عطیه همتی، دبیر گروه نقد روز: یک سال از ماجرای فوت مهسا امینی و التهابات داخلی ناشی از آن در کشور گذشت. اعتراضاتی که ابتدا شکلی مردمی داشت اما در مدتزمان کوتاهی به اغتشاشات و درگیریهای خیابانی تبدیل شد و در نتیجه آن حوادث تلخی به وجود آمد که درد و داغ آن هنوز بر دل خانوادههای داغدار سنگین و تازه است.
چهرههای مشهور هنری و ورزشی زیادی در فضای غبارآلود و ملتهب سیاسی آن روزها اظهارنظرهای مختلفی کردند. برخی نیز تحت فشار همصنفهایشان مجبور به موضعگیری شدند. برخی بهصورت هماهنگشده حجاب از سر برداشتند و برخی نیز به یکباره از مرزهای کشور خارج شدند و با حضور در برنامههای فارسیزبان خارج از کشور به فعالیتهای خود علیه جمهوری اسلامی ایران رسمیت دادند. اما جنس فعالیتهای ضدایرانی در خارج از کشور بسیار ضعیفتر از حد تصور بود. عمده کسانی که با سروصدای زیاد و با وعدههای مالی سنگین از سوی رسانههای مخالف از کشور خارج شدند، کارکردی جز عکسهای یادگاری با چهرههای اپوزیسیون نداشتند. در روزهای اول چهرهها قصد تشکیل گروه واحدی برای رهبری اعتراضات داشتند و با هم ائتلاف کردند. حامد اسماعیلیون، نازنین بنیادی، مسیح علینژاد، شیرین عبادی، گلشیفته فراهانی، علی کریمی و عبدالله مهتدی از اعضای این ائتلاف بودند که فراهانی و کریمی در همان روزهای ابتدایی تشکیل ائتلاف از آن جدا شدند. پهلوی نیز که خواهان جایگاه فراتری بود وقتی به خواسته خود نرسید، گلهمند شد. بنیادی هم کمی بعد بیسروصدا به کار خود خاتمه داد و حتی حساب اینستاگرامیاش را نیز تعلیق کرد. سایر اعضا نیز هرکدام به مرور از این ائتلاف عقب کشیدند تا فعالیتهای آن در حد یک بیانیه ابتدایی و چند عکس یادگاری بماند. عکس یادگاری با رضا پهلوی، برخی مقامات غربی و چند خواننده لس آنجلسی، حضور در برخی میتینگهای سیاسی، حمل پرچم شیر و خورشید یا برخی شوخیها و رفتارهای مبتذل اوج مبارزه این چهرهها با فضای سیاسی داخل ایران بود تا اینطور به نظر برسد آنقدر که خرجشان شده نتوانستهاند بهدردخور باشند.
حالا بعد از گذشت یک سال از اتفاقات سال 1401 و با آرام شدن فضای سیاسی و اجتماعی کشور، فعالیتهای فرهنگی کشور از سر گرفته شده است. فیلمهای سینمایی در حال اکران هستند و شبکه نمایش خانگی بیش از پیش فعال شده است. کنسرتهای موسیقی در بهار و تابستان توانستند رکورد مخاطب را جابهجا کنند، اما عدهای در تلاشند بدون آنکه حتی هزینهای پرداخت کنند، هزینه و خسارت سنگینی را در خارج از مرزهای کشور به مردم تحمیل کنند. برخی چهرهها که به تازگی از کشور خارج شدند و در بحبوحه ناآرامیهای سال گذشته کوچکترین تلاشی برای حضور در این اعتراضات نداشتهاند، با تشویق مردم به حضور در خیابانها و حمله به ماموران انتظامی و امنیتی دوباره در تدارک فضای ملتهب و خونین هستند. عدهای که تا آخرین روز قراردادهایشان بر سر کار بودند، چمدان بزرگتری خریدند و به محض نقد شدن آخرین چکهایشان از مرزهای کشور خارج شدند و «اپوزیسیوننمایی» کردند. اپوزیسیونی که اسم مبارز روی خودش گذاشته اما حاضر نیست برای این مبارزه کوچکترین هزینهای بدهد.
اوج فعالیتهای بهاصطلاح انقلابی چهرههای خارجشده از ایران این روزها بازنشر پیامهای رضا پهلوی در صفحه اینستاگرامشان است. پهلوی که چند روز پیش مسعود بهنود یکی از مهمترین چهرههای رسانهای خارج از ایران برایش تعبیر «گاو مهربان» را به کار برد این روزها دارد برای جوانان ایرانی سخنرانی دعوت به خیابان ضبط میکند. مسیح علینژاد که از هیزمهای آتش سال گذشته بود این روزها خبر میدهد که آمریکاییها به بهانه حفظ امنیت برایش نسخه «تغییر اسم» پیچیدهاند و اشکان خطیبی نیز که این روزها دارد دیر رسیدن به صف چهرههای مبارز را با فعالیتهای تند و تیز و پرتعدادش جبران میکند، تنها برخی از چهرههای این جنبش خسته و به خط پایان رسیده، هستند. خطیبی که با چند عکس از حضور در جشنواره ونیز و عکس یادگاری با زهرا امیرابراهیمی خودش را بهعنوان یک چهره ضدجمهوری اسلامی سر زبانها انداخت، تنها با انتشار فیلمهایی از دختران نوجوان که یک آهنگ با مضمون براندازی را لب میزنند، مبارزه میکرد و در آخرین پیشنهاد خود عکسی از چهره مبارزان فلسطینی که با چفیه صورتشان را پوشانده بودند در صفحه توییترش منتشر کرد تا از مردم بخواهد اینطور به خیابانها بیایند که شناسایی نشوند. عکسی که حتی با واکنش هواداران زن زندگی آزادی روبهرو شد که افرادی که خطیبی از عکس آنها استفاده کرده است، فلسطینیانی هستند که حمایت از مبارزات آنها از آرمانهای اصیل و دیرینه جمهوری اسلامی است. نکته قابل توجه دیگر این بود که اشکان خطیبی که تا چندوقت پیش در شبکه نمایش خانگی داخل ایران برنامه داشت و در یک سال گذشته صدایش چندان درنمیآمد حالا چطور نسخه درگیری خیابانی برای جوانان ایرانی میپیچد؟ خلاصه که خطیبی با خودش چندچند است؟
حکایت این روزهای لیدرهای زن زندگی آزادی حکایت آن کسی است که بیرون از گود کشتی نشسته و بدون آنکه حتی عرقی روی تنش بنشیند، رو به کشتیگیر درون گود میگوید لِنگش کن! به همین سادگی.