صغری احمدعلیپور: شعر با فرهنگ ایرانیان عجین شده و مردم ایران در اغلب لحظههای زندگیشان شعر را زبان سخن خود کردهاند، در غم، در شادی، در عشق و حتی جنگ شعر سروده یا سروده شاعران دیگر را خواندهاند. وجود شاعران بزرگ در تاریخ ادبیات این سرزمین گواهی بر این ادعاست؛ شاعرانی که هر کدام با سبک و شیوه خود نقش مهمی در شعر فارسی داشتهاند. 27شهریورماه در تقویم ما روز ملی شعر و ادب فارسی نامگذاری شده است، اما با اینکه اغلب مردم ایران شعردوست هستند متاسفانه این روز در میان مردم و همچنین مسئولان جایگاهی ندارد. هیچ برنامه یا محفل ادبی که در این روز به شعر و ادبیات بپردازد را در این سالها که از نامگذاری این روز میگذرد شاهد نبودیم. تنها در ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ رئیسجمهور وقت و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور در تالار وحدت در مراسمی که به مناسبت این روز برگزار شده بود، شرکت کردند. در این جلسه ۴۰۰ نفر از شاعران کشور حضور داشتند و به شعرخوانی پرداختند. همچنین از هفت نفر از شاعران پیشکسوت تجلیل شد. البته ناگفته نماند هر سال در تبریز برنامههایی به مناسبت این روز برگزار میشود.
چرا شهریار؟
این نامگذاری از سوی علیاصغر شعردوست در سال ۸۱ صورت گرفته است. وی در گفتوگویی که در ۲۷ شهریور ۹۴ با عصر تبریز داشته درباره نامگذاری روز ملی شعر و ادب میگوید موضوع نامگذاری روزی برای بزرگداشت شعر گویا ازبس بدیهی و ضروری بود که مورد تغافل قرار گرفته بود. ملت ما در جهان با شعر و شاعران خود مشهور است. اساسا حافظه تاریخی ما بیشتر به زبان شعر بیان شده است. البته در تقویم ما برای بزرگداشت شاعران بزرگی چون فردوسی، سعدی، مولوی روزهایی وجود داشتهاند اما به شعر معاصر کمتر توجه شده بود. این نقیصهای بود که نظر بنده را به خود جلب کرد که باید روزی را داشته باشیم که به شعر و ادب معاصر اختصاص داشته باشد.
ما برای بزرگداشت سایر وجوه فرهنگ و هنر کشور، در طول سال مناسبتهایی در نظر گرفتهایم، برای بزرگداشت هنر عالی سینما در سال چند جشنواره نظیر جشنواره فجر را در سالهای بعد از انقلاب داشتهایم، در مورد کتاب نیز هفته کتاب و کتابخوانی، نمایشگاه بینالمللی کتاب و مراسم کتاب سال جهت توجه به کتاب و کتابت و دستاندرکاران آن از مولف و مترجم تا عواملی که در حوزه سختافزار در امر تولید کتاب دستاندرکارند، وجود داشت. برای بزرگداشت موسیقی نیز علاوهبر جشنواره فجر چندین جشنواره هم در طول سال برگزار میشود. همچنین درخصوص هنرهای تجسمی و سایر وجوه فرهنگ و هنر به همین نحو است، اما در تقویم سالانه ما برای بزرگداشت شعر و ادب روزی دیده نشده بود؛ روزی که در آن به شعر معاصر کشور و شاعران جوان توجه شود، شعر نمونه انتخاب شود و مورد تشویق قرار گیرد و به مناسبت آن روز، فرصت و امکان چاپ آثار شاعران معاصر، شاعران جوان و نوپرداز، فراهم شود و اصولا به مناسبت آن روز با طرح مقوله شعر معاصر چنین فرصتهایی به وجود آید. پس از پی بردن به لزوم اختصاص یافتن روزی در تقویم کشور برای بزرگداشت شعر و ادب، آنچه مورد بحث واقع شد زمان این روز و همگام بودن آن با یکی از رویدادهای فرهنگی و هنری مناسب و موافق با شعر معاصر ایران بود و طبیعی بود که باید به سراغ شاعران میرفتیم. اگر از میان شاعران متقدم که هرکدام مانند ستونهای استوار، کاخ رفیع ادب و شعر فارسی را همچنان بلند و پابرجا نگه داشتهاند، انتخاب میکردیم، باعث بحث و گفتوگوی فراوان میشد. عدهای بر آن بودند که باید فردوسی را برگزینیم چراکه حماسهسرای بزرگ ایرانزمین است و هزار سال پیش، شاهنامه را سروده؛ کتابی گرانسنگ که همچنان در تاریخ ادب پارسی و در تاریخ ادبیات دنیا بهعنوان یک شاهکار ادبی بهشمار میآید. عدهای معتقد بودند که ما باید حافظ را انتخاب کنیم که زبان تغزل ایران است و زیباترین آثار دلانگیز زبان فارسی از آن این شاعر است. عده دیگر معتقد بودند که باید سعدی را انتخاب کرد. اشعار حکمتآمیز و ماندگار زبان فارسی از زبان این شیخ اجل جاری شده است. اما هر کدام از این بزرگان را که انتخاب میکردیم، باز جای بحث باقی میماند که چرا آن دیگری نه؟ شعردوست درباره برنامههایی که قرار بود هر سال در این روز برای بزرگداشت شعر و ادب برگزار شود ولی جز چند برنامه محدود برنامه دیگری برگزار نشده عنوان کرد؛ این موضوع از دو زاویه قابل بررسی است؛ یکی مخالفانی که از ابتدا همراهی نکوداشت استاد شهریار را با برگزاری و تجلیل از مقولهای به نام شعر به دلیل آذریزبان بودن استاد یا دلایل دیگر که بارها به آن پاسخ دادهام برنمیتافتند و از همان روزهای اولی که این موضوع رسانهای شد بهگونهای منتقد این همراهی بودند و از زاویهای دیگر متولی جدیای که فارغ از نگاههای سلیقهای یا شخصی به مقوله بزرگداشت شاعران معاصر بپردازد وجود نداشت. در اینکه شهریار شاعری ملی است شکی وجود ندارد، لیکن اینکه متولی چنین مراسمی بخش کوچکی از دولت باشد و بدتر از آن، اینکه تنها یک بخش دولتی از یک استان اینچنین بزرگداشتهایی را برگزار کند قابل تامل است. به نظرم در موضوعات ملی باید نگاهی ملی و حتی بینالمللی داشت، همانطور که دامنه نفوذ اشعار استاد شهریار از مرزهای کشورمان فراتر رفته و در بسیاری از کشورهای منطقه بهویژه کشورهای ترک زبان شناخته شده است.
اندیشههای بنیادین برای پیشرفت ادبیات مهمتر از نامگذاری است
سیدعباس سجادی، شاعر و ترانهسرا درباره نامگذاری این روز در گفتوگو با ایبنا در ۲۶ شهریور ۱۳۹۲ گفته بود فردوسی از حافظان و مروجان زبان و ادبیات فارسی است و چه بهتر میبود اگر روز بزرگداشت او بهعنوان روز شعر و ادب انتخاب میشد. البته این نامگذاریها فرقی به حال شعر و ادب نمیکند و به جای این حرفها باید اندیشههای بنیادینی برای پیشرفت ادبیات و شعر امروز ایران داشت. این شاعر در ادامه میگوید شهریار شاعر بزرگی است. فردوسی اثر بزرگی را چون شاهنامه آفریده است که در ادب فارسی رشکبرانگیز است. او حافظ زبان و ادبیات فارسی در مقابل هجوم بیگانگان است و شعرش عمومیت دارد. سجادی درباره شعر شهریار میگوید شهریار غزلیات کمنظیری دارد و حتی بعضی ابیاتش میان مردم ضربالمثل شده است. شهریار در زمینه اشعار آذری هم آثار ارزشمندی دارد اما کسی ادعا ندارد که او با فردوسی قابل قیاس باشد. وی همچنین یادآور شده بود در روز شعر و ادب، تاکید ما و نخبگان روی زبان فارسی است که فردوسی این زبان را غنی کرد. در نامگذاری چنین روزی باید سراغ کسی برویم که حق بیشتری به گردن زبان و ادبیات فارسی دارد. وی در پاسخ به این سوال که «آیا شعر شهریار شعر مترقی امروز ایران را نمایندگی میکند یا نه؟»، پاسخ میدهد مترقی بودن و نبودن چندان در نامگذاری روز شعر و ادب مطرح نیست. اگر بخواهیم دست روی مترقی بودن بگذاریم شاید کسانی در آینده بگویند باید روز تولد شاملو بهعنوان روز شعر و ادب نامگذاری میشد. همانگونه که گفتم، شعر فردوسی عمومیت بیشتری دارد و مردم قرابت بیشتری با آن احساس میکنند. جهان، شعر ایران را با فردوسی میشناسد و این شاعر یکی از برجستهترین شاعران تاریخ و ادبیات ایران است. سجادی همچنین عنوان میکند شهریار به دلیل نزدیک بودن به فرهنگ عامه توانست جایگاه خود را در شعر فارسی باز کند. شهریار شاعری دردکشیده و مردمی بود. هم درد جامعه را کشید و هم درد عشق را. زبانش به زبان امروز ما خیلی نزدیک است و مردم با خواندن شعرش با او همذاتپنداری میکنند. شعر مورد نظر شهریار و شعری که ما با آن شهریار را میشناسیم، شعر کلاسیک است و او توانست به کسانی که میگویند غزل زبان شعر امروز ما نیست، پاسخی درخور بدهد و آنها را اقناع کند. این ترانهسرا میگوید شهریار شعر نیمایی هم میگوید و زمانی که دیگران شعر نیما را هذیان برمیشمارند، او به حمایت از نیما برمیخیزد و مینویسد:
«نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم
بگذار ز هذیان تو طفلانه بخندند ما هم به تب طفل طبیبانه بگرییم»
ملاک نامگذاری باید تاثیرگذاری شاعران بزرگ باشد
جامعه ادبی از همان ابتدای این نامگذاری تاکنون با این نامگذاری مخالفت کرده و برخی بر این عقیدهاند که این نامگذاری باید تغییر کند. یک دکترای تخصصی زبان و ادب فارسی در دانشگاه کردستان میگوید با همه احترامی که برای شهریار قائل است، اما روز شعر و ادب فارسی باید با تکیه بر اعتبار جهانی شاعران نامور پارسیگوی ایران انتخاب شود. دکتر نجمالدین جباری در گفتوگو با ایسنا اظهار میکند سالروز تولد یا مرگ رودکی یا فردوسی برای انتخاب این روز بسیار مناسبتر از سالروز مرگ شهریار است، زیرا که در سراسر جهان از رودکی به عنوان پدر شعر فارسی و از فردوسی بە دلیل خلق شاهنامه که دارای ٥٤ هزار بیت بوده و در دل ملت ایران ریشه دوانیده است، به عنوان پدر معنوی ادب فارسی نام میبرند. او پیشنهاد میدهد که سالروز مرگ فردوسی برای انتخاب روز شعر و ادب فارسی بسیار مناسب است زیرا آثار فردوسی از حوادث روزگار جان سالم به دربرده و همە آثارش در دسترس هستند. به عقیده این صاحبنظر ادبیات فارسی، ملاک نامگذاری این روز باید براساس تاثیرگذاری شاعر در ادب فارسی باشد و چه کسی بهتر و مناسبتر از فردوسی که بزرگترین تاثیر را در شاعران ادب فارسی داشته و حتی حافظ و سعدی را تحت تاثیر خود قرار داده است.
این استاد دانشگاه کردستان میگوید، اگر معیار دیگری را برای انتخاب این روز در نظر بگیریم، بە لحاظ فراگیری و گستردگی ادب فارسی هیچ شاعری در دنیا وجود ندارد که دارای شهرت و عظمت خیام باشد، زیرا خیام شاعری است که اشعارش به همه زبانهای دنیا ترجمه شده است؛ پس چه شاعری بزرگتر و عظیمتر از خیام که شایستگی این را داشته باشد که این روز به نام او به ثبت برسد.