• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۲-۰۴-۲۸ - ۱۹:۳۹
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۱
  • 2
  • 0

شکیبایی: ورای ذهن‌ها

صحنه‌ای در فیلم «پری» وجود دارد که اسد برای یوسف نامه می‌نویسد، نامه با صدای خود اسد خوانده می‌شود.

شکیبایی: ورای ذهن‌ها

زهرا جعفریان: صحنه‌ای در فیلم «پری» وجود دارد که اسد برای یوسف نامه می‌نویسد، نامه با صدای خود اسد خوانده می‌شود. اسد برای برادرش از نوشتن می‌گوید، از اینکه با خودش عهد کرده است روزی کمتر از 30 صفحه ننویسد، اتاق اسد را نشان می‌دهد که دارد بین هزاران کتاب و نوشته می‌نویسد، تا اینکه اسد دیوار چهارم را می‌شکند، به دوربین نگاه می‌کند و صادقانه حرف می‌زند.

اصطلاحی در سینما و تئاتر وجود دارد که به آن «دیوار چهارم» می گویند. دیوار چهارم صحنه ایست که مخاطب درحال تماشای آن است و با آن مثل یک آینه یک طرفه برخورد می کند. مخاطب از حضور داستان آگاه است اما داستان از حضور مخاطب آگاه نیست. شکستن این دیوار و وارد شدن به دنیای مخاطب کار آسانی نیست. هرکسی قدرت شکستن این دیوار را ندارد. همین شکستن شما را به یاد ماندنی می‌کند. شکستن این دیوار کار هرکسی نیست. هرکسی نمیتواند این دیوار را بشکند و خودش را جاودانه کند. اما خسرو شکیبایی با نقش اسد این کار را کرد.

اسد به دوربین نگاه کرد و گفت:«اینا نمی‌دونن من اگه یه روز ننویسم، یعنی کاغذ قلم گیرم نیاد.» نفس می‌گیرد، انگار که می‌خواهد مهم‌ترین سخنرانی زندگی‌اش را بکند:«آخه میدونی نوشتن یه حال غریبی داره، ذهن رو متوجه یه کاری می‌کنه که ورای توئه.»، در اتاق شروع به راه رفتن می‌کند، بلند و سریع حرف می‌زند، دست‌هایش را تکان می‌دهد تا تمام نیازش را به کلمات نشان دهد، به سمت میز می‌رود، سعی می‌کند تا دوباره بنویسد، «نوشتن یک شور عاشقانه است.»به گوشه‌ی اتاق می‌رود و همچنان به دوربین نگاه می‌کند و به آرامی می‌گوید:«لحظه ای که من، با من هیچ فاصله‌ای ندارد.» بالاخره قلم را پیدا می‌کند و با آرامش و لبخند می‌نویسد.

صحنه‌ی نامه اسد به یوسف اوج هنر یک بازیگر را نشان می‌دهد. بازیگری که از همه‌چیز فراتر می‌رود. بازیگری که لباسی به تنش می‌آید: یک دکتر، نویسنده، پدر، مهندس، پدربزرگ و حتی یک معلم. انگار شکیبایی است که شخصیت را می‌سازد نه فیلمنامه‌نویس. انگار که فیلم، دنیای خسرو است نه فیلم کارگردان. برای همین بود که می‌گفت:«گاهی احساس می کردم که تکنیک و غریزه در من قاطی شده و یکی شده است.»

خسرو شکیبایی رویایی است.( از فعل گذشته استفاده نمی‌کنم چون فکر می‌کنم خسرو شکیبایی جز معدود آدم‌هایی است که شاید زندگی نکند اما زنده است.) هر حرکت دستش، با آرامش حرف زدنش و جوری که با شوق نگاه می‌کند، یک حماسه است که می‌توان بارها و بارها نگاهش کرد. خسرو شکیبایی حتی با پلک هایش هم بازی می‌کرد. در تمام کارهایش، گوشه هایی از خودش را برای ما گذاشت.

اما هربار اسم شکیبایی را می‌شنوم برمی‌گردم به همان صحنه! صحنه‌ای که اسد به دوربین نگاه کرد و گفت:« نوشتن یه حال غریبی داره، ذهن رو متوجه یه کاری می‌کنه که ورای توئه». کاری که خسرو شکیبایی تمام این مدت کرد. خسرو شکیبایی تمام این مدت داشت می‌نوشت، داشت کاری رو می‌کرد که ورای خودش بود، ورای سینما بود، ورای همه چیز. به همین خاطر جاودانه شد.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟