روند تکریم پیشکسوتان جهاد و مقاومت ارائه میکند و میگوید از سال گذشته تاکنون حدود یک میلیون نفر از پیشکسوتان جهاد مورد تکریم قرار گرفتهاند. ارائه آقای کارگر که تمام میشود، همه منتظر صحبتهای رهبر انقلاب هستند.
باشکوه، جامع و پرمعنا
آقا در ابتدای صحبت این جلسه را «باشکوه، جامع و پرمعنا» توصیف کرده و در ادامه از «حفظ تمامیت ارضی، آشکار شدن توانایی و ظرفیت عظیم ملت ایران، گسترش مرزهای غیر جغرافیایی کشور و رشد و استحکام مفهوم و فرهنگ مقاومت در داخل و در جهان» بهعنوان برخی از دستاوردهای دفاع مقدس یاد میکنند. در ادامه و با ذکر این نکته که «همه قدرتهای مطرح آن روز دنیا یک جبهه شدند و از حمله صدام به ملت ایران حمایت کردند» ابعادی از پیچیدگی دوران دفاع مقدس را یادآور میشوند.
تاکید رهبر انقلاب بر لزوم «روایتهای هنرمندانه» از دستاوردهای دفاع مقدس چندبار در این جلسه تکرار میشود. حتی یک بار ایشان ارجاع مستقیمی به کتاب «حوض خون» میدهند و از اینکه شنیدهاند قرار است از این کتاب یک محصول تصویری تولید شود ابراز خرسندی میکنند. ایشان معتقدند از جنبههای گوناگون دفاع مقدس «صدها کار هنری جذاب میتوان تولید کرد» و این، وظیفهی هنرمندان را در قبال دفاع مقدس بیشتر و سنگینتر میکند. شاید عصاره توصیفات آقا از دفاع مقدس را بشود در این جمله ایشان خلاصه کرد که «دفاع مقدس حق حیات بر کشور ما دارد.»
بخش پایانی صحبتهای رهبر انقلاب درباره نیروهای مسلح بود. ایشان با اشاره به ضرورت تکریم نیروهای مسلح گفتند: «امنیت همه چیز جامعه و کشور است و اگر نباشد، اقتصاد و آرامش خاطر هم نیست؛ بنابراین باید از جهات مختلف به نیروهای مسلح رسیدگی کرد، حضورشان را مغتنم دانست و تلاش آنها را ارج نهاد.» ایشان از نگاهی دیگر هم به نیروهای مسلح نکتهای گفتند: «اقتدار با رفتار مهربان و زبان خوش هیچ منافاتی ندارد و قدرت و توانایی ذاتی و قانونی شما هرچه بیشتر شد، باید تواضع و انعطاف شما هم نسبت به مردم و توجه شما به خدای متعال نیز بیشتر شود.»
ما به جهاد بازمیگردیم
دیدار اهالی دفاع مقدس، از آن دیدارهای شیرین رهبر انقلاب است. دیداری با عطر خوش خاطرات گذشته و یادآور روزگار جهاد باشکوه ملت ایران. دیدار امسال اما نمیخواست متوقف بر دستاوردهای کشور در دهه 60 باشد. این دیدار، راوی «امتداد جهاد» بود. ملت ایران در سالهای دفاع مقدس معنای تازهای به کلمه «پایداری» بخشید؛ در روزگار پس از جنگ هم پایداری خود را امتداد داد. گاهی در مواجهه با تحریمهای اقتصادی، گاهی در ستیز با دشمن تکفیری و گاهی در برابر اپیدمی یک ویروس مرگبار. «جهاد» برای مردم یک مفهوم همیشگی است. ما در تاریخ انقلاب اسلامی بارها به جهاد بازگشتهایم و هرجایی لازم باشد، باز هم بازمیگردیم. و دیدار صبح چهارشنبه رهبر انقلاب با «پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت» درواقع یک تجدید عهد بود؛ تجدید عهد با واژه مقدس «جهاد» و تجدید پیمان با فرمانده جهاد تاریخی یک ملت اهل قیام.
مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰
تیرهروزی کشتی آزاد ایران در آلبانیماجرای تیراندازی صبح امروز در شهرک قدس چه بود؟ایران قطعاً پاسخ اسرائیل را میدهدچرا ۱۲ سریال نمایش خانگی به اتمام نرسید؟آمریکا و رژیم پاسخ دندانشکن میگیرندتکراری و تلخ؛ عادت زشت شکستمذاکرات صلح لبنان، شعبده جدید واشنگتن آیا ترامپ از طرفداران کریپتو سوءاستفاده میکند؟بنزین سه سهمیهای میشود؟بی طرفی دو روزنامه آمریکایی در انتخاباتارتش اسرائیل یکی از ستارگانش را از دست دادانهدام چهار تیم ترور و شرارت در سیستان و بلوچستان
برای خرید آیفون ۱۶ عجله نکنیدنقش هوش مصنوعی در انتخابات آمریکاماجرای شکایت تپسی از اسنپمحفل در خلیج فارساسکوچیچ با تراکتور جام قهرمانی را نشانه رفته استوزارت راه و شهرسازی تفکیک میشود؟راهاندازی دانشکده جامع سلامت و بهداشت همگرا تا پایان سالهزینه حملونقل بنزینی در ایران نصف میانگین دنیاجزییات هلاکت ۴ تروریست حادثه تفتانوزیر علوم: دانشجویان میتوانند چراغ راه مدیران باشندحماه پهپادی حزبالله به یک کارخانه در شمال فلسطین اشغالی