پیراهن بابا را گرفتم تا او را کنار بکشم، زورم نمی‌رسید
محمدمبین قدرتی، کودکی که در حمله تروریستی شاهچراغ کنار پدر زخمی‌اش ماند، گفت:«مردی که اسلحه داشت پشت سر ما بود. پیراهن بابام را گرفتم تا او را کنار بکشم. زورم نمی‌رسید.»
  • ۱۴۰۲-۰۵-۲۴ - ۱۳:۵۴
  • 10
پیراهن بابا را گرفتم تا او را کنار بکشم، زورم نمی‌رسید
روایت حمله تروریستی شاهچراغ از زبان کودک فداکار
روایت حمله تروریستی شاهچراغ از زبان کودک فداکار

محمدمبین قدرتی در گفت‌وگویی تلفنی به شرح حمله تروریستی شاه‌چراغ پرداخت و گفت:«نزدیک اذان بود که با پدرم برای زیارت و نماز به شاهچراغ رفتیم. از در رد شدیم که صدای بلندی آمد، همه شروع به دویدن کردند و من از پدرم جدا شدم. وقتی دیدم مردی با تفنگ دارد تیراندازی  می‌کند، ترسیدم و همراه بقیه سعی کردم به طرف حیاط بدوم.»

 وی افزود:«بابام اول آمد مرا به کناری کشید که تیر به پایش خورد و روی زمین افتاد، خیلی ترسیدم اما باید کنار او می‌ماندم. هنوز مردی که اسلحه داشت پشت سر ما بود اما من به سمت بابام رفتم و پیراهنش را گرفتم تا او را کنار بکشم. زورم نمی‌رسید و گریه‌ام گرفته بود. مرد مسلح که رفت چند نفر به کمک آمدند و بعد هم بابام را بردند و پایش را پانسمان کردند و حالا هم بیمارستان است.»

 

منبع: خبرگزاری ایسنا

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۲