درباره بازگشت ایرج طهماسب به تلویزیون؛
بزرگی کار ایرج طهماسب در سادگی آن است. در اینکه تمام زحمت‌ها را ارائه‌دهنده محتوا برای ساده بیان شدن آن می‌کشد، نه مخاطب برای فهمیدنش. بدون تردید تاریخ سینما، تئاتر و تلویزیون و حتی رادیو ایران کمتر کسی را به خودش دیده که تا این حد در تیپ‌سازی استاد باشد. هرکدام از تیپ‌هایی که ایرج طهماسب با همراهی یکی از صداپیشه‌هایش ساخته، از یک شخصیت قالبی در جامعه ما وام گرفته و آن عروسک، مدت‌ها قبل از اینکه برای اولین‌بار جلوی دوربین بیاید، برای رسیدن به این قالب آماده شده و پرورش داده شده است.
  • ۱۴۰۲-۰۶-۰۷ - ۱۲:۳۳
  • 00
درباره بازگشت ایرج طهماسب به تلویزیون؛
جادوگر شهر عروسک‌ها
جادوگر شهر عروسک‌ها

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ: صدای خانمی از پشت دوربین موبایل می‌آید که می‌پرسد «عروسک چی؟ توی برنامه‌تون عروسک هم دارید؟» و آقای مجری که چند سوال قبلی را تقریبا با اخم و بی‌حوصلگی جواب داده بود، این‌بار لبخندی عمیق تمام خطوط جدی صورتش را به‌هم می‌ریزد و به شیرینی می‌گوید: «آره عروسک هم داریم.» هیچ‌کس در هیچ‌جای دنیا صرفا با دیدن این ویدئو نخواهد فهمید که چرا چنین دیالوگ‌های سرپایی و ساده‌ای، تا این اندازه در فضای مجازی ایران دست‌گردان شد و این همه آدم ذوق‌زده، هنگام بازنشر آن، با لحنی که معلوم بود از ته دل آمده، جملاتی مشتاقانه نوشتند.

برای فهمیدن دلایل این واکنش بزرگ و غافلگیرکننده، آدم باید ایرانی باشد، دهه شصتی، هفتادی یا هشتادی باشد و تمام این سال‌ها را در ایران زندگی کرده باشد. باید وقتی آقای مجری گل سرخ کلاه قرمزی را به‌سمتش پرت کرد، اشک توی چشمش حلقه زده باشد و باید در هر اردوی مدرسه همراه باقی بچه‌ها در اتوبوس ترانه «آقای راننده» را خوانده باشد. شیرین‌ترین خاطرات همه ما را آقای مجری ساخت. با کلاه‌قرمزی خنگ و ساده‌دلی که تمثال بی‌پیرایگی و خوش قلبی‌مان در دوران کودکی بود و با پسرخاله، نماد معرفت و مرام و در ادامه با جشنواره بزرگ عروسک‌هایی که به شکلی حیرت‌انگیز، هر‌کدام با اشاره‌هایی هوشمندانه به یکی از تیپ‌های شخصیتی جامعه ایران، می‌توانستند الگوها و شاهد مثال‌هایی برای مباحث روان‌شناختی و جامعه‌شناختی دست‌و‌پا کنند.

بزرگی کار ایرج طهماسب در سادگی آن است. در اینکه تمام زحمت‌ها را ارائه‌دهنده محتوا برای ساده بیان شدن آن می‌کشد، نه مخاطب برای فهمیدنش. بدون تردید تاریخ سینما، تئاتر و تلویزیون و حتی رادیو ایران کمتر کسی را به خودش دیده که تا این حد در تیپ‌سازی استاد باشد. هرکدام از تیپ‌هایی که ایرج طهماسب با همراهی یکی از صداپیشه‌هایش ساخته، از یک شخصیت قالبی در جامعه ما وام گرفته و آن عروسک، مدت‌ها قبل از اینکه برای اولین‌بار جلوی دوربین بیاید، برای رسیدن به این قالب آماده شده و پرورش داده شده است. مجموعه کلاه‌قرمزی یک کار ملی بود و با وجود همه ظاهر بی‌ادعا و نشاط‌‌‌آورش، عمق بالایی در به کارگیری کنایه‌های اجتماعی و روان‌شناختی داشت.

میزانسن سکانس پایانی هر قسمت از کلاه‌قرمزی که در آن تعداد زیادی از عروسک‌ها حضور داشتند و آقای مجری سعی می‌کرد با قصه گفتن آنها را بخواباند، شیرین‌ترین تجربه‌های جمعی ما را تداعی می‌کرد. تجربه‌هایی که حالا به تلخی حس می‌کنیم زندگی شهری پر از رقابت و اضطراب در زمانه متاخر، دارد ما را از آنها دور می‌کند. همه روی زمین خوابیده‌اند و هر کدام به شکلی مانع از این می‌شوند که بقیه بخوابند. قصه آقای مجری بارها نیمه‌کاره می‌ماند و بارها در چاله‌چوله‌های تفاسیر و برداشت‌های کودکانه و عجیب عروسک‌ها گیر می‌افتد. تماشای صبوری آقای مجری، آرامشی به مخاطبان برنامه می‌دهد که در پناه سنت داشتند. آرامشی ملیح به‌رغم تمام آن بغرنجی‌هایی که در زندگی درهم‌تنیده گذشتگان وجود داشت. صمیمیتی که در فضولی‌ها بود، صداقتی که در جر و بحث‌ها بود، لطافتی که در تعارفات و رسوم به‌ظاهر دست‌و‌پاگیر وجود داشت و عشقی که در هوای بین آدم‌ها جریان داشت.

آقای مجری و مجموعه کلاه‌قرمزی، از آخرین بقایای کار کودک با این کیفیت قابل توجه در ایران بود. هم نوستالژیک بود و هم شدیدا به‌روز. کمدی مفرح و بانمک اما مودبانه را هم می‌شد در همین مجموعه دید. بازه سنی مخاطبان این مجموعه بین ۴۰ تا ۵۰ سال گسترده بود و گاهی می‌شد افرادی با سنین بسیار بالاتر را بین تماشاگران و هواداران آن رصد کرد. همه اینها اما مانع نشد که صحبت‌هایی راجع‌به حذف این برنامه از آنتن تلویزیون بارها به میان نیاید و روح و روان مخاطبانش را آزرده نکند. در نوروز چند سال پیش که یکبار حرف از حذف کلاه قرمزی از کنداکتور پخش نوروز به میان آمده بود، یک توییت در فضای مجازی به‌شدت پربازدید و محبوب شد و حتی به کانال‌های تلگرامی و فضای اینستاگرام هم رسید. کسی نوشته بود با پول یک قسمت از «معمای شاه»، می‌شود تا ابد کلاه‌قرمزی را ادامه داد. البته هر چیز جای خود دارد اما مدیریت صداوسیما که بهانه لغو تولید و پخش کلاه‌قرمزی را برآورد مالی تهیه‌کننده‌اش عنوان کرده بود، به این توجه نداشت که جرقه ایجاد چه دوقطبی نامبارکی را بین برنامه‌های خودش در ذهن مخاطبان زده است.

برای خواندن متن کامل گزارش  اینجا را بخوانید. 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰