زهرا طیبی- علی فلاحی، گروه سیاست:بهزاد نبوی اخیرا در مصاحبهای که با مجله «آگاهی نو» داشته به تشریح برخی جزئیات ماجرای اختلافات درونی اصلاحطلبان طی یک سال و چند ماه گذشته پرداخته است. او در این مصاحبه بار دیگر بر مواضع خود درباره اعتراضات خشونتبار سال گذشته تاکید کرد و گفت با اینکه خودش قبل از انقلاب عضو یک گروه مسلح بوده و با نارنجک و مواد منفجره دستگیر شده نسبت به براندازی و انقلاب خوشبین نیست و معتقد است چنین راهی بههیچوجه نمیتواند تامینکننده اهدافی باشد که معترضان دنبال میکردند. اما بخش مهمتر این مصاحبه آنجاست که از علت شنیده نشدن صدای اصلاحطلبان در بحبوحه اعتراضات و همچنین اختلافات درون این جریان صحبت میکند. صحبتهایی که شاید برای اولین بار بود که با این صراحت از او میشنیدیم. نبوی کنار رفتن اصلاحطلبان از صحنه سیاسی کشور را خشونتبار شدن اعتراضات میداند و معتقد است این حجم از آنچه که انقلابیگری خوانده میشود باعث شده بود تا حرفهای میرحسین موسوی مبنی و بر تغییر قانون اساسی و تشکیل مجلس موسسان نیز شنیده نشود زیرا معترضان شرایطی ایجاد کرده بودند که هر کسی چیزی به غیر از براندازی کامل نظام مطرح میکرد مورد هجمه شدید انتقادات قرار میگرفت. طبیعی است در چنین شرایطی سخنان طیفهای معتدلتر اصلاحطلبان بیشتر از بقیه آنها به حاشیه میرود. او در بخش دیگری از صحبتهایش به بیان برخی از علتهای اختلافات شکلگرفته در میان جبهه اصلاحات میپردازد. رئیس سابق جبهه اصلاحات در این باره میگوید احساس میکند برخی اصلاحطلبان به این جمعبندی رسیدهاند که کار نظام تمام است و باید خودمان را برای شرایط آینده آماده کنیم. او معتقد است عدهای میخواستند به هر قیمتی که شده سرشان بیکلاه نماند. به نظر برخی از اصلاحطلبان همین تندروی طیف خاصی از آنها بوده که منجر به کنارهگیری بهزاد نبوی از ریاست جبهه اصلاحات شده است. اما این مواضع نبوی که علیرغم مخالفت شدید برخی از همجریانیهایش به آن اصرار دارد چه معنایی دارند و چه راهبردی را دنبال میکنند؟ در ادامه با بررسی جزئیات مصاحبه اخیر بهزاد نبوی بیشتر به ابعاد مختلف این پرسش میپردازیم.
بهزاد نبوی در مصاحبه اخیرش با «آگاهی نو» از ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرایان میانهرو و اعتدالیها در انتخابات، سخن به میان آورده است. منظور او از اصولگرایان میانهرو احتمالا افرادی مثل علی لاریجانی است. البته اصلاحطلبان بهعنوان حامیان حسن روحانی در انتخاباتهای 92 و 96 با هدف قبول نکردن مسئولیت ضعفهای دولت روحانی او را نیز اصولگرا نام مینامند و ائتلاف موردنظر نبوی وی را نیز شامل میشود. مرتضی حاجی یکی از شخصیتهای اصلاحطلب درباره اصلاحطلب بودن دولت روحانی گفت: «اینکه شما کسی را مورد حمایت قرار دهید، لزوما به معنای پذیرش مسئولیت کارهای او نیست؛ بلکه در هر موقعیت مسئولیت کار برعهده خود فرد است... مسئولیت عملکرد روحانی برعهده خودش است.» محمدرضا تاجیک، دیگر شخصیت اصلاحطلب هم در این رابطه گفته بود: «اینکه ما فرض کنیم حیات اصلاحطلبی مدیون کسانی است که به ما اجازه دادند از فضای قدرت نصیبی ببریم و حظی ببریم و جایی در سریر قدرت بنشینیم، این مساله را به حیات اصلاحطلبی وصل کردن خطایی فاحش و جفا به جریان اصلاحطلبی است.» چنین جملاتی از زبان دیگر شخصیتهای اصلاحطلب هم شنیده میشد که ما تنها حمایت کردیم و اتفاقا اشتباه کردیم. حال با در نظر گرفتن اظهارات بهزاد نبوی و با توجه به اینکه در چند وقت اخیر اظهاراتی درباره احتمال ائتلاف با میانهروها و اعتدالیها وجود دارد، به نظر میرسد اصلاحطلبان برای جلوگیری از حذف خود در ساختار قدرت به دنبال ائتلاف با میانهروها باشند اما طبعا باید این نکته را به اصلاحطلبان گوشزد کرد که درصورت حمایت از چهرههای اعتدالی و میانهرو، تمام تلاشهایشان برای مرزبندی با روحانی زیر سوال میرود.
بهزاد نبوی و طیفهای میانهرو اصلاحطلبان گرچه بهدلیل اصرار بر مواضع ضد براندازی خود با انتقادهای بسیاری از جانب طیفهای رادیکال روبهرو شدند و شاهد ریزش بدنه مردمی خود بودند. نبوی در بخشی از این مصاحبه ادعا میکند که ۷۰ الی ۸۰ درصد مردم با مواضعی که او آنها را مواضع میانه و معتدل میخواند همراه نبودند. یکی از مهمترین پرسشهایی که در رابطه با این طیف اصلاحطلبان مطرح میشود آن است که با وجود اعتراف بر عدممحبوبیت چنین مواضعی چرا نبوی و همفکرانش همچنان بر اتخاذ این مواضع اصرار دارند. نبوی ادعا میکند که با مطالعه تاریخ انقلابها در کشورهای مختلف جهان به این نتیجه رسیده است که هیچگاه انقلاب و براندازی نتیجهبخش نبوده و هر پیشرفتی حاصل شده از راه اصلاح نرم رقم خورده است. او یک پاسخ ثابت و تکراری به کسانی دارد که معتقدند تجربه ثابت کرده است اصلاحات نتیجهبخش نیست؛ «صبر». او معتقد است شاید بخش زیادی از مسیر اصلاحات باقی مانده اما هرچه باشد دستاوردهای دورههای مطلوب او ازجمله دوران ریاستجمهوری خاتمی و روحانی از دستاوردهای اقدامات رادیکال و خشونتبار بیشتر بوده است. بهنوعی او معتقد است شاید دستاوردهای مسیر اصلاحات از راههای قانونی کم یا دیربازده باشد، اما قطعا کمتر از دستاوردهای تلاشهای بیثمر برای براندازی اصل نظام نیست. او حتی درصورت موفقیت براندازی را یک شکست کامل برای ایران میداند. زیرا به هیچ عنوان مشخص نیست سرنوشت ایران پس از براندازی چگونه خواهد بود و آشفتگی و آشوب طبیعی که در پس هر انقلاب وجود دارد به هیچ عنوان نمیتواند مسیری برای تحقق خواستههای منتقدان مسیر اصلاحات باشد.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.