در گفت‌وگو با شهرام مکری و مرتضی فرشباف؛
رضا میرکریمی در آستانه روز ملی سینما مقابل دو کارگردان جوان سینما، مرتضی فرشباف و شهرام مکری نشست و پاسخگوی سوال‌های آنها بود.
  • ۱۴۰۲-۰۶-۱۸ - ۱۶:۵۹
  • 10
در گفت‌وگو با شهرام مکری و مرتضی فرشباف؛
رضا میرکریمی اعتراف کرد
رضا میرکریمی اعتراف کرد

رضا میرکریمی به دعوت خبرگزاری ایسنا، مقابل دو کارگردان جوان سینما، مرتضی فرشباف و شهرام مکری نشست و پاسخگوی سوال‌هایی درباره «نگهبان شب» و دنیای فیلمسازی‌اش شد. او در این گفت‌وگوی دو ساعته که در دفتر فیلمسازی و آموزش سینمایی فرشباف انجام شد، از دغدغه‌های این روزهای بسیاری از کارگردان‌های سینما و نیز پروژه‌ای حماسی که مشغول آن شده، صحبت کرد.

در آستانه ۲۱ شهریور روز ملی سینما، مهمترین بخش‌های این گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم.

*من قائل هستم به اینکه در کار آفرینش هنری کسی موفق است که خودخواه باشد. در اینجا خودخواهی را اصلاً از جنبه منفی نمی‌بینم یعنی منظورم در تقابل با دیگران یا به معنای داشتن تبختر نیست بلکه باید به این فکر کنیم که فرصت کمی برای تجربه کردن داریم و اسیر توقع مخاطب نشویم. 

*برای من سوال بود که چطور بدون کنتراست و آلارم می‌توان به یک بحران نزدیک شد؟ از کجا می‌توان فهمید یک جامعه الان دچار چنین چیزی نیست؟ ۸۰ درصد زنانِ خاموشِ خانه‌دار ایرانی که در صفحه حوادث و روزنامه‌ها نیستند و نه قتلی انجام می‌دهند و نه کاری دیگر که سوژه خبری شوند، آیا می‌توانند قصه‌ای داشته باشند که اگر به موقع به آن نپردازی به یک بحران تبدیل شود؟!

*برای سرمایه‌گذاری و تجربه جمع و جور و کم هزینه‌ در دو، سه فیلم آخرم، کم‌کم شروع کردم به فروختن زندگی‌ام. هیچکس هم این را باور نمی‌کند و همه می‌گویند شما که وصل هستید! در حالی که اینطور نیست. مثلا سر ساخت «قصر شیرین» ماشینی را فروختم که دیگر نتوانستم بخرم.

*بگذار یک اعتراف بزرگ‌ کنم. من حسرت جاه‌طلبی‌های سابق خودم را می‌خورم به همین دلیل است که می‌خواهم فیلد عوض کنم. من آنقدر به کاری که می‌کردم اعتقاد داشتم که حتی لوگوی فیلم را اول طراحی می‌کردم، بعد لوگو را روی ماگ و کلاه و تیشرت می‌زدم اما آرام آرام سن و سال، تشویق‌ها، تنبلی‌ها و حتی اوضاع سیاسی و اجتماعی ما را به اتاق‌های تنها می‌رانند و باعث می‌شوند که تو بی‌انگیزه شوی و جاه‌طلبی‌هایت را کنار بگذاری

*شاید اگر کمی ته دلم قرص بود، ورژن با کلاه‌گیس «به همین سادگی» را ادامه می‌دادم اما حس کردم تک و تنها ماندم؛ یعنی به دردسر خوردم و با وجود آنکه موافقت‌های اولیه را گرفته بودم و محیط فیلمبرداری هم ایزوله بود و اطمینان داشتیم که خبر آن به جایی درز نمی‌کند ولی چند مسئله باعث شد کم بیاورم

*می‌گویند الان چه وقت فیلمسازی است؟ نمی‌بینی در خیابان چه خبر است ؟ بعد تو پیش خودت می‌گویی تاریخ ما هیچ اندیشمندِ ساکتِ خاموش و گوشه‌نشینی را ثبت نکرده است. من اصلاً نمی‌خواهم در موضع‌گیری سیاسی قرار بگیرم که چه کسی درست می‌گوید و چه کسی غلط، چون بسیاری از این آمارها را قبول ندارم. حرفم این است که وظیفه هنرمند این است که اثر خلق کند و اینکه به دلیل یک عامل بیرونی مثل سیاست ساکت باشم، خنده‌دارترین و مضحک‌ترین چیزی است که می‌توانم بشنوم.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰