سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه اندیشه:در کشور ما خوانشی که از لیبرالیسم ارائه میشود چون تحت سیطره یک جناح خاص با اهداف خاص سیاسی بوده تبدیل به ایدئولوژی شده است که بهسختی میتوان از این ایدئولوژی بهعنوان نسخه شفابخش در حکمرانی دفاع کرد به همین جهت ظاهرا یکی از وظایف روشنفکران در کشور ما دفاع از فلسفه سیاسی و ایضا مطرح کردن خوانشی فلسفی از لیبرالیسم است که میتواند به وضعیت فکری کشور کمک کند. به این خاطر گفتوگویی را درباره تفسیرها و خوانشهایی که از لیبرالیسم بیرون از ساحت ایدئولوژی میشود صورت دادیم که در ادامه میتوانید مطالعه کنید.
* پوزیتیویستها به دنبال حذف زبان اخلاقی از تمام علوم اجتماعی بودند و میخواستند مسائل اجتماعی را از منظر علمی محض تحلیل کنند نه از دیدگاه اخلاقی. پوزیتیویستها مسائل فلسفه اخلاق و سیاسی را یا به امور عینی تقلیل میدادند که باید در علوم اجتماعی بررسی شوند یا به بیان ذهنی عواطف فرو میکاستند که اصولا عقلانی نیستند. از این رو، بهطور کلی آنها به نظریه هنجاری درباره عدالت اجتماعی باور نداشتند.
*مارکسیستها هم غالبا خواستار محو زبان اخلاقی بودند. اغلب مارکسیستها بر این گمانند که در یک جامعه کمونیستی اساسا نیازی به عدالت نیست. به گمان آنها، بستر یا زمینه نیاز به عدالت، ساختار و شرایطی است که تضاد منافع را ایجاد میکنند.
*آنچه که رالز را از فایدهگرایی و بهطور کلی از پارادایم فلسفه اخلاق و فلسفه سیاسی روزگارش متمایز میسازد تاکید بسیار او بر اهمیت فرد (individualperson) است. اما او بر فردگرایی اخلاقی (moral individualism) یعنی کرامت یا ارزش اخلاقی فرد یا خودمختاری (autonomy)تاکید میکند نه بر فردگرایی روششناختی (methodological individualism) یعنی اصالت فرد یا تقدم فرد بر جامعه.
متن کامل گفتگو را اینجا بخوانید.