از ابتدای ورود سینما به ایران تا به امروز، ایدههای حاکمیتی مختلفی بر جهتگیریهای سینمایی تاثیر گذاشتهاند. از رضاخان که امر کرده بود مذهبیون و روحانیون را به زور داخل سالنهای نمایش فیلم ببرند و پس از آن سپرده بود تا چند فیلم سفارشی درباره احداث راهآهن یا تاریخ باشکوه شاهنشاهی بسازند گرفته تا دورههایی که برای دستمزد بازیگران، تعداد دنبالکنندگان اینستاگرامیشان معیار بود و آنها در همین اینستاگرام، نامزدهای بهخصوصی را در ایام انتخابات تبلیغ میکردند، همیشه سیاستگذاریهای کلان روی وضعیت سینما، چه به لحاظ رونق فنی و تجاری و چه جهتگیری محتوایی، تاثیر داشته است. از این میان شاید موفقترین دوره به لحاظ پیادهسازی ایدههای سیاسی در عرصه فرهنگ و تبدیل کردن آنها به یک سینمای قابل اعتنا، دهه ۶۰ موفقترین دوره باشد. مدیر فارابی در آن دوره یک سینمای ورشکسته را از دوره پیش از انقلاب تحویل گرفت و افق خاصی مد نظر داشت که میتوان با آن موافق بود یا نبود، میتوان به آن افق و جهان بینی نقد داشت و میشود آن را ستود؛ ولی نمیتوان انکار کرد که فخرالدین انوار و سیدمحمد بهشتی، در پیادهسازی ایدههایشان و تبدیل آنها به یک ساختار سینمایی، از سلف و خلف خودشان موفقتر بودهاند. آنچه در ادامه میخوانید بخشهایی از رساله «ایدهها چگونه فیلم شدند؟» است که غیر از نسخه مکتوب، به صورت پادکست هم منتشر شده است. این اثر محصول مشترک روزنامه «فرهیختگان» و رادیو مضمون است. در این رساله پیش و پس دوره بهشتی و انوار هم بررسی شده و در اینجا گزیدهای از بخشهایی را میخوانید که مربوط به دهه ۶۰ و شکلگیری جریان موسوم به سینمای نوین ایران است....
متن کامل را اینجا بخوانید.