دقیقه 89 دیدار آلمان و ژاپن است. ژاپنی‌ها گل سوم را وارد دروازه میزبان کرده‌اند.
  • ۱۴۰۲-۰۶-۲۰ - ۰۲:۳۹
  • 00
جوان ایرانی، برد ژاپنی، بمب عربستانی!
جوان ایرانی، برد ژاپنی، بمب عربستانی!

هومن جعفری، خبرنگار: 1 - دقیقه 89 دیدار آلمان و ژاپن است. ژاپنی‌ها گل سوم را وارد دروازه میزبان کرده‌اند. تصویر از شادی دو ستاره ژاپنی زوم می‌کند روی نیمکت آلمان. هانسی فلیک با تمام وزن و حال خراب و غرور له شده‌اش خود را روی صندلی پرت می‌کند. نه اینکه بخواهد بنشیند. ناچار است خودش را بیندازد. وزن باخت پهنش می‌کند روی نیمکت. نهایی شدن شکست را حتی پیش از رسیدن به دقیقه 90 پذیرفته. در خانه از ژاپن عقب است و راهی برای نجات سراغ ندارد. دو دقیقه بعد گل چهارم به ثمر می‌رسد. دوربین دوباره روی او زوم می‌شود. همانجا روی نیمکت نشسته! تکان هم نخورده! کاری از دستش بر نیامده که بتواند جلوی تلخ‌تر شدن این شکست را بگیرد. نشسته و بطری آب را دست گرفته و با چشمانی خون گرفته به زمین نگاه می‌کند. شوکه شده، تحقیر شده و صد البته آماده برای جدایی از «مانشافت»!
2 - اما شوکه شدن فقط مختص او نیست. همه بازیکنان و حاضران در ورزشگاه از این نتیجه دچار همین حس شده‌اند. فقط ژاپنی‌ها نیستند که از نتیجه دیدار تاریخی مقابل آلمان در خانه این کشور شوکه شده‌اند. فقط آلمانی‌ها هم نیستند که از این نتیجه شوکه شده‌اند. تمام دنیا مبهوت خبر پیروزی چهار بر یک ژاپن در خانه ژرمن‌ها هستند اما این همه ماجرا نیست. گروه دیگری هستند که از همه دنیا بیشتر تعجب کرده‌اند.
ما بزرگ‌ترین شوکه‌شدگان دنیاییم. مایی که نه این سمت میدان بودیم نه آن سمت میدان اما شوربختانه این را هم می‌دانیم که سرجای خودمان نیستیم. نه مثل ژاپنیم که مسیر توسعه را طی کرده باشیم و حالا در دنیا غول را در خانه‌اش بکشیم و پرچم آفتاب تابان را تکان بدهیم و سرود «کیمیاگو» سر بدهیم و نه حتی مثل عربستان یا قطریم که 10 سال اخیر را برای صرف ریل‌گذاری برای ورود به مسیر توسعه کرده باشند و امسال با سروصدای فراوان فاصله گرفتن‌شان با آسیا را آغاز کنند.
ما نه ژاپنیم و نه عربستان. کدامیم؟ هیچ! ما ایرانیم. درگیر قصه حق پخشی که نمی‌دهیم و ورزشگاه‌هایی که تجهیز و به‌روز نکرده‌ایم و باشگاه‌هایی که هزینه زیاد دارند اما دستاوردشان بالا نیست. آخرین حضورمان در عرصه‌های ملی جام‌جهانی بود که با دو شکست و یک پیروزی به خانه برگشتیم. در همان رقابت‌ها که ما سنگین‌ترین شکست تاریخ‌مان در این رقابت‌ها را تجربه کردیم، ژاپن در مرحله گروهی همین آلمان را دو بر یک برد و 10 ماه بعد، همان آلمان را چهار بر یک در هم کوبید!
در این 10 ماه، ما با فوتبال ملی خودمان چه کرده‌ایم و ژاپن چه کرده؟ ژاپن چه کرده که می‌تواند آلمانی که دو بر یک برده بود را چهارگله کند؟ در این 10 ماه چه کردند که دو گل به گل‌هایشان اضافه شد؟ ما چه کرده‌ایم که دفعه بعدی به آمریکا نبازیم یا دیگر مقابل انگلیس ضربه سنگین نخوریم؟ آیا اگر امروز با آمریکا و انگلیس بازی کنیم می‌توانیم نتایجی بهتر از آن دو بازی تلخ در قطر بگیریم؟ ژاپن که گرفت!
3 - خواستم وارد این مبحث شوم که توسعه امری متوازن است. اگر ژاپن آلمان را در فوتبالش در 10 ماه دوبار می‌برد، در صنعت، تلفن، موبایل، لوازم خانگی، ماشین، ماهواره و تکنولوژی و ‌آی‌تی هم باجی نمی‌دهد. جامعه موفق جامعه متوازن توسعه‌یافته است و این کلمه همانقدر که شامل ژاپن می‌شود، از ما دور است! با این همه دیدم که از این منظر می‌شود بحث را بهتر برای مسئولان کشور جا انداخت. ژاپن و در کنارش کره، توسعه فوتبال ملی را به حد اعلای خود رسانده‌اند و از سقف آسیا عبور کرده‌اند و حالا فراقاره‌ای بازی می‌کنند. می‌دانند که دیگر نه‌تنها صعود به جام‌جهانی برایشان شک و تردید ندارد بلکه صعود کردن به دوره‌های بعدی هم برایشان تضمین شده است. آنها حالا دنبال شماره یک شدن در جهانند. چراکه نه؟ مگر سامسونگ و سونی ندارند؟
رسیدن به این مهم، صد البته یک پایگاه یا ایستگاه یا خاستگاه ملی دارد. همان مردمی که با هم متحد می‌شوند تا ژاپن فروپاشیده بعد از جنگ جهانی دوم را به غول اقتصادی امروز تبدیل کنند، همان کارگرانی که متحد می‌شوند تا بزرگ‌ترین کارخانه‌های اقتصادی شرق آسیا را بسازند و برندهای همه‌گیر را ارباب اقتصاد جهان کنند، همان‌ها هم روح جمعی خود را در کالبد تیم ملی می‌دمند. این‌گونه می‌شود که بازیکنان تیم ملی ژاپن چنان در زمین می‌جنگند که انگار سامورایی‌های روزگار مدرنند. ندیدم جایی به این اشاره شود که ژاپن هر دو بازی‌اش با آلمان را دریک ربع پایانی برد. در جام‌جهانی قطر، آلمان دقیقه 33 گل زد و ژاپن دقایق 75 و 83 جواب داد و برنده بازی شد. در بازی دو شب پیش، ژاپن دو گل از چهار گل خود را در دقایق 89 و 91 به ثمر رساند. آنها تا سوت پایان بازی می‌جنگند و این ارزشی است که خصیصه ملی ملت‌های توانمند است.
در عرصه فوتبال باشگاهی، ژاپنی‌ها و کره‌ای‌ها صادرات گسترده بازیکن به اروپا را مدت‌هاست آغاز کرده‌اند و لژیونرهایشان در معتبرترین باشگاه‌های جهان حضوری ثابت دارند. آنها نوعی توسعه باشگاهی بومی را ایجاد کرده‌اند. در آسیا نیز همیشه مدعی هستند. عربستان و قطر نوعی دیگر از این توسعه را طالبند؛ توسعه گلخانه‌ای. بعد از ساخت ده‌ها ورزشگاه و زمین تمرین و تزریق درست پول به باشگاه‌های خود بعد از ساختارسازی برای آنها، حالا تصمیم به جهانی شدن دارند. پولش را هم می‌پردازند. بزرگ‌ترین ستارگان و مربیان در دسترس را استخدام می‌کنند تا به چیزی برسند که دل‌شان می‌خواهد. ایجاد حس خوب در مخاطبان داخلی و خارجی. تلاش برای ایجاد تصویری متفاوت از آنچه قبلا به دنیا نشان داده بودند.
4- اگر مدل توسعه مدنظر مسئولان کره و ژاپن برای فوتبال کشورشان، توسعه نرم‌افزاری و سخت‌افزاری کاملا متوازن است و اگر مدل مدنظر مدیران قطر و عربستان و امارات برای فوتبال کشورشان کاملا گلخانه‌ای است، من نمی‌توانم برای مدل اداره فوتبال ایران کلمه‌ای پیدا کنم. کره و ژاپن تصمیم دارند تا فوتبال هم مثل بقیه چیزها در کشورشان توسعه همه‌جانبه داشته باشد بنابراین آنچه باید را انجام می‌دهند. عربستان و قطر و امارات دنبال توسعه گلخانه‌ای هستند یعنی می‌خواهند فوتبال‌شان را با تزریق‌های سنگین برجسته کنند. راهش را طی کرده‌اند. ما کجای این بازی هستیم؟ فوتبال ایران کجای این میدان ایستاده؟ ما کدام مدل توسعه را برای فوتبال خود انتخاب کرده‌ایم و الان کجای اجرای مدل خودیم؟ آیا مدیران کلان کشور می‌توانند تصمیم بگیرند که ما باید در این عرصه به کدام سمت برویم؟ آیا اصلا مدلی هست؟
5 جوان ایرانی می‌بیند. هر روز. در موبایلش. در تلویزیون. در رسانه‌های جمعی و شبکه‌های اجتماعی. جوان ایرانی می‌بیند و مقایسه می‌کند. آیا مدیر ایرانی هم می‌بیند؟

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰