محمود بابایی درباره شخصیتهای مورد علاقهاش برای ساختن فیلمشان گفت: «در تاریخ صدر اسلام علاقه ویژهای به حضرت خدیجه(س) دارم و معتقدم این شخصیت را میتوان از ابعاد مختلفی بررسی کرد. خاطرم هست در سفری که به حج داشتم، تصمیم گرفتم به غار حرا بروم. مسیر بسیار سخت و دشواری داشت و در آن مسیر با خودم فکر میکردم که حضرت خدیجه(س) چگونه هر روز در چند نوبت از این مسیر برای حضرت رسول(ص) غذا میبرده است؟ واقعاً این شخصیت در تاریخ صدر اسلام برای من جذابیتهای زیادی دارد.»
«اگر بخواهم درباره دوران معاصر هم فیلمی با این رویکرد بسازم، شخصیت خانم مریم میرزاخانی برایم بسیار جذاب است.»
«ما در تاریخ معاصر خود زنان قدرتمند بسیاری داشتهایم که کتابهای زندگی آنها را هم خواندهایم و با برخی حتی مراوده هم داشتهایم. این زنان مادران و همسران شهدا هستند که شاید نمونههایی داشته باشیم که دربارهشان فیلم ساخته شده است و برخی هم موفق بودهاند اما شخصا اگر به داستان جذابی در این زمینه برسم، دوست دارم درباره این گروه از زنان هم کاری بسازم.»
«درباره اینکه آیا سینمای ایران در این سالها توانسته است تصویر درستی از زن ایرانی را منعکس کند، آنچه در کلیت به چشمم میآید این است که تصویر زن در فیلمها ما هویت ایرانی ندارد. ما قصههای زیادی داشتهایم که در حافظه جمعی ما ثبت شدهاند و وجه مشترک این قصهها همین هویت ایرانی شخصیتها بوده است. در زمینه سینما هم نمونههای موفقی از بهتصویر کشیدن زن ایرانی داشتهایم اما در مقابل نمونههایی هم داشتهایم که فرسنگها از واقعیت زن ایرانی فاصله داشته است. در مجموع این درست است که یک فیلمساز در سینما میتواند داستانهای خود را در فضایی لامکان و لازمان روایت کند، اما قطعا باید اعتراف کنیم که در نشان دادن زن ایرانی در سینما، کم گذاشتهایم.»