سید مهدی طالبی، خبرنگار گروه بینالملل: روز گذشته نظامیان گابن با لغو انتخابات فرمایشی ریاستجمهوری این کشور دولت را منحل کردند. با اعلام این خبر علی بونگو که از سال 2009 تاکنون قدرت را در این کشور در دست داشت، از سمت موروثی خود برکنار شد. مردم همانند نیجر با حضور در خیابانها از ساقط شدن ساختار وابسته به غرب اعلام حمایت کردهاند بدون آنکه حاکم ساقط شده پیشین اندکی حامی برای اعتراض به اتفاق رخداده، داشته باشد. در گابن گلولهای به کسی شلیک نشده اما دیکتاتور بونگو نیز حامیای برای سینه سپرکردن در برابر مخالفانش ندارند؛ چه اینکه کسانی که وی را برکنار کردهاند تماما از طرفداران و منصوبان وی هستند، از جمله وفادارترین افراد در گارد ریاست جمهوری. در سالهای اخیر گینه کوناکری، مالی، بورکینافاسو، چاد، آفریقای مرکزی و نیجر با قیام علیه دولتهای وابسته به غرب و یا رویگردانی از این مجموعه ضربهای سخت به آمریکا و متحدانش وارد آوردهاند. پیوستن گابن به این دسته از کشورها درحالیکه غرب هنوز از شوک تحولات نیجر خارج نشده بود، میتواند منجر به خارج شدن اوضاع از کنترل این مجموعه شود. از همین رو در این گزارش به بررسی جامع ابعاد قیامها علیه غرب در جهان پرداختهایم.
تبعات قیامها بر غرب
1 رهایی کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتینی از سلطه غرب باعث روحیه گرفتن جمعیتهای ساکن در غرب میشود که ریشهشان به این کشورها بازمیگردد. این مساله بهطور خاص اروپا و بهطور ویژهای فرانسه را تحت تاثیر قرار خواهد داد. همچنین پس از هر دور مقابله دولت فرانسه با جنبشهای فرانسویان آفریقاییتبار و مهاجران، احتمال دارد کشورهای آفریقایی همتبار با معترضان با آنان ابراز همدردی کرده و درمقابل اقدامات پاریس موضعگیری کنند.
2 جریانات مهاجر در اروپا و فرانسه که طی تحرکات اخیر خود موفق به جلب بخشی از جریانات بومی فرانسه شدهاند، پس از تقویت جایگاهشان پیوندهای مستحکمتری با این جریانات برقرار خواهند کرد؛ تحولی که میتواند ضمن تضعیف سیاست دگرهراسی دولت برای سرکوب جنبش آفریقاییتباران، بر موقعیت آنها در اتصال با حمایت بومی بیفزاید.
3 غرب با چند نقطه حساس مواجه شده است. برای مدتی غرب تنها در غرب آسیا حضور داشت اما با فروکش تنشها متوجه شرق آسیا شد. با اینحال حمله روسیه به اوکراین شرق اروپا را نیز از اهمیت بالاتری برخوردار ساخت. اگر غرب برای تمرکز بر پروندهای، از منطقهای روی برگرداند در آن بهطور قطعی شکست خواهد خورد. اگر توجه غرب به مناطق بحرانی جدیدی که اخیرا روی میز قرار گرفتهاند مانند آفریقا جلب گردد، شکستهای بزرگی را در شرق اروپا یا حتی غرب آسیا دریافت خواهد کرد.
تبعات تجاری
از دست رفتن آفریقا، ضربهای بزرگ به مواهب اقتصادی غرب است چه اینکه رفاه موجود در این مجموعه به میزان زیادی بر غارت جهان متکی است؛ هرچند بیشتر توسعه فناوریها دلیل تمام این موفقیتها تبلیغ میگردند.
1 از دست رفتن کشورهای غرب آفریقا مانند نیجر که منابع قابلتوجهی مانند اورانیوم دارند، از طریق افزایش قیمت بر کاهش رفاه در غرب اثرگذار است.
2 از آنجا که کشورهای قیامکرده شرکتهای فرانسوی را عامل و دنباله استعماری پاریس تلقی کرده و این نگاه را به دیگر شرکتهای غربی نیز دارند، فرصتهای اقتصادی این کشورها در آینده بیشتر در اختیار کشورهای غیرغربی قرار خواهد گرفت.
3 اروپا با توجه به افزایش سطح رفاه و کاهش جمعیت، به نیروی کار لازم برای پوشش امور خدماتی دسترسی ندارد؛ موضوعی که در سال 2021 باعث شد انگلیس دچار بحران کمبود راننده کامیون شود. این امر موجب گشته در غرب شرکتهای فناور به سمت توسعه کامیونها و تریلرهایی بروند که بدون سرنشین هستند. با این حال برخی توسعه چنین تجهیزاتی را انحراف منابع میدانند زیرا معتقدند چنین مشکلاتی با جذب نیرو از کشورهای دیگر قابل حل است.
قاره سبز که با مشکل نیروی کار مواجه است، اگر با تثبیت جمعیتهای پیرامونی خود روبهرو گردد، با بحران عمیقتری مواجه خواهد شد.
آینده اروپا
وضعیت برای اروپا بدتر از وضعیت آمریکاست. اروپا ضمن آنکه درحال مشاهده خارج شدن غرب آسیا و آفریقا بهعنوان سرزمینهای پیرامونیاش از نفوذ خود است، توسط روسیه مورد حمله قرار گرفته و آمریکا نیز این قاره را به خود وابستهتر ساخته است.
این مساله نشان میدهد افول اروپا سریعتر و بدتر از آمریکا در حال وقوع است و قاره سبز در برخی موارد چارهای به جز سپرانداختن نخواهد داشت. مقامات قاره سبز نیز این نکته را دریافته و برای همین برخی مانند فرانسه نسبت به چین و حتی روسیه منعطفتر از آمریکا و محور نزدیک به آن موضعگیری میکنند.
وضعیت قدرتهای شرقی و آفریقا
قدرتهای شرقی شامل چین، روسیه و ایران به همراه متحدانشان در عرصه جهانی مانند آفریقای جنوبی و برزیل، بهطور ویژه خواهان جلب همکاری آفریقا برای مدیریت جهان هستند.
گروه بریکس که در سال 2009 توسط چهار کشور چین، روسیه، هند و برزیل تشکیل شد بلافاصله در سال 2010 آفریقای جنوبی را بهعنوان نخستین کشور آفریقایی در ساختار خود جای داد. در سال جاری نیز که 6 عضو جدید به بریکس پیوستند، یکسوم آنها شامل مصر و اتیوپی از آفریقا بودند. با پیوستن این دو کشور به آفریقای جنوبی، یکسوم اعضای این گروه آفریقایی خواهند بود.
قیامها چه اثری بر فرانسه دارند؟
فرانسه نیز با وجود کاهش شدید قدرتش طی جنگهای جهانی اول و بهویژه دوم، با تسلط بر آفریقا بهعنوان اصلیترین نقطه استعماری این کشور، تاکنون حالت امپراتوری خود را حفظ کرده بود. حالا با قیام آفریقا، پاریس نیز درحال از دست دادن حالت امپراتوری خود است. پاریس که بنا به دلایلی فراتر از فروپاشی امپراتوریاش از منابع بسیاری از کشورها مانند منابع انرژی روسیه و ایران محروم شده است، با خروج آفریقا از سیطرهاش تنها یک قدرت ردهدوم هستهای، پایینتر از آمریکا و روسیه در کنار چین و انگلیس، باقی خواهد ماند اما از وسعت، منابع و جمعیت کمتری برخوردار خواهد بود.
متن کامل را اینجا بخوانید.