عاشورا سیاسیترین روز مذهبی در تمام جهان است و روی سرنوشت ملت ایران هم تاثیر بسیار شگرفی گذاشت. این فقط یک قصه تاریخی نیست که علاقهمندان پیگیر و جزئینگر چنین ماجراهایی از آن اطلاع داشته باشند بلکه پاسداشت هرسالهاش و آیینهای متنوعی که در نقاط مختلف جغرافیایی و فرهنگهای گوناگون دارد، به زنده ماندن تم سیاسی الهی آن انجامیده است. شعر و منبر وعظ و انواع نمایشها و اجتماعات که هر سال به مناسبت شهادت امام حسین و یارانش زمزمه و اجرا میشوند، همگی میتوانند حامل پیامهای عاشورا باشند؛ پیامهایی که بهشدت سیاسی هستند؛ هم عدالتطلبانه و هم آزادیخواهانه. بهطور مشخص در تاریخ معاصر ما میتوان محرم سال ۱۳۴۲ را در نظر گرفت که تاثیر پیام سیاسی عاشورا روی تودههای جامعه ایران را بهوضوح نشان میداد. محمدرضاشاه مثل پدرش در اوج اقتدار روی کار نیامد. او وقتی به تخت سلطنت نشست جوانی ۲۰ ساله بود و سلطان کشوری شد که در اشغال متفقین بود. آنچه در ادامه میخوانید چند بخش کوتاه از کتاب «محمدرضا پهلوی آنطور که فکر میکرد و آنطور که حکومت میکرد» است. پادکست این کتاب هم با عنوان «شطرنج بدون شاه» در مجموعه پادکستهای رادیو مضمون منتشر شده است که با همکاری روزنامه «فرهیختگان» منتشر میشود. برای مطالعه کامل اتفاقات مربوط به ۱۵ خرداد سال ۴۲ میتوانید قسمتهای هشتم و نهم شطرنج بدون شاه را بشنوید یا کتاب محمدرضا پهلوی را مطالعه کنید.
قم
ساعت سه صبح پونزدهم خرداد بود که ماشینای ساواک با چراغ خاموش وارد محله یخچالقاضی قم شدن. یکیشون از دیوار یه خونه بالا رفت و تو حیاط پرید و درِ اونجا رو برای بقیه باز کرد. هنوز مستخدم خونه زیر مشت و لگدشون بود و حرف نزده بود که درِ خونه روبهرویی باز شد و مأمورا همون صدایی رو شنیدن که دو روز پیش شاه رو بدبخت و بیچاره صدا کرده بود. آیتالله که شب تو خونه پسرش سیدمصطفی خوابیده بود، یا به عبارتی مثل اکثر اون ایام سعی کرده بود بخوابه، وسط کوچه اومد و گفت خمینی منم. چرا اینها رو میزنید؟...ادامه مطلب