محمد داود زاده،کارشناس تعلیم و تربیت:با شروع دهه ۷۰ و آغاز دوران پساجنگ خیلی چیزها در کشور تغییر کرد. یکی از تغییرات مهم در حوزه آموزش کشور اتفاق افتاد، یعنی تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی و آغاز به کار مدارس غیر دولتی. مدارس غیردولتی با این استدلال که دولت پول کافی ندارد و افراد متمول خودشان پول تحصیل فرزندشان را بدهند در کشور ایجاد شد. اما زیاد طول نکشید که این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که مدارس غیردولتی سهم قابلتوجهی از آموزشوپرورش کشور را از آن خود کردند. این همه کار نبود بلکه بهتدریج با شانه خالی کردن دولت از تکالیف خود و استدلالهای مختلف، مدارس دولتی باز هم لاغرتر و لاغرتر شدند و با ظهور مدارس سمپاد، شاهد، نمونه دولتی، هیات امنایی و... عملا مدارس دولتی تبدیل به اقلیتی کوچک از مدارس کشور شدند. آش آنقدر شور شد که حتی صدای رهبر انقلاب و مقامات عالی کشور را هم درآورد. اما سوال این است با وجود تاکید مقاممعظمرهبری و عمده مقامات کشور و حتی تبدیل این موضوع به گفتمان عمومی در جامعه، چرا مدارس دولتی تقویت نمیشوند و همچنان در اقلیت و مظلومیت قرار دارند. واقعیت این است که دولت برای تقویت مدارس دولتی به چیزی بیشتر از اراده نیاز دارد. درواقع دولت به الزامات چیزی که میگوید یا چیزی که میخواهد پایبند نیست، یا نمیتواند پایبند باشد. مهمترین مساله برای تقویت مدارس دولتی، موضوع سرانه است. افرادی که سالهای قبل از دهه نود در مدارس کار تربیتی کردند، میدانند که وضعیت سرانه مدارس به چه صورت بود. واقعیت این است که مدتهاست آموزشوپرورش برای مدارس دولتی سرانهای در نظر نگرفته است یا یک سرانه بسیار ناچیز است به ازای هر دانشآموز اختصاص پیدا کرده است. مدارس دولتی شبیه به درختان باغهای شمال شهر هستند. درختانی که آنقدر به آنها آب نمیدهند یا حتی مواد شیمیایی پای آنها میریزند تا خشک شود و مالک زمین راحتتر زمین را تغییر کاربری بدهد و بکوبد و بسازد یا بفروشد و برود. گویی ارادهای مافیاوار در تلاش است آنقدر به مدارس دولتی بیتوجهی کند تا ریشه این نوع مدارس بخشکد و مردم محروم برای نیازهای اولیه خود یعنی آموزش هم مجبور باشند هزینههای هنگفت پرداخت کنند.
لذا این معما که چرا با وجود تاکیدات همه مسئولان کشور باز هم اتفاق خاصی در زمینه مدارس دولتی نمیافتد به این برمیگردد که ...
متن کامل را اینجا بخوانید.