رسالت بوذری، مجری برنامه مخاطب خاص: امام به چه میمانَد!؟ به چیزی جز خود ، نه؛ رفتارش به که میمانَد!؟ به کسی جز خود نه؛ پس امام را باید در کلام امام جُست! الإِمامُ الأَنیسُ الرَّفیقُ ، وَالوالِدُ الشَّفیقُ ، وَالأَخُ الشَّقیقُ ، وَالاُمُّ البَرَّةُ بِالوَلَدِ الصَّغیرِ همدم و رفیق است و پدر مهربان؛ و برادرِ همسان است و مادر نیکوکار به فرزند کوچکش... لطیفتر از این تعابیر برای توصیف عزیزی دیدهاید؟! نیکوتر و عاشقانهتر از آنچه امامتان برای من و شما گفته در این محنتسرای دنیا دیدهاید؟! آغوشی گشودهتر سراغ دارید جز او... برای طفل گریزپای پناهی امنتر یافت کردهاید جز خانه او... این است امام... منحصر به فرد... بیمثل... بیمثال... بیعِدْل... بینظیر... دلخواه و خواستنی! فریبا و دوستداشتنی! حِصن حَصین است خانهاش! اَمن و اَمان است آشیانهاش! و زیارت،گریختن از دوزخ فراگیر پیرامون ماست به سوی او... حُضور الزائر عِندَالمَزُور به محضر او رسیدن و نفس کشیدن و او را یافتن و در او آویختن و بوی او در خود ریختن... اربعین فرار همگانی به سمت امام است... فرار از جهنم دنیا و گریختن از خود به سمت او... زین روست که اربعین ، هر نَفَس در تکرار است و هر لحظه در جریان... چون حقیقت این گریز را به عالم و آدم عیان می کند... فَقَدْ هَرَبْتُ إلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیکَ مُسْتَکیناً لَکَ مُتَضرِّعاً إلَیْکَ و تا انسان خسته گریزپایِ عاصی، به دنبال آغوش است که به سمت او بازگردد و بخواهد که بازگردد، اربعین باقی است... هزار سال گذشت از حکایتِ مجنون / هنوز مردم صحرانشین سیهپوشند.