سجاد عطازاده، مترجم:هر زمان که سیاستمداران آمریکایی به هند سفر میکنند، درباره زیبایی سیاست این کشور، تنوع آن و ارزشهای مشترکی که - به قول چندین رئیسجمهور ایالاتمتحده – «قدیمیترین دموکراسی جهان» و «بزرگترین دموکراسی جهان» را به هم متصل میکنند، داد سخن سر میدهند؛ گویی که این حرکت حالت مناسکی و آئینی به خود گرفته است. این ادبیات ممکن است مبهم و پرتکلف به نظر برسد اما قطعا برای واشنگتن توخالی نیست؛ زیرا ازنظر سیاستگذاران ایالاتمتحده، اصول دموکراتیک مشترک پایه و اساس یک رابطه پایدار بین این کشور و هند است که دارای اهمیت راهبردی گسترده میباشد. آنها میگویند که دو دموکراسی بزرگ جهان نمیتوانند جهانبینی و علایق مشابهی نداشته باشند.
فرانکلین روزولت، رئیسجمهور ایالاتمتحده در زمان جنگ جهانی دوم طی نامهای به مهاتما گاندی، رهبر حقیقی جنبش استقلال هند، نوشت: «علاقه مشترک ما به دموکراسی و عدالت، هموطنان من و شما را قادر میسازد تا در برابر دشمن مشترک، آرمان مشترکی داشته باشند.» در طول جنگ سرد، دولتهای پیدرپی تلاش کردند تا دهلینو را با این استدلال که هند بهعنوان یک دموکراسی، دشمن طبیعی اتحاد جماهیر شوروی است، مجبور به ایستادن در مقابل مسکو کنند. هنگامی که جورج دبلیو بوش در سال 2005 به توافق هستهای غیرنظامی با هند دست یافت، اعلام کرد که نظام دموکراتیک هند به این معنا است که دو کشور «شریکهای طبیعی» هستند که «با ارزشهای بسیار عمیق» با هم متحد شدهاند. اما هند بارها و بارها امیدهای آمریکا را ناامید کرده است. مثلا، گاندی با اولویت دادن به مبارزه با بریتانیا برای کسب آزادی بر جنگ علیه امپراتوری ژاپن و آلمان نازی، روزولت را ناامید کرد. در طول جنگ سرد هم دهلینو نهتنها از همسویی با واشنگتن در طول جنگ سرد خودداری کرد بلکه روابط گرمی با مسکو نیز برقرار کرد. حتی پس از پایان جنگ سرد و آغاز تقویت روابط هند با ایالاتمتحده، دهلینو همچنان ارتباطات قوی خود را با کرملین حفظ کرد. هند از همکاری با ایالاتمتحده درباره ایران امتناع کرده و با رژیم نظامی میانمار نیز سر سازگاری داشته است. اخیرا هم این کشور از محکوم کردن تهاجم روسیه به اوکراین خودداری کرده است.
متن کامل را اینجا بخوانید.