علی مزروعی، خبرنگار گروه نقد روز: فارغ از خشکسالیهای پیدرپی آنچه در تشدید طوفانهای گردوغبار مزید بر علت شده است اتخاذ برخی سیاستهای عمرانی از جانب کشورهای مختلف است که در نتیجه آن آسیبهای محیط زیستی بروز پیدا میکنند. ایجاد انحراف در مسیر رودخانهها و ساخت سدهای متعدد بدون توجه به پیوستهای زیستمحیطی ازجمله عوامل موثر در افزایش میزان ریزگردهاست. آبوهوای بیابانی در بخش عظیمی از خاک ایران به خودی خود کشورمان را مستعد پیدایش ریزگردها کرده و رویکرد برخی از کشورهای همسایه از جمله ترکیه و افغانستان نیز این استعداد را بیش از پیش افزایش داده است. در راستای کنترل این معضل لازم است تا قدرت دیپلماسی به کار گرفته شده و سران کشورهای همسایه نسبت به کاهش فعالیتهای مخرب خود قانع شوند. در غیر این صورت پیامدهای زیست محیطی قدرت این را دارند که سطح تنش بین کشورها را حتی تا حد بروز مناقشات نظامی بالا ببرند. اجلاس بینالمللی مقابله با طوفانهای ماسه و گرد و غبار که با حضور 50 کشور و آژانس بینالمللی از روز شنبه در سالن اجلاس سران آغاز شده است گام مهمی برای استفاده از ابزار دیپلماسی در مقابله با کنترل معضل ریزگردها محسوب میشود. در این اجلاس سیدابراهیم رئیسی رئیسجمهور کشور، علی سلاجقه رئیس سازمان حفاظت محیطزیست، حسین امیرعبداللهیان وزیر امورخارجه و مقامات بیش از 50 کشور و آژانس بینالمللی حضور داشتند. ایران پیش از این نیز در ۱۲ جولای ۲۰۲۲ نسبت به برگزاری اجلاس منطقهای تهران با عنوان «محیط زیست برای آیندهای بهتر» با رویکرد اصلی حل معضل گرد و غبار در منطقه غرب آسیا و آسیای میانه اقدام کرده بود. همچنین در راستای اجرایی شدن بند ۱۹ قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد نامگذاری ۱۲ جولای هر سال به عنوان روز جهانی مقابله با طوفانهای ماسه و گرد و غبار از جانب ایران به سازمان ملل متحد پیشنهاد شد که با رای قاطع به تصویب مجمع عمومی رسید. برای بررسی اثرات اقدامات دیپلماتیک ایران در کنترل بحرانهای محیط زیستی و نیز ارائه پیشنهادهایی به جهت افزایش بازدهی رویدادهایی همچون اجلاسیه مقابله با گرد و غبار به گفتوگو با کارشناسان پرداختهایم. مشروح این گفتوگوها را در ادامه این پرونده از نظر میگذرانید.
کاشت یک میلیارد درخت پروژه بزرگی برای مهار چشمههای گردوغبار است
اجلاس بینالمللی مقابله با طوفانهای ماسه و گرد از روز شنبه با حضور 50 کشور در سالن اجلاس سران آغاز شده است. برای بررسی اهمیت این اجلاس و اثرات آن بر کنترل بحران ریزگردها که کشورمان چندسالی است با شدت بیشتری با آن دست به گریبان شده با محمد درویش، کارشناس حوزه محیطزیست به گفتوگو پرداختهایم. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
برگزاری چنین رویدادهایی چقدر میتواند در حل مسائل و بحرانهای زیستمحیطی کارساز و موثر باشد؟
ما در این حوزه کمکاری شدیدی داشتیم، یعنی یک دوره این اجلاس در دوره اول حسن روحانی برگزار شد و قرار شد هرسال برگزار شود اما دیگر برگزار نشد و الان دارد برگزار میشود. من امیدوارم خروجی اجلاس آنچنان بهسمت یک نتیجه عملی برود تا کشورهایی که الان در منطقه هستند یا خودشان در افزایش ریزگردها اثرگذار و متاثر از ریزگردها هستند مجاب و ترغیب شوند تا هرسال گزارش اقداماتشان را در این اجلاس ارائه کنند و ما از مرحله حرفهای قشنگ زدن فاصله بگیریم. ما امسال دوباره مثل همان اتفاقی که در اجلاس دوره اول افتاد همه نمایندگانی که شرکت کردند بهشدت از خطر تغییر اقلیم، افزایش گردوغبار، جهانگرمایی، افزایش گردوغبار ابراز تاسف و نگرانی کردند و خواهان حل ریشهای این ماجرا شدند. خب 6 سال پیش هم همین اتفاق افتاد.
برای اینکه اجلاس خروجی بهتری داشته باشد چه ایدههایی را میتوان بهکار گرفت؟
مساله اینجاست که ما باید مسئولیت بهعهده بگیریم. باید کارگروههایی از دل این اجلاس در بیاید، بهطور مثال کشور ترکیه، ایران، عراق، سوریه، کویت و بهویژه عربستان که در حوزههای آبخیز دجله و فرات سهم و نقش دارند و یکی از مهمترین عوامل آلودگی در منطقه همین بینالنهرین است، همه اینها باید بگویند چه اقداماتی را به سهم خودشان ظرف یکسال آینده قرار است انجام بدهند و در معرض افکار عمومی قرار دهند. رسانهها و متخصصان صاحبنظر بتوانند این اقدامات را رصد کنند و به مردم گزارش دهند که آیا اینها از مرحله شعار فاصله گرفتهاند یا خیر. بههرحال نفس این اقدام بسیار ارزشمند است. کمتر سابقه دارد که در ایران اجلاسی در این سطح در حوزه محیطزیست با این تعداد برگزار شود. امیدواریم که تداوم داشته باشد و از مرحله شعار عبور کرده و به خروجیهای عمل برسد و عین این اتفاق درباره دریای خزر هم روی دهد. 5 کشور عضو در ادامه کنفرانس تهران بتوانند دور هم جمع شوند و حقابه خزر را تعیین کنند. بههرحال محیطزیست میتواند نقطه مشترک و اتحاد کشورها باشد که در حوزههای مختلف سیاسی، نظامی و ایدئولوژی ممکن است اختلافنظر داشته باشند اما محیطزیست خاکریز مشترک و بستر حیات آنهاست که همه باید تلاش کنند این بستر حیات حفظ شود.
فکر نمیکنید اجلاس بهجای اینکه با 50 کشور برگزار شود، با چند کشور اصلی که ما با آنها سر مساله ریزگردها چالش داریم برگزار میشد و تخصصیتر ورود میکردیم به نتایج بهتری میرسیدیم؟ یا بهنظر شما این مدل آوردههای دیگری هم دارد؟
همانطوری که گفتم آن کارگروهی که باید شکل بگیرد باید از کشورهایی باشد که در حوزه آبخیز دجله و فرات نقش کلیدی دارند. امیدوارم که حاصل این ماجرا اینطور باشد که این 50 کشور به کشورهایی که در غرب ایران به حل موضوع ریزگرد کمک میکنند در ادامه کشورهایی باشند که به شرق ایران کمک میکنند. چون ما در افغانستان، پاکستان، ترکمنستان و تاجیکستان بحران جدی داریم که آنها هم باید کنسرسیومی تشکیل دهند و به حقابهای که متعلق به پایاب این رودخانههاست، احترام بگذارند. ما همچنین در جنوب خلیجفارس و دریای عمان هم چشمههای تولید گرد و خاک بزرگی را داریم که بهعلت عدمتعامل با کشورهای امارتمتحدهعربی، بحرین، عمان، عربستان، یمن و قطر نتوانستیم آنطوریکه باید چشمههای تولید گرد و خاک را کنترل کنیم. باید گفت حضور این 50 کشور یک حضور نمادین است. میتواند قدرت دیپلماتیک ایران را نشان بدهد و بگوید ایران از انزوا خارج شده است که در جای خودش شایسته است. اما اگر در این سطح باقی بماند و انتظاری برآورده نشود مسلما نارضایتیها را افزایش میدهد.
مهمترین کانونهای داخلی و خارجی گردوغبار که کشور ما را با بحران مواجه کرده چه چیزهایی است؟ درباره میزان تاثیر هرکدام بگویید.
مهمترین کانونهایی که در منطقه داریم بعد از پروژه مشهور ترکیه یعنی گاپ که در آناتولی غربی و جنوبی ایجاد شد یعنی سدهای متعددی که ترکیه روی دجله و فرات زد و 120 میلیارد مکعب مخزن ساخت باعث شد حقابه ورودی به سوریه و عراق به یکسوم کاهش پیدا کند. ترکیه درواقع 55 درصد کل حوضه آبخیز دجله و فرات را تولید میکند و الان مهمترین اثر را در آبدهی این دو رودخانه خیلی مهم دارد و با سدهای متعددی که زده است شاهد از بین رفتن چهار میلیون هکتار اراضی کشاورزی در سوریه و عراق بودیم. طبق پژوهشی که ما در مرکز حفاظت خاک وآبخیز داریم؛ در یک دوره 20ساله حدفاصل سالهای 1368 تا 1388 محاسبه کردیم که چشمههای تولید گرد و خاک در منطقه از هفت مورد به 206 مورد افزایش پیدا کرده که از این 206 مورد در سال 1388، 90 درصد آنها در کشورهای عراق، سوریه، کویت و عربستان بوده که تنها 10 درصدشان در ایران است. درحالحاضر که 14 سال از این پژوهش میگذرد متاسفانه این چشمههای تولید گرد و خاک بهرغم همه اطلاعرسانیها بیشتر شده است. مهمترین کانونهای فرسایش بادی در غرب ایران در کشورهای سوریه و عراق است. خود کشور عراق بهدلیل ساختن چند تالاب مصنوعی که همه آنها خشک شده، نقش انکارناپذیری در تشدید گردوغبار دارد. در داخل ایران اغلب تالابهایمان تبدیل به چشمههای تولید گردوغبار شده است. بهطور مثال بختگان، طشک، ارژن، پریشان و همچنین مهارلو، زایندهرود، جازموریان، هلیل رود، دریاچه ارومیه در سه استان آذربایجان غربی و شرقی و همچنین کردستان، هورالعظیم در بخش بزرگی از شادگان، بام دژ، میانگران و شیمبار در استان خوزستان ازجمله مهمترین کانونهای بحرانی فرسایش بادی در ایران هستند. این مناطق را باید اضافه کرد به تپههای ماسهای و ناهمواریهایی که در منطقه محمدآباد ریگان، بخشهای بزرگی از شمالشرق اصفهان، یزد، جنوب سمنان و همچنین در بخشهای شرقی استان فارس وجود دارد.
ما چه راهبردهایی را تا به الان چه موفق و چه شکستخورده برای کنترل گردوغبار بهکار گرفتهایم؟
شاید مهمترین اتفاقی که در ایران به نسبت کشورهای همسایه افتاده است، فعالیتهای رسانهای و تشکلهای مردمنهادی هستند که در ایران وجود دارند که حتی قابل قیاس با کشوری مثل ترکیه نیست وگرنه عراق، سوریه، افغانستان و پاکستان که هیچ چیزی نداشتهاند. باید بگویم اصلا صدایی از فعالان محیطزیست دیگر کشورها شنیده نمیشود. اما ایران بهشدت توانسته در این موضوع روشنگری کند. محتواهایی که در این موضوع تولید شده، باعث شده حساسیت مردم نسبت به این موضوع زیاد شود. اصلا دلیل اینکه این اجلاس برگزار میشود همین فشار رسانهها و مطالبات مردمی است که ما نظیرش را در کشورهای اطراف نداریم. این آگاهی مردم میتواند درنهایت به موفقیت طرحهای مقابله با بیابانزایی کمک کند. کاری که دولت ایران میخواهد شروع کند و امیدواریم مقتضیهای فنی آن را هم رعایت کند کاشت یک میلیارد درخت است. این کار بسیار بزرگی برای کاهش غبارریزی و افزایش مهار چشمههای گرد و خاک و حفظ رویشگاههای جنگلی زاگرس، ارسباران و هیرکانی است. بهشرط آنکه نشان دهد یک میلیارد درخت نمایشی نیست. حتما جایی که درختکاری انجام میشود تا 10 سال قرق شود. با جامعه محلی هماهنگ شود. نیازهای جامعه محلی برای چرای دامدارانش دیده شود و اگر این اتفاقات بیفتد، ایران یک الگوی بسیار خوب برای کشورهای منطقه که اتفاقا مدعی هم هستند میشود. عربستان آن وقت میگوید من میخواهم یک میلیارد درخت بکارم. پاکستان میگوید من 5 میلیارد میکارم و میتوان از این تجربههای مثبت مشترک استفاده کرد، اما متاسفانه مشکل این است که کشورهای منطقه خیلی به حقابه مردم به حوضههای آبخیز اهمیت نمیدهند. اما خود ما هم در داخل کشور درمورد این موضوع اشتباه کردیم که باید جبران کنیم. اما اگر ایران خودش پرچمدار اخلاق محیطزیستی شود آن وقت شاید بهتر بتواند در این تعاملات، حرف و استراتژی خود را پیش ببرد.
بهنظر شما مهمترین قوانینی که باید اصلاح شود یا مهمترین قوانینی که اگر وضع شود بهخصوص در حوزه ساختوسازها به محیطزیست کشور ما ضربه میزند چه چیزهایی است؟
ما خوشبختانه یک برنامه اقدام ملی مقابله با بیابانزایی داریم که از تصویب مجلس شورای اسلامی هم گذشته است. ما جزء اولین کشورهای عضو DPO کنوانسیون مقابله با بیابانزایی هستیم و این برنامه را هم تصویب کردهایم. ولی این برنامه معطل مانده و اجرا نمیشود. حتی رئیس این کارگروه که وزیر جهاد کشاورزی به نمایندگی از رئیسجمهور است و باید در هر فصل یکبار این جلسه را برگزار کند، سالهاست که کسی برگزار نکرده است. ما به اندازه کافی قوانین و مقررات و شیوهنامه داریم اما دوستان درگیر ملاحظات دیگری مانند قیمت مرغ و تخممرغ هستند و این قوانین را اجرایی نمیکنند. اگر این برنامه اجرا شود گام بسیار بلندی برداشته میشود. ما باید بهسمتی برویم که دستکم 20 میلیون هکتار از وسعت ایران را که در قرن گذشته جنگل بوده دوباره جنگل کنیم. یعنی 8 میلیون هکتار باید به وسعت رویشگاههای جنگلیمان در زاگرس، ارسباران و هیرکانی اضافه کنیم و این 20 میلیون هکتار را از هر نوع عملیات تکنوژنیکی مبرا کنیم تا بتوانیم پایداری کشور را حفظ کنیم. ما باید حقابه تالابهایمان را مقدم بر کشاورزی و صنعت و بعد از آب شرب قرار دهیم. باید در کل 705 میلیارد مترمکعب آبی که سالانه در اختیار ایران قرار دارد، 60 میلیارد مترمکعب آن را در حوزه شرب، صنعت و کشاورزی مصرف کنیم و 45 میلیارد آن را به حقابه طبیعت دهیم تا تعادلبخشی سفره آبهای زیرزمینی اتفاق بیفتد. چشمههای تولید گرد و خاک مهار شود، چشمهها و رودخانههای ما جاری شود، وضعیت شیلات و درآمد صیادی ما هم به تبع آن افزایش پیدا کند.