کتاب‌های «اخلاق و اقتصاد» و «فراسوی اقتصاد» رونمایی شدند؛
مراسم رونمایی و نقد و بررسی کتاب‌های «اخلاق و اقتصاد» تالیف یوهان خرالانت و «فراسوی اقتصاد» تالیف یان ات از انتشارات «دُکسا» برگزار شد. در این مراسم مصطفی ملکیان، فرهاد نیلی،‌ هادی صمدی و حسین بیات بحث و تبادل نظر کردند.
  • ۱۴۰۲-۰۶-۰۸ - ۱۵:۴۴
  • 00
کتاب‌های «اخلاق و اقتصاد» و «فراسوی اقتصاد» رونمایی شدند؛
ملکیان: روحیه اخلاقی در افزایش شادکامی موثر است
ملکیان: روحیه اخلاقی در افزایش شادکامی موثر است

حسین بیات در ادامه درباره کتاب «فراسوی اقتصاد»  توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: از کسانی که در ترجمه کتاب کمک کردند از جمله ‌هادی صمدی تشکر می‌کنم. این کتاب عنوانش فراسوی اقتصاد است و عنوان فرعی آن گویاست  و محتوای آن را منعکس می‌کند. او ادامه داد: دو دسته مخاطب برای کتاب در نظر گرفته شده یکی مخاطبان عمومی‌ که برای آنها شادکامی‌ را به عنوان یک معیار مد نظر می‌گیرد و دیگری سیاست گذاران در کشورها؛ چراکه شادکامی‌ در کشورها به عنوان معیاری برای توسعه در نظر گرفته شده است. مولفان به کشورها توصیه می‌کنند از تولید ناخالص ملی، توان خرید، آموزش و بهداشت فراتر بروند و به شادکامی‌برسند. به گفته بیات، بخش اعظمی‌ از کتاب به صورت تجربی و آماری بیان شده و از شاخص‌ها و تجربیات کشور هلند استفاده شده است. همچنین شاخص‌های حکمرانی خوب و ارتباطش با شادکامی‌ بیان شده است. رابطه بین شادکامی‌ و کیفیت حکمرانی، شادکامی‌ و دموکراسی، شادکامی‌ و آزادی و ... نیز در کشور با عدد ارقام نشان داده شده است. کتاب همچنین به سوی تعاریف مربوط به شادکامی‌رفته و تلاش کرده از سردرگمی‌و ابهام تعریف درباره شادکامی‌بکاهد. بیات در پایان گفت: امید دارم این کتاب بتواند برای سیاست گذاران اقتصادی کشور تلنگر و مبنعی باشد چون منابع در این کتاب می‌تواند برای ما موثر باشد.هادی صمدی نیز در ادامه این مراسم درباره مجموعه شکوفایی توضیح داد: این مجموعه در نشر دکسا منتشر شده و هر دو کتاب به اخلاق و فلسفه مربوط است بنابراین برای مراسم رونمایی آن از یک اقتصاددان و فیلسوف برای نقد آن استفاده کردیم. او ادامه داد: سخنم را با تفاوت‌های بین شیمی‌ و اقتصاد آغاز می‌کنم. اگر شما به بطری نگاه کنید می‌بینید از یک دسته هستومندها و رابطه بیان موجودات تشکیل شده است. اگر به علم اقتصاد توجه کنید آن هم جز این نیست و به روابط میان موجودات می‌پردازد. بسیاری از هستومندها و موجودات در اقتصاد محصول روابط انسان‌هاست. من اگر یک صد هزار تومنی دستم بگیرد حیث التفاتی جمعی ماست که آن را واجد یک ارزش می‌کند. 

به گفته صمدی، در جهان شیمی‌ اما چنان نیست و می‌پذیریم که در اقتصاد همه هستومندها از یک جنس نیستند و برخی از جنس مادی و برخی معنوی هستند. تورم هستومندی است که در چرخه اقتصاد نقش دارد. در آمد ملی، اعتبار و پول هم در این چرخه هست. حیث التفاتی جمعی ما به مفاهیم و هستومندها اعتبار می‌دهند. از این منظر ارزش‌های اخلاقی نقشی در اقتصاد ایفا می‌کند که در شیمی‌به طور مثال تاثیری ندارد. این مدرس دانشگاه گفت: در سطح دوم کسی که به آن اقتصاددان می‌گوییم روابطی را بین هستومندها برقرار می‌کند یعنی چندتا از این هستومندها را انتخاب و بین آنها رابطه ایجاد می‌کند. انتخاب این هستومندها هم به پیش فرض نظریه پرداز بر می‌گردد. در امر گزینش میان مدل‌های اقتصادی یکی ممکن است سادگی، دیگری پیش بینی خوب و ... را مد نظر قرار می‌دهد اما ارزش‌های معرفتی در همه اینها نقش بازی می‌کند و این ارزش‌ها جدا از ارزش‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... نیست و از این جهت هم اخلاق نقش در اقتصاد دارد. صمدی بیان کرد: اقتصاد توصیفی جهان را توصیف می‌کند اما در مرحله بعد نظریه پرداز یکی از مدل‌ها را برای تشریح به طور مثال تورم انتخاب می‌کند در اینجا ما وارد اقتصاد تجویزی می‌شویم و می‌خواهیم به طور مثال تورم را پایین بیاوریم. اینجا به نحو پررنگ تری ارزش‌های اخلاقی نقش ایفا می‌کنند. اینجا مشخص می‌شود که اساسا به طور مثال چرا نابرابری برای نظریه پرداز مهم است. در اقتصاد تجویزی شاهد ظهور ارزش‌ها در علم اقتصاد هستیم به ویژه آنکه اینجا بحث بنگاهی برای تعیین نرخ سود نیست بلکه برنامه‌های اقتصادی وجود دارد که پشتش ارزش‌های اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و ... هستند.

به گفته این محقق، در جهان دموکراتیک و در کشوری مانند هلند که در کتاب به آن اشاره شده احزاب ارزش‌ها را نمایندگی می‌کنند و مردم با توجه به وضعیت زیست جز این احزاب می‌شوند و برنامه‌های اقتصادی محصول هم‌افزایی این ارزش‌ها در کنار هم است. او ادامه داد: اینجا اقتصاد سالم است و دموکراسی برقرار است و ارزش‌ها در  قالب احزاب متبلور می‌شود و احزاب برنامه‌های اقتصادی را می‌نویسند. در هلند همه احزاب حضور دارند و در 130 سال گذشته یک حزب نتوانسته 50 درصد آرا به دست آورده باشند و در یک نظام ارزشی به تفاهم می‌رسند.  در جوامع دو حزبی مثلا در آمریکا احزاب تنها بر یکی از بنیان اخلاقی انگشت می‌گذارند؛ حزب راست بر آزادی و حزب چپ بر برابری انگشت می‌گذارد. در جوامع بی احزاب هم نیازی به توافق نیست.

صمدی با طرح این سوال که ما چگونه در ارزش‌ها به تعادل برسیم؟ گفت: باید دولت‌ها مداخله ای در بازار نکنند. یک حالت بازار آزاد و دیگری بازار دستوری را در نظر بگیرید. بازار کاملا آزاد به سمتی می‌رود که رفاه مردم را در نظر نمی‌گیرد چون برایش ارزش‌های افراد و هستومندها مهم نیست. نحوه کنترل این بازار از طریق احزاب است اما اقتصاد دستوری هم نداریم چون هستومندهای توان علی دارند که باعث می‌شود شما نتوانید اراده تان را بر این هستومندها سوار کنید! اقتصادهای دستوری به همین دلیل دوام نمی‌آورند چون بازار واکنش دیگری نشان می‌دهند چون توان‌های علی هستومندهای موجود بر بازار را نادیده می‌گیرند. او ادامه داد: گاهی لازم نیست با دیگری مخالفت شود. تاکید روی ارزش از دیگر ارزش‌ها، ارزش زدایی می‌شود. احزاب راست با برابرای مخالفت ندارند اما تاکید روی آن از برابری ارزش زدایی می‌کند. این مدرس دانشگاه با بیان اینکه در جوامعی مانند هلند که احزاب تنوع دارند ارزش‌ها به تعادل می‌رسند بیان کرد: در اینجاها نویسنده کتاب‌ها به وجود می‌آیند. نیوزلند، اسکاتلند، اسکاندیناوی  و ... شاخص شادکامی‌بالایی دارند چون تعدد احزاب دارند و ارزش‌های اخلاقی متکثر دارند. این احزاب اتمسفر برابری و تعادل در ازش‌های اخلاقی را می‌سازند. ما تلاش کردیم کتاب‌هایی را معرفی کنیم که یک پای در اخلاق و یک پای در فلسفه دارند و از این طریق بتوانیم به بررسی این موضوع بپردازیم.

فرهاد نیلی استاد اقتصاد در ادامه این نشست گفت: شاید از یک سال پیش ما به این جمع بندی رسیدیم که رویکرد میان رشته ای شرطش این است که مسایل را بفهمیم و از اساتید مختلف خواستیم که نگاه میان رشته ای به مسایل ایران داشته باشیم. ماهیت مسایل ایران میان رشته ای است و نگاه تک رشته ای به ایران فایده ای ندارد. او با اشاره به کتاب «فراسوی اقتصاد» ادامه داد: ‌این سلسله کتاب‌هایی که دکسا منتشر کرده از نویسندگان و عناوین خوب بهره برده است. کتاب را یک جامعه شناس نوشته و مقالات بسیار خوبی دارد.  نگاه من به کتاب این است که مثل یک پرنده روی شاخه‌های مختلف می‌نشیند و دیسپلین اقتصاد به عنوان نخ کتاب موضوعات را بهم وصل می‌کند. این استاد اقتصاد با بیان اینکه روایت ما از زندگی دو گونه است بیان کرد: یک روایت آبجکیتو است که سهل و ممتنع است. در این روایت پیشرفت علم ما را به همگرایی می‌رساند و اختلاف نظرها با این دیسپلین علمی‌به توافق می‌رسد و قرائت‌های مختلف ما درباره موضوعات ناشی از جهل ماست.  دیگری روایت سابجکیتو است که در آن نه اتفاق نظر داریم نه اختلاف چون به تعداد افراد قرائت داریم. او با اشاره به اینکه اقتصاد در میان روایت آبجکیتو و سابجکیتو است عنوان کرد: پیشرفت اقتصاد در حوزه اثبات گرایی چشمگیر نیست و اندازه گیری آن سخت است. ما کمتر از 90 سال است کشورها را اندازه می‌گیریم و آبجکت آنها را می‌سنجیم و این اندازه گیری سهل و ممتنع است و خدمات همه را روی هم می‌ریزیم که می‌شود تولید ناخالص ملی. پس 90 سال است که بشر به وفاقی برای سنجش و مقایسه کشورها رسیده است. نیلی گفت: ما 90 سال است یاد گرفتیم کشورها را مقایسه کنیم و بزرگی و  کوچکی کشورها ده سال است که با بزرگی اقتصادی آن هم سنجش می‌شود. پس به کمک اقتصاد،آمار و ... برش‌هایی مختلفی روی کشورها می‌زنیم و به طور مثال کشورها را در حوزه سلامت، اقتصاد و ... مقایسه می‌کنیم.

این استاد دانشگاه گفت: به تعداد انسان‌ها اما تحلیل سابجکیتو می‌شود داشت به طور مثال یکی می‌گوید سوئد کشور خوبی است یکی می‌گوید نه برای من ایرانی هیجانش کم است. این مقایسه پذیری کشورها باعث شد که این سوال طرح شود چرا کشورها را مقایسه می‌کنیم. او ادامه داد: به طور مثال در کره علی رغم پیشرفت اقتصادی مردم عصبانی و ناراحتی دارند اما در کلمبیا و یونان علی رغم مشکلات اقتصادی فراوان مردم سرخوشی دارند.  این پارادوکس چگونه قابل حل است؟ کشور بوتان با مردم فقیر آدم‌های شادی دارد و اینجا به اقتصاد شادکامی‌رسیدند. او افزود: یافته‌هایی پیدا شد که بعد سابجکیتو را بر اساس بعد آبجکیتو زندگی توضیح دهیم. این است که مشاهده شده به طور میانگین هر چه داشته محور‌های آبجکتیو زیادتر باشد رضایتمندی بیشتر است. هر چه حق انتخاب‌ها بیشتر باشد پراکندگی هم زیادتر است. نرخ خودکشی در کشورهای ثروتمند زیاد است چون انتظارات افراد از خودشان بیشتر است. نیلی گفت: یافته بعدی این است وقتی کشوری در حوزه آبجکیتو پیشرفت کند در سابجکیتو هم پیشرفت می‌کند اما کاهنده. کسی که از خانه 80 متری به 88 متری می‌رود خوشحال می‌شود اما خوشحالی اش کمتر است. قدردانی از زندگی یکی از محورهای کتاب است. انسان قدرشناس زندگی است اما استانداردهای زندگی را جز قدرشناسی از زندگی نمی‌داند. پس یافته دوم این بود که میزان بهبود در زندگی مهم است که می‌تواند رضایتمندی را زیادتر کند. به گفته نیلی، یافته بعدی این است که زندگی دو ساحت خصوصی و عمومی‌دارد. ساحات خصوصی ما با هم متفاوت است و تبعیض در این حوزه خصوصی است. دولت وقتی فضای عمومی‌را خلق کرد تا به شکل مساوی آن را تقسیم می‌کند و تبعیض پذیر نیست اما ساحت خصوصی تبعیض پذیر است.  این استاد اقتصاد با بیان اینکه شادکامی‌ تابعی از ساحت عمومی‌ است توضیح داد: کاری که سیاستمدار می‌تواند بکند این است که ساحت عمومی‌را خوب کند و این طوری می‌تواند مردم را شادکام یا ناشاد کند. می‌شود بزرگترین رنج مردم را از طریق سیاست گذاری در ساحت عمومی‌کاهش داد. در ایران باید در این ساحت عمومی‌ کار کنیم. او بیان کرد:‌ فعلا سیاست گذاران پیش فرمان اتوبوس هستند و شادکامی‌ در زندگی خصوصی اگرچه تاثیرگذار است اما در حوزه عمومی‌ می‌شود ناشادی‌های زندگی خصوصی را جبران کند. دولت می‌تواند هر کاری در زندگی عمومی‌برای بهبود زیست بکند چون شادکامی‌در زندگی خصوصی را بهتر می‌کند.او تاکید کرد: در اقتصاد شادکامی‌ می‌شود با چند قدم سیاست گذاری کرد اما اندازه گیری اش به راحتی آبجکتیو نیست. معیارهایی در اقتصاد ساخته شده به طور  مثال اگر می‌خواهیم بیکاری را کاهش دهیم باید کارهایی را انجام دهیم. پس می‌شود همه چیز را در حوزه عمومی‌ بهبود داد. او بیان کرد: از سوی دیگر یک فرمول سهل و ممتنع هست یعنی اگر می‌خواهی مردم را شاد کنی و وضعشان را بهتر کنید اما سرعت افزایش انتظار بیشتر از بهبود زندگی باشد مردم افسرده می‌شوند. اگر ایرانی به طور متوسط فقیر شده به او قول 20 سال پیش ندهیم. وقتی انتظارات مردم قابل تحقق نباشد شادکامی‌اش پایین می‌آید. نیلی با بیان اینکه سیاست گذار می‌تواند در حوزه خصوصی عمومی‌ و از طریق مدیریت انتظارات شادکامی‌ را افزایش دهد عنوان کرد: دوگانه بین دو ساحت خصوصی و عمومی‌ زندگی درباره شادکامی‌ به خوبی در کتاب شرح داده شده است. در ثروتمندترین کشور می‌توان ناشاد بود و برعکس اما این برای همه نیست چون اساسا عموم مردم در کشور ثروتمند شادند و بر عکس. از سوی دیگر باید مدیریت انتظارات را در مردم داشت. او افزود: مرز همپوشانی اقتصاد، روانشناسی، جامعه شناسی و فلسفه در این آثار زیاد است. درک مساله سخت است و نسخه پیچی سخت تر است و باید همه این نگاه‌ها را برای حل مسایل کشور داشت و ترجمه این کتاب‌ها بسیار میمون است و از مطالعه کتاب «فراسوی اقتصاد» لذت بردم. نیلی در پایان کتاب‌هایی را با موضوع تاثیر شادکامی‌ در اقتصاد معرفی کرد و گفت:‌ کتاب «نوآوری بزرگ» تولید ناخالص ملی را شرح می‌دهد و این کتاب را می‌توان مطالعه کرد که آیا بدیلی برای شادکامی‌وجود دارد. کتاب «قدرت خلاق» نیز یک فصلش درباره شادکامی‌ است اینکه رشد کجا می‌تواند باعث اضطراب یا شادکامی‌ شود. شماره 429 مجله تجارت فردا نیز درباره شادکامی‌است که می‌گوید شادکامی‌بادکنکی است که در حال ترکیدن است.

مصطفی ملکیان آخرین سخنران این مراسم بود. او ضمن تشکر از مدیران نشر دکسا گفت: این ناشر کتاب‌های خوبی را منتشر می‌کند. البته برای شخص من یک مایه خوشحالی فراوان است که در خدمت دکتر نیلی بودم. او یکی از قوی ترین و فکورترین اقتصاددانان کشور ما و مهمتر از آن یکی از اخلاق ترین اقتصاددانان کشور است و محل تجمع اخلاق و اقتصاد است. او افزود: طبعا انتظار از من این است که درباره اخلاق در این کتاب حرف بزنم. مجموعه مطالعاتی که امروز از آن به شادکامی‌پژوهی تعبیر می‌شود یعنی مجموعه آرا و نظرات درباره زندگی آرمانی، مطلوب، شادکامی، شادی در زندگی، رضایت در زندگی، خوشی در زندگی، لذت زندگی، معنای زندگی و ارتقا آن، هدف زیستن و ... از آغاز دهه 80 میلادی بسیار شده اما هنوز به لحاظ اصطلاحاتی تثبیت نشده و بنابراین نوپاست و هیچ مشکلی در این آثار به یک نحو بیان نمی‌شود و با اصطلاحات مختلف در آثار و رساله‌ها بیان می‌شود. این محقق ادامه داد: مطالعات شادکام ی‌پژوهی به لحاظ اطلاعات، موضوعات، مسایل و مشکلات تثبیت نیافته است. در آثار ترجمه‌ای اصطلاحات هر متفکر با دیگری با درجات مختلف تفاوت دارد؛ این خیلی باعث سردرگمی‌و تشتت فکری می‌شود. اگر کسی بتواند این مجموعه موضوعات را در قالب واحدی بریزد خدمت بزرگی به شادکامی‌پژوهی و شادکامی‌ کرده است. او افزود: ترجمه فارسی اصطلاحات مربوط به شادکامی‌پژوهی هم در این باره مهم است؛ به طور مثال معادل‌هایی مانند نیک زیستی، به روزی، نیک بود، بهزیستی، سعادت، سلامت روانی، نیکبود روانی و ... استفاده می‌شود. واژه هپینس هم چنین وضعی دارد. بنابراین در این حوزه هر مفهوم معادلات زیادی در فارسی دارد و مترجمان در هنگام ترجمه معادل‌های متفاوت دارند. بنابراین باید با هم هم افزایی کرده و به تثبیت در تعریف مفاهیم برسندو در این زمینه تشکیک مساعی بین مترجمان صورت بگیرد.

ملکیان درباره کتاب‌های مثل اخلاق و اقتصاد و فراسوی اقتصاد گفت: در هر حوزه مطالعاتی باید هر کتاب و رساله ای را از بالا نگاه کنید و ببینید کجای ساختار مربوطه قرار می‌گیرد. این نگاه از چشم پرنده و از بالاست و برای استاد و دانشجویان مهم است و باید ببینیم این آثار در کجای جغرافیای این مبحث قرار می‌گیرد. نگاه بالا تکس را در کانتکس قرار می‌دهد. او با اشاره به کتاب «فراسوی اقتصاد» بیان کرد: کمال مطلوب در زندگی چیست؟ زندگی آرمانی و ایده آل چیست؟ آیا زندگی هست که در آن چیزی برای آرزو کردن باقی نماند؟ اگر هم ما به این زندگی نمی‌رسیم  آیا راهنمایی برای تصویر زندگی آرمانی است؟

ملکیان با طرح این سوال که زندگی مطلوب چیست؟ گفت: این زندگی توام با نیک زیستی است. وقتی می‌خواهیم به این زندگی بپردازیم دو سوال از هم قابل تفکیکند؛ یکی سوالی که روانشناسان با استفاده از مفاهیم اقتصادی، جامعه شناسی، انسان شناسی و سیاست طرح می‌کنند. فیلسوفان و روانشناسان تفاوتشان در این است که فیلسوفان می‌گویند زندگی کمال مطلوب چیست اما روانشناسان می‌ گویند نظر مردم در این باره چیست. بنابراین بحث بر این است که زندگی مطلوب چیست؟ و دیگری اینکه زندگی مطلوب چه به نظر می‌رسد؟ او افزود: یک وقت می‌گویید حکمران خوب کیست؟ یک زمانی هم می‌گویید به نظر مردم حکمران خوب کیست. روانشناسان به دو جهت نمی‌توانند به بود داستان بپردازند بنابراین به این می‌پردازند که زندگی خوب از نظر مردم چیست. چون روانشناسی علم تجربی است و علوم طبیعی و انسانی قدرت ارزش آفرینی ندارند و در باب واقعیات سخن می‌گویند. روانشناس نمی‌گوید حسد خوب است یا بد می‌گوید اگر حسد را بد می‌دانی روش‌های تربیتی یادت می‌دهم که فرزندت حسود نباشد. پس روانشناسی می‌گوید انسان چگونه هست نه اینکه باید باشد. به گفته این فیلسوف، ارزش‌ها در حوزه علوم تجربی نیست. پس روانشناس نمی‌تواند بگوید کمال مطلوب چیست و ارزش داوری در این حیطه نیست. از سوی دیگر روانشناس چاره ای جز تحقیق تجربی ندارد جز درباره اینکه مردم چه چیزی را شادکامی‌می‌دانند. در باب اینکه زندگی آرمانی چیست قابل تحقیق تجربی نیست.

ملکیان با بیان اینکه فیلسوفان درباب نیک زیستی نظریاتی می‌دهند که زندگی خوب فی الواقع دارای چه ویژگی‌هایی است عنوان کرد: افلاطون و ارسطو می‌گفتند زندگی خوب زندگی همراه با فضیلت به همراه دوستی، امنیت، سلامت و ثروت است. رواقی‌ها می‌گفتند زندگی مطلوب همراه با فضیلت است و نیازی به چیزی نداریم. اپیکور هم از لذت ملایم در زندگی مطلوب نام می‌برد. آکوییناس می‌گوید سه فضیلت ایمان، امید و عشق را به همراه حکمت، شجاعت، عدالت و خویشتن داری افلاطون و ارسطو همراه کنید.  اگر از اسپینوزا بپرسید می‌گوید بتوانید با شهود خدا به جهان نگاه کنید زندگی مطلوب است. به گفته او، فایده جویان می‌گویند زندگی مطلوب آن است که در آن بیشترین خوشی را در آن داشته باشیم. کسانی می‌گفتند زندگی مطلوب خودشکوفایانه است مانند هگل. برخی از فیلسوفان مانند نوهگلیان می‌گفتند خودشکوفایی به معنای به فعلیت رساندن آرزوها زندگی مطلوب است. برخی دیگر می‌گویند زندگی مطلوب یعنی میل‌های برآورده شده در زندگی. او گفت: پس ما چهارده تا نظریه در طول تاریخ داریم که از سوی عرفا، الهی دانان، ادبا، فیلسوفان و ... ارائه شده است. اینها زندگی مطلوب را به ما توصیه می‌کنند اما ما مردم شاید زندگی مطلوب را این‌ها ندانند روانشناسان به این زندگی مطلوب از نظر مردم می‌پردازد. روانشناسان با استفاده از آن چهار علم می‌گویند چگونه انسان آرزوش را برآورده کند. این اخلاق پژوه بیان کرد: این دو کتاب به شادکامی‌ از نظر مردم پرداختند نه از نظر فلسفی. پس این دو اثر اشارات فلسفی به مباحث می‌کنند اما کارشان فلسفی نیست. وقتی کمال مطلوب را از نظر فرد بررسی می‌کنید می‌بینید که زندگی مطلوب یک وجه سابجکتیو و آبجکیتو دارد؛ وجه سابجکتیو یعنی چیزهایی که من در درون خودم احساس می‌کنم و وجه آبجکتیو یعنی بحث آفاقی آن مطرح است یعنی آنچه در بیرون توست تا احساس شادکامی‌داشته باشی. وقتی ما احساس شاد را توصیف می‌کنیم به وجه درونی و بیرونی آن باید توجه کنیم. وجوه بیرونی مثل درآمد، شغل، سلامت، امنیت، پارتنر و ... است. وجوه درونی نیز شامل جنبه‌های درونی احساسی و عاطفی و دیگری عقیدتی و شناختی است. 

ملکیان عنوان کرد: من اساسا شادکامی‌ را به عنوان یک سلسله امور درونی شامل جنبه‌های درونی احساسی و عاطفی و دیگری عقیدتی و شناختی و بیرونی دارای اشکال می‌دانم. چون شادکامی‌ حال درونی ماست و امور بیرونی وسایلی هستند که به میزانی که من آن را در اختیار داشته باشم می‌تواند در درون ما احساس شادکامی‌ ایجاد کند. از سوی دیگر در این کتاب‌ها نکته ای وجود دارد و آن این است که در عین اینکه امور بیرونی روی شادکامی‌ ما تاثیر دارد نویسندگان می‌گویند اخلاق هم موثر است. به گفته ملکیان، تاثیر اخلاق در شادکامی‌ از دو جهت است؛ یکی اینکه انسان چنان ساخته نشده که به اخلاق بی اعتنا باشد؛ ممکن است بین منافعش و ارزش‌هایش تعارض پیدا کند اما این به معنای نبود اخلاق نیست و اگر اخلاق را زیرپا گذاشتم یعنی اخلاق را زیرپا گذاشتم. ما اساسا خواستار اخلاقیم. افلاطون آزمایشی دارد که می‌گوید اگر به شما گفتن با راست گفتن به ثروت می‌رسید تا به دروغ گغتن قطعا راست گفتن را ترجیح می‌دهید! چون ما به راست گفتن میل داریم. ملکیان تاکید کرد: پس اخلاق برای ما اهمیت دارد و به دلیل تعارض آن با منافع شخصی و مصلحتی ماست که آن را زیرپا می‌گذاریم در غیر این صورت در و در حالت برابر همواره اخلاق را انتخاب می‌کنیم. او گفت: اخلاق فارغ از محیط، مکان، زمان، تاریخ و ... برای انسان مهم است. از سوی دیگر اخلاق بخشی از آن نیز به رفتار شما با من بستگی دارد. اگر بخواهم همیشه دروغ بگویم  و کج روی کنم رفتار شما هم عوض می‌شود و رفتار شما درجه شادکامی‌من را پایین می‌آورد. جادارد ما در شادکامی‌به اخلاق توجه کنیم.

ملکیان افزود: ارسطو می‌گوید شادکامی‌ مربوط به کل زندگی است و فقط سه چیز را از آن بیرون ببرید. اگر در یک لحظه لذتی احساس کردید مثلا از اینکه مالک شدید و ... این شادکامی‌ نیست. از سوی دیگر اگر لذتی مربوط به تکه ای از زندگی شامل یک دوره زمانی یا ساحتی از زندگی باشد باز شادکامی‌ محسوب نمی‌شود. در نهایت باید کل زندگی با شادکامی‌ همراه باشد. روانشناسان می‌گویند باید کل زندگی شامل جنبه‌های زندگی و کل عمر با شادکامی‌ همراه باشد. جنبه‌های زندگی شامل امور مادی، رابطه جنسی، ازدواج، کار، فراغت از کار، دوستی، داد و ستد است. اگر در همه ساحت‌ها موفق نیستید شادکام نیستید. این فیلسوف بیان کرد: در این کتاب‌ها بیان شده وقتی گفته می‌شود اخلاق در شادکامی‌ مهم است مساله التزام به مکتب خاص اخلاقی نیست بلکه مساله این است که روحیه اخلاقی داشته باشیم. روحیه اخلاقی شرط لازم است برای اخلاقی بودن و باید بهترین مکتب اخلاقی را انتخاب کنیم. این استاد فلسفه با بیان اینکه روحیه اخلاقی نیز شامل سه ویژگی است توضیح داد: خویشتن داری نخستین شرط است. دوم مرحله دیگر گزینی است اینکه فرد باید در اندیشه دیگری باشد یعنی من نباید فقط در مرز مصلحت اندیشی باشم بلکه باید به دیگری هم فکر کنم. ویژگی سوم هم این است رعایت ضوابط اخلاقی به دلیل عوامل بیرونی نباشد. من راست می‌گویم چون درونم به من می‌گوید راست بگو!  به گفته او، این سه ویژگی این موضوع را نشان می‌دهد که چرا اخلاقی زیستن به شادکامی‌ مربوط است. این سه ویژگی حال روانی خوبی در فرد ایجاد می‌کند و برای انسان سه ویژگی متناظر ایجاد می‌کند؛ ثبات قدم، تمأنینه و خوش بینی به جهان. من از این دو کتاب استفاده کردم گرچه دیدگاهم گاهی با ات یکی از نویسندگان کتاب در تعارض است.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱