بعد از اعتراضات سال ۹۶ بخشی از بدنه علوم انسانی کشور که در نقش آکادمیسین هم فعالیت داشتند تلاش کردند اعتراضات را در صورت تازهای بازتعریف کنند و آن هم کنش سیاسی انسانهای معمولی و در زندگی معمولی بود.
این افراد معتقد بودند در وضعیت فعلی کنشگران دیگر مثل گذشته نباید آرمانخواه یا به دنبال ایدئولوژی خاصی باشند و عصر این مدل کنشگریها به پایان رسیده و بازگشت کنشگری جدیدی را شاهد هستیم که اصل بحث این کنشگران زندگی روزمره و معمولی زیستن است. خود این معمولی زیستن نوعی کنش و نوعی مقاومت است. این تفسیرها ادامه داشت تا سال ۱۴۰۱ و گستردهتر شدن اعتراضات که آن تفسیر در اعتراضات اخیر بهشدت فربه شد. تا اینجا بسیاری از صحنه جدیدی در عرصه کنشگری بحث میکردند که مخرج مشترک همه این تفسیرها بازگشت به زندگی و انسان معمولی بود.
آنچه در این لحظه مشخص بود این مساله بود که ظاهرا کنشگران جدید دیگر نیازی به بحثهایی مثل ورود به سیطره ایدئولوژیها یا پیروی از مکتب و جهانبینی خاصی ندارند، همین که فریاد میزنند ما یک زندگی طلبکار هستیم و میخواهیم معمولی زندگی کنیم، خود نوعی عمل سیاسی است و این حاکمیت و حکمرانی است که باید پاسخگو باشد.
سوژه سیاسی کنشگری فضیلتمندانه فردی است که اراده عمومی را هم در نظر میگیرد. میتواند اثرگذار باشد در حرکتهایی که اراده عمومی در حال شکلدهی به آن است. به نوعی سوژه سیاسی باید قادر باشد تمایز خود با دیگران را، کیستی و چرایی خود را تبیین و شرح دهد. این شرح دادن باعث میشود سوژه سیاسی، هم در وضعیت فاعلی و هم در وضعیت مفعولی خود معنا پیدا کند و دارای معنای خاص خود است و اینجا سوژه سیاسی در پیوند با معناست که به کیستی و چرایی آن معنا میدهد و به مقاومت او در زندگی هم معنا میدهد.
به تعبیر دقیقتر سوژه سیاسی در پیوند با معنا باعث میشود مساله و دغدغهای داشته باشد که در اجتماع قابل طرح بوده و این طرح غایتمندانه و هدفمند است چون به زندگی معنا میدهد و مقاومتی معنادهنده است و به این خاطر به گفتاری سیاسی و یک سوژه سیاسی تبدیل میشود. اینجا به گفته میشل فوکو هنر مقاومت کردن سوژه معنا میدهد؛ چراکه سوژه تبدیل به ابژه سرمایهداری متاخر نشده است تا تبدیل به سوژه دلخواه او شود و در این لحظه است که میتوان از انسانهایی بحث کرد که علیه وضعیت شدهاند و تن به سرکوب عصر جدید ندادهاند. تا این تمایز مشخص نشود و از وضعیت جدید غفلت شود بیشتر متنها و بحثها تبدیل به غیرواقعیتهایی میشود که نوعی اسطورهسازی کاذب درباره انسانهای معمولی بوده و قطعا خطایی بزرگ است که غایت آن سیاستزدایی بیشتر خواهد بود.
برای خواندن متن کامل گزارش اینجا را بخوانید