«فرهیختگان»: در بالا و پایینهای اجتماعی و سیاسی سالهای اخیر، از خرداد 88 تا پاییز 1401، غیر از آن بدنه رادیکال و خشن و اجیرشدهای که یک اقلیت محض بود و به هیچ مقدساتی رحم نمیکرد، بین بقیه مردم حتی معترضان، با وجود اختلافنظرهای سیاسی، کشمکشهای اعتقادی و بگومگوهای اجتماعی که به میان خانوادهها هم رفته بود، آنچه مورد خدشه قرار نمیگرفت و مورد احترام همه بود، شهدا بودند. اما چرا چنین است؟
نکته نخست این است که جامعه ایرانی عمیقا دیندار است ولو با خوانشهای مختلف. در نگاه دینی شهدایی که دست از جان شستهاند و برای حفاظت از یک ارزش دینی و یک امر ملی ایثار کردهاند همیشه زندهاند و مردم دیندار از این باب به شهدا احترام میگذارند.
نکته دوم زیست تاریخی اسطورهساز ایرانیهاست. تفاوت ایران با ملتها و جوامعی که تاریخ دویست سیصد ساله دارند این است که پشتوانه عظیم فرهنگی و فکری چندهزار ساله دارد. ملتی که شاهنامه دارد، زبانی به قوت و قدرت و جهانروایی فارسی دارد که توانسته با این زبان فرهنگی مغولان را هم استحاله کند، با فرهنگهای نوپا و بدون پشتوانه فرق دارد.
قهرمان با پهلوان فرق دارد، پهلوان یک قهرمان توحیدی است. ممکن است در این دنیای ماده شکست بخورد، اما با نگاه توحیدی پیروز است. حسین بن علی ظاهرا در جنگ شکست خورد اما تاریخ ظلمستیزی را ساخت، قاسم سلیمانی ظاهرا حیات مادی ندارد، اما نامش کابوس همه اشقیای معاصر و آینده است. این خصلت پهلوان و تمایز پهلوان و قهرمان است. شهدا برای مردم ما میمانند چون تاریخ اسطورهای ایران پهلوانساز است.
با اینهمه ذهنیت عمومی نسبت به شهداباید حفظ شود و هم تقویت و این راهبرد ملزوماتی دارد که برخی از آنها عبارتند از:
الف. شهدا مظهر ایمان، عقلانیت و امید:
معامله با خدا عین عقلانیت است. امری که از یک ایمان قوی نشات میگیرد. هرچه این جنبهها پررنگ شوند گفتمان عمومی شهدا در جامعه بیشتر زنده میماند. اینکه تصمیماتی که به شکل واضح خِردگریز و فاقد استدلال عمومی است را به اسم شهدا صورتبندی کنیم و به خورد جامعه بدهیم، خیانت به گفتمان شهداست.
ب. گفتمان شهادت به مثابه یک ارزش ملی و عمومی:
شهدا یک ارزش عمومی در این جامعه هستند. فروکاستن این ارزشهای والا به جدالهای جناحی و سیاسی خُرد یک خطای راهبردی است. مصرف کردن از شهدا در کشمکشهای جناحی ظلم بزرگ به این منبع الهامبخش، ملی و انقلابی است. نقطهای دیدن گفتمان شهدا و محدود کردن این اسطورهها برای مصارف روزمره سیاسی، مصداق به آتش کشیدن صندوق ذخیره ملی را دارد.
ج. پیام شهدای نسل نو:
این که هر نسل به لحاظ فکری و فرهنگی اقتضائات خاص خود را دارد قابل کتمان نیست. در عالم ارتباطات، مصرف فرهنگی برای هر نسل تمایزات خاص خود را ایجاد میکند اما سرشت و فطریات، ثابت و غیرقابل تغییر است و اینها را باید از هم تفکیک کرد. ارزشهای بنیادین چیزی نیست که در میان نسلهای مختلف دچار تحول بنیادین شود. شاهد مدعای این تحلیل شهدای بزرگوار دهه هفتادی و دهه هشتادی هستند. این نسل نوی شهدا پیام آشکاری برای ما دارند و آن پیام این است که زیرساخت معرفتی و فکری گفتمان شهادت یعنی امید، عقلانیت و ایمان در جامعه به مثابه بستری فراهم است، به شرطی که بتوان کار فرهنگی موثر کرد و البته کار ضدفرهنگ نکرد. مسیر کار فرهنگی موثر از تولید، توزیع و مصرف کار فرهنگی میگذرد که اقتضائاتی دارد که مهمترین آن اصلاح رویکرد در تولید است.
متن کامل را اینجا بخوانید.