فرهیختگان: دیپلماسی دیجیتال یا استفاده از ابزارهای دیجیتال در قلمرو دیپلماسی مفهومی روششناختی است که برای تشریح تلاشها و کنشهای یک بازیگر سیاسی با استفاده از فضای مجازی نسبت به بازیگران دیگر بهکار میرود، پس از همهگیری کرونا و گسترش محدودیت سفر و فاصلهگذاری اجتماعی، استفاده از دیپلماسی دیجیتال افزایش یافته است. تمرکز مقاله حاضر بر مطالعه موردی استفاده ایران از رسانههای اجتماعی چینی بهعنوان نمونهای از دیپلماسی دیجیتال است. روابط رو به رشد چین و ایران با توجه به جنگ تجاری چین و آمریکا از اهمیت ویژهای برخوردار است. در دنیای امروز، چین بهعنوان یک ابرقدرت بینالمللی و ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای با جاهطلبی قوی، نقش مهمی در نظم نوین جهانی ایفا میکنند و موقعیت آمریکا را به چالش میکشند. پژوهش حاضر میتواند ادراک ما از رابطه فزاینده ایران و چین و دیپلماسی دیجیتال را بهبود بخشد. یافتهها و بحثهای این مقاله براساس تحلیل منابع دیجیتال شامل 625 ورودی حساب رسمی سفارت ایران در سینا بلاگ، 1055 ورودی در حساب رسمی آن در سینا میکروبلاگ، 259 مقاله در حساب عمومی ویچت و 17 ویدئو در دوئین و همچنین منابع ثانویه متعدد است.
در این پژوهش، دیپلماسی به تبعیت از عبارت ریموند کوهن بهعنوان «موتورخانه» روابط بینالملل تعریف شده است. «دیجیتال» به هر تلاش یا اقدامی مربوط میشود که مبتنیبر رایانه و ارتباط بین رایانهها در فضای مجازی است، بنابراین دیپلماسی دیجیتال یک ابزار جدید دیپلماسی است که شامل استفاده از فضای مجازی برای دستیابی یا حفظ اهداف دیپلماتیک میشود.
اگرچه چین و ایران تا سال 1971 رابطه رسمی دیپلماتیک برقرار نکرده بودند، اما امروزه روابط خود را در قالب «2000 سال دوستی، همکاری و تجارت» توصیف میکنند. هر دوطرف تمایل دارند تاکید کنند که از قدیمیترین تمدنهای جهان هستند و جانشینان سلسلههای باستانی دوران تانگ- ساسانی بهشمار میروند. ابتکار یک کمربند- یک راه که منبعث از جاده ابریشم باستانی است از چین آغاز شده و از ایران میگذرد و معنای جدیدی به این رابطه بخشیده و طرفین را بر آن داشته تا بهدفعات ارزش نمادین این ابتکار را برجسته کنند.
پیشینه ضدامپریالیستی تاریخ مشترک و همبستگی متقابل همه سبب شدهاند که روابط سیاسی دوطرف تحکیم شود. چین تنها 3 روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حکومت جدید جمهوری اسلامی را بهرسمیت شناخت. از زمانی که ایران مقابله با تحریمهای غرب را آغاز کرده، موضع چین در حمایت از برنامه هستهای ایران به سنگ بنای روابط دیپلماتیک بین آنها تبدیل شده که در الگوی رایدهی چین در شورای امنیت سازمان ملل منعکس شده است.
علاوهبر این چین و ایران در حس قربانی بودن و استثمار توسط نظم جهانی غرب مشترک هستند. تصمیمگیرندگان در هر دو کشور روایاتی از نظام بینالملل را اتخاذ کردهاند که نظم بینالمللی را به ناعادلانه بودن متهم میکند، زیرا امور جهانی به نفع قدرتهای غربی کنترل و دستکاری میشود. همچنین رهبران هر دو کشور بهدنبال محافظت از مشروعیت رژیمهای خود در نظام بینالمللی هستند که مطابق باارزشهای غربی مانند دموکراسی و حقوقبشر طراحی شده است. این تسلط غرب در صحنه جهانی، چین و روسیه را به حمایت مستمر از حق ایران برای برخورداری از انرژی هستهای سوق داده است.
دیپلماسی ایران پس از انقلاب اسلامی بر انتقال پیام انقلاب متمرکز شد. بااینحال بهدلیل اِعمال ممنوعیت چین علیه همه جنبشهای مذهبی، دیپلماسی ایرانی در سال 2019 متوجه شد که برای حفظ روابط خود با چین باید بهشدت به این موضوع احترام بگذارند. امری که در کاهش ارجاع دیپلماسی دیجیتال ایران به مفاهیم مرتبط با صدور انقلاب در بازه زمانی پس از 2019 و درعوض تاکید بر پیشینه متقابل رنج بردن از تحریمهای غرب نمود یافته است. دیپلماسی ایرانی با تاکید بر اینگونه پیامها قصد دارد ایران را در رده کشورهایی مانند چین و روسیه قرار دهد تا حمایت آنها را از خود برانگیزد.
برای خواندن متن کامل گزارش اینجا را بخوانید.