آمار جهانی نشان میدهد کشورهایی که آزادی الکل وجود دارد، تعداد فوتی مستقیم و غیرمستقیم از الکل بسیار بالاست بطور مثال در آمریکا فوتی بر اثر الکل سالانه وجود دارد و بیماریهایی مثل سرطان معده و روده و حتی کبد هم بطور غیرمستقیم به مصرف الکل ربط دارد در نتیجه این نکته که آزادسازی الکل خوب است، نوعی وهم است.
جالبتر اینکه مثلا در کشور ترکیه که مصرف الکل آزاد است باز هم هر سال فوتی از مصرف الکل غیرقانونی وجود دارد به نوعی علت آن دلایل گوناگونی دارد و طبیعی است هر نوع آزادسازی به معنی رفع مشکل نیست.
اما سطح بحث این مقدار نیست که با آمار و مثال نقض بتوان آن را طرح کرد، بلکه به شکلی مالیخولیا روبرو هستیم که هر اتفاقی در سیطره هستی را سعی دارد در وضعیت فرار به پناهگاه مطرح کند و این پناهگاه نوعی فحاشی به جمهوری اسلامی است.
اینکه قانون و شریعتی که حکومت از آن استفاده میکند علیه مصرف الکل است و شهروندی که علیه این قانون به مصرف روی آورده و فوت شده است را به حکومت ربط دهیم طبیعی نیست، چرا که اگر حکومت آزاد کند این امر را و در پس آزادسازی هم باز هم فوت صورت گیرد هم باز هم نوک پیکان به جمهوری اسلامی است و اینکه چرا در این کشور ما الکل میخوریم و فوت میکنیم و چرا مثل فیلمهای هالیوودی دانس(dance) نمیکنیم!
ریشه بحران در واقع همین وهمی که صورت گرفته است و هم در واقعیت به معنی این است که امر شکل گرفته اما آنچه از آن بیان میشود ربطی به حقیقت شکلگیری ندارد، جماعتی سالها در پس رویا و خیال تصور میکنند که برای فرار از بحرانهای جهان باید نوشید تا زندگی جذابتر شود ولی نمیدانند این وهم شکل گرفته بیشتر نوعی فرار از واقعیت است، حال آنکه این فرار رو به جلو هم نتوانسته پاسخ دهد به مرحله الکلدرمانی ذهنی رسیدهاند!
این مرحله دیگر نیازی به مصرف هم نیست ذهن خود به خود انسان را وارد عالم مستی و از خودبیگانگی میکند با این تفاوت که آنجا نیاز به پناه بردن به الکل بود اینجا با فحش به جمهوری اسلامی نوعی خود مصرفگری را ترویج میدهند به نظر راهحل دوم حالت را بهتر دگرگون میکند و مدت زمان وسیعیتر هم فرد را به حالت خاص فرو میبرد.
اینکه از توفان سیبری تا فوت دختر عمو جان به علت مصرف الکل تقصیر حکومت است، نوعی مصرف کردن الکل است اما به شیوه جدید و با به کار گیری از قوه تخیل و ذهنهای وهمآلود!