سیدجواد نقوی-فاطمه بریمانیورندی، گروه اندیشه:طرح بحث درباره رابطه مناسک و محتوا بحثی پردامنه است، آنچه بهشدت در این سالها فربه شده فرمی است که درباره طرح دوگانه مناسک و محتوا شکل گرفته، بهگونهای که تصور میشود هرچه حجم مناسک وسیع شود و اگر از طرف دخالت حاکمیت هم همراه باشد یک نقطه منفی است و باعث میشود شکل و محتوای سنتی و باکیفیت مناسک که سالها در دل تاریخ رقم زده شده، ذبح شود و حتی تفکری مبنیبر این نکته که شکلی از کژکارکردی یا انحراف در پس افزایش مناسک با حمایت حاکمیت یا با ترویج حاکمیت ایجاد شده است، اما درحقیقت این دوگانه یا این درمقابل هم قرار داده شدن مناسک و محتوا، خیلی نخواهد توانست پاسخگو مسائل طرحشده مثل عدمکیفیت یا نازل شدن مناسکها را بهحساب آورد؛ چراکه خود مناسک خنثی نیست و اصلا نمیتوان این برداشت را به سرعت نشر داد که مناسک ظرفی است که هر متنی را خواهد پذیرفت و مدام میتواند فربهتر شود و این فربهتر شدن با کاهش وسیع محتوا ختم میشود!
ماکس وبر تمثیلی از قطار و سوزنبان دارد که قطار آنجا فرم یا ماده یا مناسک است و سوزنبان در حکم محتوا و ایده کار کرد دارد، وبر معتقد است اگر سوزنبان نباشد قطار نمیتواند به راه خود ادامه دهد و اگر قطار نباشد وجود سوزنبان دیگر معنی ندارد. از این تمثیل میتوان فهم کرد که رابطه مناسک و محتوا شکلی از رابطه دیالکتیکی است، یعنی نمیتوان بدون ایده مدعی شد که مناسک صرفا بهصورتی فرمی خود را میتواند در اشکال گوناگون بازتولید کند و این باز تولید در شرایط خنثی شکل میگیرد. چنین تصوری که مناسک حالتی عسلی دارد که به هر شکلی میتواند تغییر کند یا بهصورت دستوری میتواند شکل را بهصورت خاصی ازجمله فرهنگی و اجتماعی هدایت کرد، نوعی تقلیلگرایی است که به شکل برساختی قصد دارد به ساحت نظری ورود کند. بهطور مثال پس از رخداد عید غدیر...
متن کامل را اینجا بخوانید.