عباسعلی رهبر، عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی: تمدن در گرو تدین است و معیار عقلانیت یک جامعه در تمسک به اصول انسانی و ارزشهای دینی است و از باب اهمیت عقلانیت اصیل است که قسمتی مهم از جهالت دنیای مدرن در دوری آنان از عقل نه علم خلاصه میشود؛ چراکه یکی از مختصات مهم دوران مدرن (در کنار مولفههای درست و غلط آن) جهالت عقلی است، همان جهالت عقلی که در عصر قبل از بعثت هم وجود داشت. در خطبه یکم نهجالبلاغه حضرت علی(ع) اشاره دارند که «فهداهم به من الضلاله و انقذهم بمکانه من الجهاله.» جهل علمی عصر جاهلیت گذشته و عصر جاهلیت مدرن جهالتی ناشی از نسیان معرفت توحیدی است و واضح است که این جهالت در برابر علم و دانش نیست، بلکه بالاتر از آن جهالتی در برابر عقل و عقلانیت تعالیمحور است. علم و درس و دانش فقط پل و ابزاری است برای اینکه انسان عاقل شود و بتواند به یافتههای عقلانیت تعالیمحور عمل کند. جهالت عصر مدرن مبتنیبر دانشی است که بهوسیله عقل خود بنیاد و سکولار راهبری و مدیریت میشود و نتیجه این جهالت عقلی چیزی جز استبداد و استکبار و تحقیر همنوع نیست.
زبان هر ملت و امتی تنها وسیله سخن گفتن و رفع نیازمندیهای روزانه وی نیست، بلکه وسیله اندیشیدن، جهانبینی، عمل اجتماعی، هویت اجتماعی و روابط خرد و کلان با یکدیگر و با جهان پیرامون و با زمانهای گذشته، حال و آینده است. زبان منطقی جهاد تبیین موجب بالندگی فرهنگ اصیل ایران اسلامی است. به ضلع فرهنگ در کنار اقتصاد و امنیت کارآمدی را میبخشد به مثابه قدرت نرم برای احیای جامعه دینی است.
حضرت علی(ع) به جهاد با السنة و جهاد زبانی اشاره دارند که میفرمایند وَ اللَهَ اللَهَ فِی الجِهَادِ بِاَموَالِکُم وَ اَنفُسِکُم وَ اَلسِنَتِکُم فِی سَبِیلِ اللَه. از لوازم مهم جهاد تبیین استفاده از شیوههای اخلاقی و بیان مسائل همراه با منطق، متانت، عقلانیت کامل و استفاده از عواطف انسانی و پرهیز از دشنام، تهمت، دروغ و فریبکاری در مواجهه با افکار عمومی است.
نمونههای مهمی از جهاد تبیین در تاریخ سیاسی اجتماعی صدر اسلام وجود دارد که توجه به منظومه معرفتی روشی حضرت امام حسنمجتبی(ع) در برابر دشمنی ترکیبی معاویه با امامت حقیقی امت اسلامی مثالی مهم از جهاد تبیین بوده است که در ادامه مستند به نامه آن حضرت علیهالسلام به معاویهبنابیسفیان که توسط جندبنعبداللهازدی فرستاده شد (دخیل، 1398: 115) میتوان از الگوی تبیین و روشنگری امام همام علیهالسلام در قالب پنج محور بینش الهیاتی، اخلاقمحوی، سنت الهی، پذیرش مردمی، دشمنشناسی و اتمام حجت بر مخالفان سخن گفت.
1. بینش توحیدی الهیاتی
در تفسیرنامه مذکور میتوان گفت که حضرت در نامه خود بعد از حمد و ثنای الهی فلسفه بعثت حضرت محمد(ص) را برای جهانیان در قالب رحمت و نعمت بزرگ احیای امر انسانی و امر الهی و بیمدهنده زندگان در مقابل کفار مطرح کردند قیام به امر الله حضرت پیامبر اکرم(ص) و عدمکوتاهی ایشان از نکات برجسته سبک حیات طیبه خاتم الانبیا بوده است و نتیجه رسالت ایشان عزت مومنین بود.
2. اخلاق محوری
حضرت امام حسن(ع) اشاره دارند که قریش بدون انصاف و احتجاج، حق اهلبیت محمد(ص) را گرفت و در مقابل استدلال و انصاف امامان(ع) ظلم را پیشه خود ساختند.
3. توجه به سنت الهی
حضرت ضمن اشاره به سنت الهی اشاره دارند که نتیجه ظلم معاویه و دیگر دشمنان دین محرومیت و شکست است و پیروزی از آن مومنان است.
4. تاکید بر اقبال مردمی
امام حسن مجتبی(ع) ضمن اشاره به نقش و اقبال و بیعت مسلمانان با ایشان در پذیرش رهبری امت تاکید دارند که مسلمانان بعد از حضرت علی(ع) امام حسن(ع) را به ولایت و جانشینی خود برگزیدند.
5. دشمنشناسی
حضرت در محاجه با دشمن اشاره دارند که معاویه شایستگی امر زعامت امت اسلامی را ندارد؛ چراکه نه فضیلتی در دین دارد و نه اثر پسندیدهای در اسلام دارد و سابقه حزبی و گروهی معاویه در دشمنی با اسلام را نیز مورد تاکید قرار میدهد.
6. اتمام حجت بر مخالفان
ایشان همچنین اشاره دارند که هدف از این نامه آن بوده است که عذری بین امام و خدا درباره معاویه باقی نماند و از معاویه میخواهند که با رد اصرار بر باطل خود به فکر عاقبت خود و صلاح مسلمانان باشد تا اتحاد و اصلاح در امت اسلامی برقرار شود.