رسیدن به سالگردهای تقویمی لطفی ندارند مگر آنکه آن رویداد در قلب و روح تعدادی کثیری از مردم جایگاهی استثنایی داشته باشد. در غیر این صورت، تنها نوشته‌ای است روی کاغذی که می‌شود به‌راحتی دورش ریخت.
  • ۱۴۰۲-۰۶-۲۱ - ۰۵:۱۷
  • 01
چند کیلو شیرینی برای مراسم تولد...
چند کیلو شیرینی برای مراسم تولد...

هومن جعفری، خبرنگار: رسیدن به سالگردهای تقویمی لطفی ندارند مگر آنکه آن رویداد در قلب و روح تعدادی کثیری از مردم جایگاهی استثنایی داشته باشد. در غیر این صورت، تنها نوشته‌ای است روی کاغذی که می‌شود به‌راحتی دورش ریخت.
روز ملی سینما، یک سالگرد تقویمی نیست حتی اگر حال سینما آنقدر که باید، خوش نباشد. سینمای ایران زنده است و به زندگی خود ادامه می‌دهد و باید همین را غنیمت شمرد. در دورانی که بسیارند زندگان مرده، سینمای ایران هنوز در کالبد و روح حیات دارد و به نبرد خود برای بقا ادامه می‌دهد. اجازه بدهید سطرهایی پیرامون سینمای امروز ایران در 1402 و مختصاتی که دارد و کمی هم از حدود و ثغورش بنویسیم. صد البته به اندازه بضاعت این قلم الکن و در حد حوصله شما.

سینمای ایران در همه سال‌های حیات چه در دوران ظهور و پیدایش چه در زمانه جا افتادن و گسترش دادن مرزهایش و فتح یک‌یک شهرستان‌ها و تبدیل شدن به مساله‌ای عامیانه و فراگیر، چه در سال‌های تبدیل شدن به پدیده‌ای تجاری و تبدیل شدن به صنعتی بسیار پرسود و پربیننده، چه در زمانه سربرآوردن نخستین جریانات روشنفکری و هنری و قابل تعبیر به سینمای موج نو، چه در زمانه تقلید، چه در هنگامه نوآوری، چه در کشاکش طوفان‌های سیاسی و اجتماعی، چه در انقلاب و جنگ و تحولات دلنشین یا دلخراش جامعه، چه به وقت حال خوب، چه در روزهای حال بد، مسیرش را پیش برده و در جا نزده. اگر توقفی بوده، شاید برای ترکاندن تاول کف پای خسته یا برای دم کردن چای و لختی استراحت کردن در کنار جاده بوده. اگر حرکتی رو به جلو داشته، نه برای فرار از پیشینیان و پشت سر گذاشتن مردم که برای گستراندن سهم آنها از مرزهای جغرافیایی سینما بوده که می‌تواند و باید که از مرزهای سیاسی فراتر باشد و پیش‌تر رود.
سینمای ایران مساله پیش‌پاافتاده‌ای نبوده و نیست. حتی در زمانه عسرت و تنگدستی یا به وقت احتیاط اجتماعی، چراغش خاموش نشده. شاید به سینمای ایران در همه دوران فراز و نشیب‌های پرتعدادش، این نقد وارد باشد که از ورود به منازعات قدرت ترسیده و کوشیده تا سر سلامت به کنار ببرد که این صد البته، رسم هزاران ساله اهل فرهنگ است در این ملک.

سینمای ایران در هر زمانه‌ای چهره و صدای خود را داشته. آدم‌های قبیله خودش را دور هم جمع کرده و کنار هم قرار داده و از دل آنها آدم، تفکر، متن، فیلم و صدا و هنر بیرون کشیده. صد البته که نمی‌شود و نباید انتظار داشت که محصول تولیدشده محصولی تمام فاخر و کمال‌گرایانه باشد که هیچ جای دنیا این‌گونه نیست. خاصیت تولید عمومی و صنعتی در نظر گرفتن تمام سلیقه‌ها و تمام ذائقه‌هاست. عده‌ای از این بیشتر و از آن کمتر می‌پسندند. بازاری را در نظر بگیرید که در آن، همه به دنبال در و گوهر و نگین و انگشتر نیامده‌اند. بازار باید همه نیازها را تامین کند. سینمای ایران در طول دهه‌های حیات خود کوشیده تا بی‌نیاز کردن مخاطب از محصول خارجی را به هر شکل و به هر وجه و به هر قیمت، امتحان کند. گذر زمان و تجارب گرانبها به‌تدریج این را آموخته که بستن مرزها و خودکفایی تمام و کمال، نه در بازار هنر و سرگرمی که در هیچ بازار دیگری ممکن نیست.
سینمای ایران در تمام مدت حیات خود، هم آموخته ببیند و تقلید کند و هم آموخته از دل سنت‌های خود و با تکیه بر عناصر فرهنگی سرزمینی پرتعدادش، متاع و محصول تهیه کند. بازار سینمای ایران گسترده‌تر از آن است که بخواهد به یکی از این دو روش دل ببندد. می‌شود با هم داشت و با هم پیش رفت. می‌شود سینمای بومی و سینمای ملی و سینمای جهان‌شمول را داشت. خاصیت سینما در همین باز و گسترده بودن است.

سینمای ایران هویت خود را صادر یا منتقل کرده. این صدور فقط به جشنواره خارجی نیست که به پلتفرم‌های مدرن داخلی نیز هست. سینمای ایران این روزها برای خودش در دنیا جایگاهی دارد. الزاما نه با فیلم‌های سیاه‌نمایانه. آن بحث دیگری است و جای دیگری باید به این موضوع دقیق‌تر نگاه کرد. امروز سینمای ایران، با وجود همه محدودیت‌ها، حرف‌هایش را می‌زند و قصه‌هایش را می‌گوید. روزگاری آدم‌های سینما به تلویزیون می‌رفتند و امروز به پلتفرم‌های نمایش خانگی سر می‌زنند. اصل ماجرا در این است که سنت قصه‌گویی ترک نشود و ماجرا ادامه یابد. حالا یا در سینما یا در تلویزیون یا در شبکه نمایش خانگی. مهم این است که سینما بتواند حیات خود و خانواده گسترده‌اش را حفظ کند و به زمانه‌های بهتر بیندیشد. مشخص است که در طلایی‌ترین زمانه ممکن برای سینمای ایران نیستیم اما مخاطب هنوز هست و قصه هنوز هست و فیلم هنوز ساخته می‌شود. نسل‌ها می‌روند و نسل‌های دیگر پیش می‌آیند. استادها کنار می‌روند اما زایش سینما ادامه دارد.
تا زمانی که قبیله سینمای ایران به حیات خود ادامه بدهد بقیه چیزها بی‌اهمیت است. قطعا می‌شود از آن انتظار بیشتری داشت اما حواس‌مان به روزگار و زمانه و محدودیت‌های همیشگی هم هست. این روزها با همه محدودیت‌ها و نبردهای پیدا و پنهان سیاست که به همه حوزه‌ها از جمله سینما نیز کشیده شده سینمای ایران بالنده و تپنده به مسیر خویش ادامه می‌دهد. روزهای بهتری هم خواهند رسید و شاهکارهای دیگری نیز خلق خواهد شد.
جوان‌های جدیدی از راه می‌رسند و مسیری را ادامه می‌دهند که در تمام این سال‌ها با پیشینیان طی کرده بودیم. باشد که سینمای ایران، به دور از چشم زخم بدخواهان خویش زنده باشد و مسیرش را بالنده‌تر طی کند. بیش باد..

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰