شاید اگر نخستین بازی پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا به النصر و میزبانی از رونالدو مربوط نمی‌شد، این همه ایراداتی که در تمام این سال‌ها زیر فرش جارو می‌کردیم.
  • ۱۴۰۲-۰۶-۲۶ - ۰۱:۳۹
  • 10
پاویون عمه ملوک و دامادش رونالدو
پاویون عمه ملوک و دامادش رونالدو

هومن جعفری، خبرنگار: شاید اگر نخستین بازی پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا به النصر و میزبانی از رونالدو مربوط نمی‌شد، این همه ایراداتی که در تمام این سال‌ها زیر فرش جارو می‌کردیم یا کم اهمیت‌تر جلوه می‌دادیم، این‌طور توی صورت‌مان نمی‌خورد و توی ذوق نمی‌زد.

چیزهایی مثل اینترنت عادی دنیا که برای شهروندانی ایرانی، ممنوع یا محدود شده و با یک نسخه اینترنت نیمه‌وطنی نیمه‌جهانی طرفیم که نه می‌کشد نه شفا می‌دهد! چیزهایی مثل ساختن ورزشگاه‌های مدرن و مجهز در تمام شهرهای فوتبال‌خیز که بتوانند میزبان مسابقات بین‌المللی شوند و رونالدوها به شهرشان سر بزنند. چیزهایی مثل حفظ بهینه اماکن موجود... حفظ ورزشگاه بی‌مانندی مثل آزادی که حالا به لطف بی‌توجهی و عدم رسیدگی به چنین وضعی رسیده است اما هنوز هم بهترین گزینه موجود است و بقیه چیزها! بقیه چیزهایی که باید یک کشور توریستی مثل ایران جزء حقوق اولیه شهروندان خود و همچنین میهمانانش از کشورهای دیگر در نظر بگیرد. فرودگاه مدرن، سرویس‌های بهداشتی تمیز و در دسترس، رستوران‌های درجه یک و لابد هر آن چیز دیگری که حالا دستمایه شوخی خودمان با خودمان شده و چقدر خوب! دست‌کم دیگر نیازی به هزینه برای آسیب‌شناسی نداریم. همین شوخی‌ها را اگر دسته‌بندی کنیم، خودش نقشه راه بازسازی است! وقتی مردم به زبان شوخی مشغول نشان دادن ضعف‌ها هستند، مدیران نباید بخندند. ضعف‌ها را باید ببینند و بازسازی کنند.

شاید اگر تیم دیگری بود اینقدر به آب و آتش نمی‌زدند که آزادی بازسازی شود. با این همه، النصر از عربستان می‌آمد که با او قصه‌ها داریم. جلوی میهمان خیلی چیزها خوبیت ندارد مخصوصا اگر میهمان کسی باشد که از او خوش‌مان نیاید و تعارفی هم باشد. فرض کنید عمه ملوک و خانواده!

نتیجه این شده که اگر در هفته‌های ابتدایی لیگ، برای مقامات ورزشی اصلا مهم نبود که ورزشگاه آزادی بازسازی‌لازم است و چمنش افتضاح شده و در تمام سال‌های اخیر هم به کلمه «کمک‌داور ویدئویی»یا «وی‌ای‌آر» می‌خندیدند، ناگهان در کمتر از یک ماه همه‌شان برای جمع کردن این آبروریزی همگانی بسیج شدند!

دلیل؟ اتحاد نامیمون، نامبارک و نافرخنده عمه ملوک و انگارکه دامادش رونالدو! همه رونالدو را می‌بینند و انگار کسی حواسش به عمه جان نیست درحالی‌که بخشی از این حاتم‌بخشی‌ها و مجاهدت‌های جان‌فشانانه و آوردن تجهیزات به آزادی و بحث‌های مشابه، از سر قدم ایشان است.

بخشی از مضحکه بودن جدال بزرگ آزادی در همین چشم و هم‌چشمی‌هاست. ما در ورزشگاهی خالی از تماشاگر و خالی از ستاره‌های گران‌قیمت بین‌المللی در تیم خودمان، باید میزبان النصر باشیم و ستاره‌های گران‌قیمتش که سرآمدشان سی‌آرسون است. آدم بی‌اختیار یاد «چند می‌گیری گریه کنی» شاهد احمدلو می‌افتد و آن جوانک عکاس که عکس دیوید بکهام را از استند تبلیغاتی روغن موتور دزدیده بود و با آن کاسبی می‌کرد! رونالدو احتمالا همان کارکرد را دارد! چیزی برای شوآف و عکس گرفتن!

رونالدو حکم کاتالیزوری برای تبدیل کردن این معرکه به مضحکه است. رونالدو شده فکر و ذکر همه... رسانه‌ها از رونالدو می‌نویسند. هواداران و غیرهواداران از رونالدو می‌نویسند. همه به دنبال گرفتن عکس یادگاری با رونالدو هستند. یک عده نگران وی‌پی‌ان برای استاد که یک وقت تماس تصویری‌اش با «جورجینا» خانم به خطر نیفتد. بقیه دنبال بزک کردن اتاق هتل یا پختن کباب درجه یک برای او... انگار کسی فکر شکست دادنش نیست. همه فقط می‌خواهند بیرون زمین آبروداری کنند و داخل زمین را به بیرانوند و یحیی گل‌محمدی بسپارند. النصر خودش پول دارد و تدارکات هم دارد. رونالدو اگر چیزی خواست برایش تهیه می‌شود. نیازی به خوش‌خدمتی نیست!

اگر مسئولان کشور دنبال این باشند که ضعف‌ها را ببینند و برطرف کنند، خدا از غیب برایشان رساند. حضور فشرده رونالدو و هم‌تیمی‌ها، فرصتی شد تا یادمان بیاید که چه وظایفی نسبت به مردم داریم. فرودگاه‌های مدرن و به‌روز با کیفیتی عالی در خدمات به‌گونه‌ای که مردم با حضور فوق‌ستاره‌ها نگران وضعیت سرویس بهداشتی‌شان نباشند. مسیرهای خوب، هتل‌های درجه یک، زمین‌های تمرینی بسیار کارآمد و بین‌المللی. مجموعه گسترده‌ای از خدمات که نه در شأن شهروند ایرانی یا شهروند خارجی، که در شأن ایران باشد. ورزشگاهی با سرویس‌های بهداشتی پرتعداد و تمیز، سکوهای بازسازی‌شده قابل استفاده و بهینه، زمین چمنی در شأن حاضران در ورزشگاه و هرچیز دیگری که حالا مردم با آن شوخی می‌کنند.

عربستان، قطر و امارات مسابقه کرامت شهروندان خود و همچنین توریست‌های حاضر در محدوده قلمروی سرزمینی خود را با جدیت پیش می‌برند. ما اما کار برای انجام دادن زیاد داریم. فرار از این وضعیت ممکن است؟ صد البته. تنها راهش این است که شوخی‌ها را جدی بگیریم. ببینیم مردم با چه چیزی شوخی می‌کنند و ضعف‌ها را شناسایی کنیم و بعد اعتماد عمومی را زنده کنیم. می‌شود؟ ببینیم و تعریف کنیم. اگر مدیران بخواهند به وظیفه خود درست عمل کنند، نشد ندارد. کمی همت می‌خواهد و مسیریابی درست. مسیر را مردم نشان می‌دهند. گاه جدی و گاه با شوخی.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰